اسرار حج در کتاب خداوند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار حج در کتاب خداوند - نسخه متنی

محمدمهدی فیروز مهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ و رجال




















حجاج و سلاطين
حج در دوره عثمانى سال هاى 923 ـ 1048 / 1517 ـ 1638

اسرا دوغان / رسول جعفريان


كتاب «حجاج و سلاطين» كه در اصل به زبان آلمانى و با عنوان MekkauberHerrscher توسط خانم دكتر ثريّا فاروقى نوشته شده، اثرى منحصر به فرد در موضوع «دولت عثمانى و مسأله حج» در يك دوره تاريخى معيّن است. متن مورد استفاده ما در اين كتاب، ترجمه تركى استانبولى آن بوده است.

اين كتاب از هفت بخش تشكيل شده است:

1. حج پيش از عثمانى ها

2. راه هاى كاروان

3. حفاظت كاروان

4. ماليه مكه و مدينه

5. دين و پادشاه (ساختمان هاى دولتى و ادارى در مكه و مدينه)

6. حج در سياست خارجى

7. حج، سياست و اقتصاد
خلاصه: كرونولوژى، منابع
مؤلف در مقدمه تأكيد مى كند كه عثمانى ها حتى بيش از مماليك در باره حج حسّاس بودند، به همين دليل فرامين زيادى در ديوان همايون موجود است. به علاوه مطالب فراوانى در «سياحتنامه» اولياى چلبى و نيز سفرنامه هاى ديگر درباره حج و مسائل جانبى آن آمده است. در جريان سقوط دولت مماليك در سال 922 و به دست سلطان سليم، حجاز، نه فتح، بلكه تسليم شد. زان پس، امراى آن را كه عبارت از شرفا هستند، نبايد منصوب مستقيم دولت عثمانى به حساب آورد. امراى حجاز هيچگاه ماليات به عثمانى نپرداختند، بلكه از دولت پول هم مى گرفتند و اين وضعيت متفاوت با تمام مناطق ديگرى بود كه تحت سلطه عثمانى قرار داشت.

با اين حال، سياست عثمانى اين بود كه گروه هاى موجود در حرمين را يا تحت كنترل داشته باشد يا گروه هايى ايجاد كند كه زير نظرش باشند. اين وضعيت تا جنگ جهانى اول; يعنى سقوط دولت عثمانى ادامه داشت.

پژوهش حاضر، كارش را از تسليم شدن حجاز به دست سلطان سليم آغاز مى كند و تا حوالى يك صد سال بعد از آن، ادامه مى دهد. از اوايل آن دوره، منابع كمى موجود است و البته همين مقدارِ اندك مى تواند توجه عثمانى را به حج نشان دهد. طبيعى است طى اين دوره، ارتباط معنوى و روحىِ گسترده اى ميان مردم سرزمين هاى عثمانى با حرمين وجود داشت.

تا اين زمان دولت عثمانى با نقره كار مى كرد، در حالى كه در تجارت حرمين، طلا اهميت داشت. پس از تصرّف مصر، دولت عثمانى به طلاى آفريقا دست يافت و از آن پس، هم براى خود و هم حجاز از آن استفاده كرد. دليل استفاده اعراب از طلا آن بود كه مبناى تجارت هندى ها با آنان طلا بود و به همين دليل عرب ها طلا مى خواستند. در واقع طرف اصلى آنها در تجارت هندى ها بودند.

در اين ميان، مصر جايگاه خاصى داشت، هم از نظر طلاى آن و هم از اين نظر كه مصر مركز حبوبات بود. شايد همين امر سبب شد كه عثمانى ها پس از تسلّط بر مصر، به طور طبيعى بر حجاز نيز مسلط شوند.

يكى از مشكلات اصلى عثمانى ها در حج، كه درگذشته مشكل عمده مماليك هم بود، بحث تأمين آب براى دو شهر مكه و مدينه بود. اهالى حرمين، دو چيز از عثمانى مى خواستند; آب و طلا. اين چيزى بود كه عثمانى بايد تأمين مى كرد.

بايد توجه داشت كه در قرن شانزدهم، موقوفات حرمين اندك بود، اما از زمان سلطان سليمان قانونى (926 تا 974) و پادشاهان بعدى وقف هاى تازه اى براى حرمين ايجاد شد و درآمد آنها روبه فزونى رفت.

دشوارى ديگرِ عثمانى، فرستادن قاضى به حرمين براى اداره امور قضايى و علمى اين دو شهر بود. از آنجا كه در اوايل كار، حرمين موقعيت استانبول را نداشت، قضات كمترى به آنجا مى رفتند. آنان مى كوشيدند تا موقعيت خود را در مركزيت عثمانى حفظ كنند. دولت براى فرستادن قضات بودجه ويژه اى معين كرد تا آنها به حجاز بروند. همچنين مقرر شد پس از بازگشت آنان از حجاز، داراى رتبتى بيش از گذشته بوده و مى توانند زودتر به مقامات عالى دست يابند.

يكى از مشكلات اصلى عثمانى ها در حج، كه درگذشته مشكل عمده مماليك هم بود، بحث تأمين آب براى دو شهر مكه و مدينه بود. اهالى حرمين، دو چيز از عثمانى مى خواستند; آب و طلا.

توجه داريم كه هركس حج مى رفت، بايد مستطيع مى بود. در برخى از اسناد ديده شده است كه شمارى از خانمها براى راضى كردن شوهرشان به سفر حج، پول هم به آنان مى پرداختند. حج مبلغ كلانى را مى طلبيد و به همين دليل افراد اندكى مى توانستند بروند. معمولا افراد ثروتمندى كه به حج مى رفتند، در عين حال مى توانستند در اين مسير، تجارتى هم داشته باشند. خطرهاى موجود در اين راه; از جمله وجود راه هاى طولانى، حملات بدويان و غيره سبب كاهش شمار حجاج مى شد.
روشن بود كه دولت عثمانى در قبال حراست از حجاج مسؤوليت داشت و اگر براى كاروان مشكلى پيش مى آمد، مشروعيت پادشاه از نظر دينى دچار مشكل مى شد; بنابراين، دولت بايد تلاش مى كرد تا كاروان با امنيت به مكه برسد و بازگردد.

همين طور دولت عثمانى در قبال ايجاد بناها در حرمين و آبادى اماكن مقدسه مى بايست از مشروعيت خود مايه مى گذاشت; در غير اين صورت در نگاه مسلمانان متهم مى شد.

در ميان اسناد موجود، هيچ سندى وجود ندارد كه نشان دهد در حجاز، از شاهان عثمانى، تعبير به خليفه مى شده است، بلكه بيش از همه عنوان خادم الحرمين به كار مى رفت.

در اسناد عثمانى، مطالب فراوانى در باره قنوات و چمشه ها آمده است كه نشانگر بخشى از فعاليت هاى دولت عثمانى در اين زمينه ها است.

نكته مهم از لحاظ سياسى آن است كه عثمانى ها سه محور قدرت را در حجاز مورد حمايت خود قرار مى دادند: شريف، والى عثمانى و رؤساى قبايل، كه خود آنها هم سيستم پيچيده اى داشتند. اين قبايل كه منازل آنها در مسير كاروان هاى حج بود، در صورتى كه هداياى عثمانى به آنها نمى رسيد، با حمله به كاروانها زندگى خويش را تأمين مى كردند. به همين دليل، در ميان هداياى عثمانى، كه از آن با عنوان «صُرّه» ياد مى شد، «صره عُربان» اختصاص به رؤساى قبايل ميان راه داشت.

دولت عثمانى براى حفاظت از حجاج، با همه طولانى بودنِ راه، سربازانى اعزام مى كرد و اين نشانه حضور مقتدرانه دولت عثمانى تا دور دست ها بود. البته كنترل عثمانى ها چندان هم قوى نبود و گاه مى شد كه هيچ نشانى نداشت. با اين حال منهاى دوره تسلّط محدود وهابى ها، بايد بپذيريم كه عثمانى ها تا اواخر قرن نوزدهم در طول اين مسير و نيز حجاز حاكم بودند و نيروهايشان حضور فعالى در صحنه داشت.

منابع اصلى كتاب حاضر، يكى «سياحتنامه اولياء چلبى» است; يك فرد دربارى كه به سرزمين هاى متعددى سفر كرد و از آن جمله حرمين بود و گزارش سفر خود را به تفصيل و البته با زبانى نزديك به زبان طنز نوشت.

در نوشته او هر چيزى به صورت عجايب و غرايب و با افراط طرح مى شود. اين سياحتنامه كه از قرن هفدهم ميلادى است، چندين بار به صورت هاى مختلف چاپ شده است.

منبع ديگرِ خانم فاروقى، «تاريخ مكه مكرمه» از سهيلى افندى است كه مؤلف از نسخه وين استفاده كرده است. اين كتاب به سال 1040 تأليف شده است.

منبع ديگر رساله معماريه (نسخه ليدن) از جعفر افندى است كه درباره زندگى محمد آقاى معمار است. اين محمدآقا مسؤوليت بازسازى كعبه را در سال 1039 داشته و اين گزارش هم مربوط به همان رخداد است.

/ 70