ساختار اجتماعى مدينه در دوران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) - اسرار حج در کتاب خداوند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار حج در کتاب خداوند - نسخه متنی

محمدمهدی فیروز مهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ساختار اجتماعى مدينه در دوران رسول خدا(صلى الله عليه وآله)

د. عبدالله عبدالعزيز بن ادريس / دكتر هادى انصارى


بررسى هاى آغازين
* جغرافياى تاريخى مدينه و نام هاى آن
* موقعيت اقتصادى مدينه و اهميت آن ميان شمال و جنوب

اول: جغرافياى تاريخى مدينه و نامهاى آن
آن هنگام كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) پس از افزايش آزار و اذيّت هاى قريش و ايستادگى و مقاومت آنان در برابر گسترش اسلام، تصميم به هجرت گرفت، در اين باره به ياران خود در مكه فرمود: جايگاه هجرت شما را ديدم; «اريت سبخة ذات نخل بين لابتين»
و نيز فرمود: «در خواب ديدم از مكه به سرزمينى كه در آن درختان خرما است، هجرت مى كنم. در آغاز، تصوّر كردم كه آن سرزمين، يمامه و يا هجر مى باشد، ليكن پس از آن، متوجه شدم كه آن، شهرِ يثرب است.»
از آنچه گذشت، چنين برمى آيد كه مدينه با داشتن حرّه ها و نخلستان هاى فراوانش در ميان عرب كهن، مشهور بوده است.(218) اين شهر داراى ساكنانى بوده و پس از هجرت پايگاهى براى اسلام شد و از اين رو بود كه پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) نام آن را در ميان برخى از شهرهاى كشاورزى عرب ياد كرد.

ساحل درياى سرخ واقع است، حدود 275 كيلومتر مى باشد.(225) و نيز فاصله آن با مكه از جنوب، حدود 500 كيلومتر مى باشد.

مدينه تقريباً بر درجه 40 طولى شرقى و 25 عرضى شمالى واقع گرديده است. ارتفاع اين شهر از سطح دريا 639 متر مى باشد.

ارتفاع بيشترى دارد، «عاليه»(229) و از قسمت شمالى آن «سافله» نام مى برند.

خانه هاى اوس و خزرج، پيش از اسلام در قبا قرار داشته است.(232) پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و مهاجرينِ نخستين، پيش از آنكه به مدينه در جايگاه مسجد پيامبر فرود آيند، در قُبا سكنى گزيدند.

گفته شده كه مدينه در ميانه كمربندى از كوه ها واقع گرديده است.(239) مدينه داراى تعدادى درّه است كه به هنگام باران و جريان سيل، بهوسيله آنها آب به بخش هايى از شرق و جنوب اين شهر منتقل مى گردد.

از مشهورترين درّه هاى ياد شده عبارتند از:

وادى عقيق، در سمت غرب مدينه، كه به سمت جنوب آن سرازير مى گردد.

مكان پس از شكافتن وادى «مهزور» ـ كه در شرق عوالى واقع شده و حرّه شرقى تا عُرَيض(243) را در برگرفته است ـ در راه خود به سوى غرب مدينه و به شمال، با بطحان برخورد مى نمايد.

وادى «قناة»، در شمال مدينه قرار دارد كه آب آن از شرق سرازير شده، سپس با آبهاى وادى هاى ياد شده، در مكانى كه به «الغابه»(245) معروف است، جمع مى شوند.

فعاليت آتشفشانى در مدينه موجب شد كه آب هاى زيرزمينى آن نگهدارى شود و هدر نرود; به طورى كه با حفر چاه هاى عميق در هر نقطه، به آسانى به آب مى رسيدند.(246) از اين رو، در مدينه چاه هايى كه بهوسيله آنها نخلستان ها و كشتزارها را آبيارى مى كردند، فراوان بود.

برخى از اين چاه ها عبارتند از:

چاه «أريس»، در غرب مسجد قبا.

چاه «البُصّه»، (يا تَفْله) در جنوب بقيع.

چاه «حاء»، در شمال مسجد پيامبر.

چاه «بضاعه»، در شمال غربى مسجد نبوى.

چاه «رومه»، در ميانه عقيق از پايين آن در شمال. چاه رومه از آنِ مردى يهودى بود كه آب آن را به مسلمانان مى فروخت. گفته مى شود عثمان بن عفان اين چاه را خريد و در اختيار مسلمانان قرار داد.

عوامل طبيعى ياد شده; يعنى فراوانى آب و حاصل خيزى خاك آتشفشان در مدينه، موجب شد كه اين شهر از نظر كشاورزى در مقام نخست قرار گيرد و دربرابر آن، مكه شهرى تجارتى به شمار مى آمد.

مدينه داراى آب و هواى بيابانى شديدى است و از اين رو است كه پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)فرمان داد: هرگاه شبى سرد و همراه با ريزش باران بود، مؤذن ندا دهد:

«أَلا صَلُّوا فِي الرِّحالِ»; «اى مردم، در خانه هاى خويش نماز به پا داريد.»

و نيز همواره مى فرمود:

«مَنْ صَبَرَ عَلى اوار الْمَدِينَةِ وَ حَرّها كُنْتُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شَفِيعاً شَهِيداً».

«هركس بر گرماى مدينه و شدت آن پايدارى كند، در روز قيامت بر او شفيع و گواه مى باشم.»

همچنين در اين باره از حضرتش روايت شده كه فرمود:

«إِذَا اشْتَدَّ الْحَرُّ فَأَبْرِدُوا بِالصَّلاةِ».

«در صورتى كه شدّت گرما فزونى يافت، مى توانيد از شركت در نماز جماعت خوددارى كنيد.»

بارش باران در مدينه، داراى وقت معين و يا زمان هاى نزديك به هم نيست. ازاين رو، مدينه، گاه سالها در معرض خشكى و قحطى قرار مى گرفت(255) و گاه در معرض سيل هاى خروشان بود; به طورى كه سيل، چهارپايان، كشتزارها و راه ها را از ميان مى برد.

نامهاى مدينه
نام اسلامى سرزمين هجرتِ مسلمانان، همان مدينه و يا مدينة الرسول(صلى الله عليه وآله) است كه اين نام جايگزين نام پيشين آن، يثرب مى باشد.

شده است: مدينه به معناى تسليم و سر فرود آوردن است; زيرا پادشاه در شهرها زندگى كرده و مردم از او اطاعت و پيروى مى كنند و يا اينكه پروردگار متعال در آن اطاعت مى گردد و يا اينكه رسول الله(صلى الله عليه وآله) در آن سكونت گزيد و تمامى مليت ها از او اطاعت و پيروى كردند.(259) و نيز مى گويند: اين شهر با اين نام، در دوران كهن و پيش از اسلام نيز معروف بوده است و اين لفظ از كلمه مدينتا ]Medinte[و يا مدينتو ]Medinto[ در زبان آرامى گرفته شده است كه خود به معناى مدينه در زبان عربى مى باشد.

نامبرده از عماليق(267) است و آنان همواره نام هاى خودشان را بر محل فرود آمدنشان مى گذاشتند.

از آنچه كه گفته شد، چنين بر مى آيد كه نام اين شهر از ديربازيثرب بوده است. گفته مى شود: سنگ نبشته اى در وادى عقيق يافت شده كه ابن زباله متن آن را آورده است. بخشى از آن چنين است: «أنا عبدالله رسول الله سليمان بن داوود إلى أهل يثرب»;(269) «من عبدالله فرستادهپروردگار، سليمان بن داوود، به سوى مردم يثرب هستم.»
برخى از پژوهشگران تاريخ عقيده دارند كهن ترين نسخه اى كه در آن اشاره به يثرب گرديده، نوشته اى است كه از پادشاه نبونيد ]Nebonoid[(556 ـ 539 پيش از ميلاد) برجاى مانده است. او در اين نامه از ورود خود به اين شهر ياد كرده است.(270) بطليموس ]Ptolemy[ در كتاب جغرافياى خود و نيز استيفانوس بيزانسى ]StephenusBysentinus[ از اين شهر به نام يثربا ]Jethrippe[(271) ياد كرده اند.

همان طور كه اشاره شد، بخش جنوبىِ مدينه به عاليه و قبا معروف بوده و اين خود نشان دهنده آن است كه نام يثرب بر تمام قسمت هاى مدينه اطلاق نمى گرديده است. بيشتر تاريخ نگاران مدينه اين مطلب را مورد توجه خويش قرار داده و گفته اند كه يثرب نام بخشى از مدينة الرسول(صلى الله عليه وآله) بوده است و اينكه در بعضى از جاها اين نام بر تمامى شهر عنوان شده است، از باب عنوان نام برخى بر همه مى باشد.

ناحيه يثرب تا دوران او، به همين نام معروف بوده است و در آن نخلستان هاى فراوانى ـ كه از آنِ مردم مدينه و نيز وقف فقرا و مستمندان و... بوده ـ قرار داشته است.(273) او موقعيت يثرب را چنين توصيف كرده است:

غرب جايگاه شهادت ابوعماره حمزة بن عبدالمطلب(عليه السلام) عموى پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) و شرق جايگاهى معروف به «البركه» ـ گذرگاه چشمه ازرق (عين الأزرق) ـ كه در آن كاروان شاميان به هنگام ورود و خروج خود به اين شهر سكونت اختيار مى كنند و حاجيان نام «عيون حمزه» يا چشمه هاى حمزه را بر آن نهاده اند.

همچنين در مورد موقعيت يثرب گفته شده است كه آن، ميان يك از طرف از قنات تا يك طرف از جَرْف و ميان نخلستانى كه بدان بَرْنى گفته مى شود تا زباله بوده است.(275)
اين موقعيتِ يثرب با موقعيتى كه پيش از اين گفته شد مغايرتى ندارد; زيرا يثرب در بخش هايى از غرب شهادتگاه حضرت حمزه(عليه السلام) تا جايگاه جمع شدن سيلاب ها در رومه،(276) محدود بوده است.

گفتنى است پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)هنگامى كه تصميم گرفتند از قُبا بهجايگاه مسجد خويش حركت نمايند، فرمودند: به من فرمان داده شدبه سوى دهكده اى حركت كنم كهتمامى دهكده ها را به سوى خود مى كشاند و بدان يثرب گويند كه همانمدينه است.

مدينه شهرى كهن است و از ديرباز، مردم در آن سكونت داشته اند(282) كه اغلب تاريخ نگاران مدينه در اين باره تأكيد داشته اند. آنان در كتاب هاى خود، درگيرى و رقابت هاى ميان ساكنان عرب و همسايگان يهودىِ آنان در دوران هاى قديم و جريان آن تا پيش از اسلام را جمع آورى كرده اند.

يثرب علاوه بر آنكه دشتى حاصل خيز در ميان بيابانى شوره زار بوده، از مراكز كشاورزى نيز به شمار مى آمده و خود بر سر راه عبور كاروان هاى بازرگانى ـ كه به تجارت انواع عطرها ميان يمن و شام مى پرداختند ـ قرار داشته است.(284) اين موقعيت، يثرب را در برابر نيروهاى رقيب، كه بدان نظر دوخته بودند، قرار داده بود و اين جريان خود عاملى بود كه ريشه هاى دشمنى را در دل ها بهوجود آورده و نيز از سويى به جنگ هاى ميان عرب ها و يهوديان و ميان عرب هاى اوس و خزرج دامن زد.

درنتيجه آن موقعيت سياسى، ملاحظه مى كنيم كه مدينه اندكى پيش از اسلام به مركز مهمى از نظر اقتصادى تبديل شده و در زمينه هاى بازرگانى و صنعت، پيشرفت هايى نموده بود. بدين ترتيب، اين شهر توقف گاه مهمى شده بود براى بازرگانانى كه از حجاز و يمن به سوى شام و شرق مى آمدند.

مدينه به رشد و ترقّىِ تجارت خارجىِ خود محدود نبود، بلكه تجارت داخلى آن نيز فعال و شكوفا بود كه فراوانى بازارها و تجارتخانه هاى آن گواه بر اين موضوع است.(286) در اين زمينه، ساكنان مدينه داد و ستد فراوانى ميان خود و نيز با ميهمانانشان داشتند.

براساس آنچه اشاره شد، يكى از بهترين فعاليت هاى بازرگانى مدينه اين بوده كه بازرگانان شامى و ديگر بازرگانان به مدينه وارد گرديده و كالاهاى تجارتى خود را به فروش مى رساندند.(288) و نيز بازرگانان مدينه، كالاهاى خود را در كاروانهايى به شام حركت داده، در ازاى آن، پارچه هاى گوناگون را به مدينه وارد مى كردند.

سبك، بهويژه صنايعى كه بر فرآورده هاى درختان نخل تكيه داشت، ديده مى شد.(291) از آنچه كه گذشت چنين برمى آيد مدينه شايستگى آن را داشت كه پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)اين شهر را به عنوان پايتخت اسلام برگزيند و نمايندگان و سريّه هاى پيروزمند خود را از آنجا به جاى هاى ديگر گسيل نمايد. اين شايستگى درنتيجه موقعيت حساس و ويژه اين شهر و شهرت بين المللى آن در ميان شمال و جنوب ـ به عنوان ايستگاه مهم بازرگانى ميان شام و يمن ـ بود.

افزون بر آن، مدينه موقعيت طبيعى بسيار خوبى داشت. زمين حاصل خيز و آب فراوان و نيز مهاجرت ملّيت هايى كه هريك موجب تكامل و پيشرفت و برابرى فردى در آنجا شده بود; زيرا يهوديان در آن زمان، اهل كتاب و پيروان رسالت آن هنگام بوده و اوس و خزرج(292) نيز كه از مردم يمن بودند، خود مردمى متمدّن و پيشرفته به شمار مى آمدند.

با اينكه يهوديان از نظر عقيده تأثير چندانى بر اوس و خزرج نداشتند، ليكن با تأثير آنان بود كه اوس و خزرج به انديشه ظهور پيامبرى جديد ايمان آوردند و خود نيز اهل كتاب دانش به شمار مى آمدند.

ميان قوم خود آمدند، از ملاقات خود با پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) سخن گفته و آنان را به اسلام دعوت كردند تا اينكه اسلام در ميان آنان گسترش يافت.(297) برخورد آنان با رسول الله(صلى الله عليه وآله) در موسم حج هر سال، همچنان ادامه داشت تا اينكه در موسم سوم، هفتاد و سه نفر مرد و دو نفر زن در عقبه با آن حضرت ملاقات كرده و با او پيمان بستند كه چنانچه رسول الله(صلى الله عليه وآله) به سوى آنان هجرت كند و قدم در مدينه بگذارد، آنان همانگونه كه از زنان و فرزندانشان حفاظت مى كنند، از ايشان نيز حفاظت خواهند كرد.

هنگام، نخستين گروه از مهاجران، بيشتر بر قبيله بنى عمرو بن عوف در قبا(300) فرود آمدند. از اين پس بود كه هجرت مسلمانان از مكه به مدينه آغاز شد و سپس رسول الله(صلى الله عليه وآله) در يك حركت سخت و دشوار و تحمّل اذيت هاى فراوان، به تنهايى و دور از خانواده، هجرت خويش را به سوى مدينه آغاز كردند و در قبا مورد استقبال اوس و خزرج قرار گرفتند. مسلمانان مدينه كه از اين پس نام انصار بر آنها نهاده شد، پيش از پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) ، از ديگر مهاجران به گرمى استقبال كرده بودند.

ورود پيامبر(صلى الله عليه وآله) به مدينه در روز دوشنبه دوازدهم ماه ربيع الاولمصادف با بيست و چهارم ماه سپتامبر سال ششصد و بيست و دو پس از ميلاد بود.(303)و
پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) پس از استقرار در مدينه و بناى مسجد خويش، در اولين گام، نظامنامه شهر مدينه را تنظيم كرد. ايشان در اين راستا اساسنامه اى را ميان مهاجرين و مردم مدينه و نيز يهوديان ساكن در آن شهر، به صورت متن مكتوبى درآوردند و همه مسلمانان و يهوديانى كه در آن عهدنامه، از ايشان نام برده شده، محتواى آن را پذيرفتند. در اين متن مكتوب تأكيد گرديده بود كه مسلمانان دين خود و يهوديان نيز دين خود را خواهند داشت. بر پايه اين نظامنامه، دين يهوديان رسميت يافت و اموال آنان محترم شمرده شد و در برابر، شرط هايى نيز براى آنان مقرّر گرديد.اين نظامنامه اوّلين گامى بود كه تمامى شهروندان و ساكنان مدينه را گردهم آورد كه اين حركت، به دنبال همبستگى عمومى در زير لوا و فرماندهى يگانه و سياستى واحد بود.

سپس رسول الله(صلى الله عليه وآله) با تأييد پروردگار متعال، ديد كه بهترين گام براى گسترش و نشان دادن قدرت اسلام در مدينه و نيز بالا بردن معنويات مسلمانان در ميان قبايل، روى آوردن به سريه ها است. در اين راستا، برخى سريّه ها را به سوى كاروان هاى قريش كه از شام به حركت درآمده بودند، گسيل داشت و در اين ميان با برخى از قبايل ساكن در پيرامون مدينه نيز پيمان هايى منعقد ساخت تا از او پشتيبانى كنند.

اين نقشه حكيمانه با دقت به مرحله اجرا درآمد و با توجه به تعداد اندك مسلمانان در آن زمان، پيروزى چشمگيرى را نصيب آنان ساخت.

اين گام تأثير فراوانى در افزايش تعداد مهاجران به مدينه گذاشت. با پيروزى هاى پى در پى مسلمانان و نيز فتح مكه از سوى پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) ، سال نهم هجرى به سال وفود يا سال ورود نمايندگان قبايل گوناگون در سرتاسر جزيرة العرب به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله)معروف گرديد. در اين سال نمايندگان مختلف از قبايل گوناگون، به حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله)رسيده، ضمن اعلام مسلمان شدن خويش، فرمانبردارى و اطاعت خود را از مسلمانان اعلام مى داشتند.(309) و نيز تعداد بى شمارى از قبايل گوناگون عرب به مدينه آمده و خواستار هجرت در كنار پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و شركت در جهاد با وى بودند. سپس بخش هاى ويژه اى به عنوان محله هاى خاص در اختيار آنان قرار داده شد.

/ 70