فاطمه سبب ادامه رسالت - فاطمه (س) برترین بانوی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه (س) برترین بانوی اسلام - نسخه متنی

علی قائمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاطمه سبب ادامه رسالت

رحم پاك و مطهر اوست كه مى تواند منبع فيض و منشا نور باشد و يازده ذريه پاك كه نسلاً بعد نسل جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ادامه دهنده امر رسالت او هستند از آن پديد آيد.

بى حساب نبود كه پيامبر خشم فاطمه را خشم خود معرفى مى كند و آزار و رضاى او را آزار و رضاى خود اعلام مى دارد. او فرمود هر كه فاطمه را خوشحال كند مرا خوشحال كرده است. هر كه او را اذيت نمايد مرا آزار داده است. و بعدها مى بينيم كه اين سخن الهى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم چه نقش مثبتى را حتى در جنبه سياسى ايفا كرد و فاطمه عليهاالسلام تا چه حد بدان احتياج و از حق على عليه السلام دفاع كرد.

آرى او ادامه دهنده راه رسالت است. همراه على و همگام با او تلاش مى نمايد تا امر اسلام را به پيش برد. شبها به عنوان يك صادق مصدق به همراه على به در خانه اصحاب مى رود و حجت را بر آنان تمام مى نمايد. به آنان تفهيم مى نمايد كه حق با على ست و اگر امروزه آن را نمى پذيرند بايد جوابگوى خداى باشند. مى خواهد مردم بدانند كه با طرد على چه خطايى را مرتكب مى شوند و چه آينده نامطلوبى در انتظارشان است.

فاطمه عليهاالسلام ادامه دهنده راه رسالت است. شاهد و مؤيد على است. سخنش را تأييد مى كند. دعوى او را به كرسى قبول مى نشاند. و در اين راه از ضربه ى در، از لطمه هاى وارد بر پيكر، از سقط جنين ابا ندارد. ضربات تازيانه خصم هم نمى تواند دست او را از دامان على كوتاه كند. شهادت و مرگ در راه خدا هم نمى تواند او را از ادامه رسالت بازدارد.

او ادامه دهنده راه رسالت است زيرا به تربيت نسلى پرداخت كه هر كدام حافظ دين و مدافع شرف اسلامى بودند. آن يك با صلحش و اين يك با خونش درخت اسلام را آبيارى كرد. زينبش رسالت كربلا را كه دنباله بعثت است ادامه مى دهد و خواهرش كلثوم نيز با او همگام و همراه است.

او ادامه دهنده راه رسالت است زيرا امامت كه دنباله رسالت است در نسل اوست و فردا كه مهدى عليه السلام بپا خيزد تا اسلام را رونق و حيات مجدد بخشد او هم از نسل زهرا و مدافع هدف زهراست.

اين راه رسالت با چه برنامه اى، طرحى و نقشه اى پياده شد و فرزندانش كه دنباله رو راه پيامبر و على بودند چه ها كه نديدند؟ از زندان، از شكنجه، از دربدرى، از تبعيد، از تيغ، از زهر، از دورى خاندان و فرزندان و...

فاطمه الگوى سنت شكنى

نقش فاطمه عليهاالسلام در احياى زنان عجيب بود. او وسيله و الگوى يك سنت شكنى است. سنتى كه به طور غلط در جامعه شايع شده و مردم را اسير و گرفتار خود كرده است. او تجربه عملى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و رسول خدا در قالب او همه سنتها، اصول و برنامه هاى اسلامى را درباره زنان پياده كرد.

پيامبر توسط او نشان داد كه والدين چگونه دختران خود را بپذيرند و دوست بدارند. در آن هنگام كه دختران را زنده به گور مى كردند او دست دخترش را مى بوسيد و مى فرمود: دختر نعمت خداست. او را در كودكى و خردسالى روى زانويش مى نشاند و گويى عمد داشت كه مردم نوازش او را از دختر ببينند و درس بگيرند.

پيامبر از طريق او نشان داد كه زن در جهان بينى اسلام از چه دريچه اى بايد نگريسته شود. ارج و قيمت زن تا چه اندازه است و چگونه بايد او را در كنار خود داشت.

بوسيدن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست دختر خود را، خود نشانه اعتراض و عصيان عليه طرز فكر جامعه زمان اوست. انقلابى است عليه زنده به گور كردن دختران و نشان مى دهد كه نه تنها نبايد به او اهانت كرد بلكه بايد او را پذيرفت و دست او را هم از آن بابت كه نعمتى از خداست بايد بوسيد.

دختران و زنان را در عصر او به حساب نمى آوردند، حتى آنان را به شخم كردن زمين وامى داشتند. دختران را جزو حسب و نسب نمى شمردند. حتى از ارث محرومش مى كردند. در عوض قصاص را درباره او به سختى اجراء مى نمودند. بى پسر را اگر چه داراى چندين دختر بود ابتر مى شمردند.

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از طريق فاطمه عليهاالسلام نشان داد كه بى پسر ابتر نيست. مقام و رتبت زن آنچنان نيست كه كوته نظران مى پندارند. او حتى مى تواند خير كثير باشد. مايه نعمت و عزتى براى خانواده و كسان باشد.

او الگوى سنت شكنى حتى درباره ازدواج بود. در آن عصر بزرگزادگان جز با بزرگان و ثروتمندان ازدواج نمى كردند. اما او اين سنت را شكست و با على عليه السلام پسر عم خود كه فقير بود و حتى خرج عروسى را از محل فروش زره تهيه كرده بود ازدواج كرد. را ستى اگر فاطمه عليهاالسلام نبود اين همه سنتهاى غلط چگونه مى شكست و اين همه الگوهاى عملى در زندگى و رسالت پيامبر عليهاالسلام چگونه حاصل مى شد؟ اگر فاطمه عليهاالسلام نبود اين همه عقده ها و حقارتها، نابسامانيها كه روح زنان را سست مى سازد چگونه از ميان مى رفت.

نقش هاى متعدد فاطمه

فاطمه يك زن است ولى داراى نقشهاى متعدد و در هر نقش داراى جنبه ى الگويى و برازندگى. او زنى است متعالى، الگوى عظمت رهبرى. فردى است كه در سايه اداى نقش هايش به انجام بزرگترين رسالت انسانى و مسؤوليت اجتماعى پرداخته است.

او در انجام وظيفه ى جنبه الگو بودنش، بار سنگينى را بر دوش دارد. بار مسؤوليت مادرى، همسرى، رسيدگى به مردم، كمك به گرسنگان و درماندگان، احقاق حقوق حقه خود، فرزنددارى، مديريت خانواده و... بيان همه ابعاد و نقشهاى فاطمه عليهاالسلام خود كتابى مفصل و جداگانه لازم دارد ولى آنچه در اين مختصر مى توان عرضه كرد عبارتند از:

فاطمه به عنوان يك مسلمان

او پيش از آنكه دختر پيامبر، همسر على و مادر سبطين باشد يك زن مسلمان است . مسلمانى ارزنده و در عالم زنان بى نظير. و بيش از آنكه انسانى در پستهاى گوناگون باشد بنده خداست. لحظه اى از ياد او غافل نيست و آنى از بار امانتى كه بر دوش دارد غافل نمى ماند.

او مسلمانى است كه از يكسو سرگرم عبادت و انجام وظايف تكليفى است و از سوى ديگر سرگرم انجام وظيفه خانوادگى و از سوى ديگر سرگرم انجام وظيفه اجتماعى. در تقسيم وقت و امكاناتش براى انجام اين رسالت چه تلاشگر و كوشا و تا چه حد فعال و موفق.

او چه شب زنده داريهايى دارد، چه عبادتها، چه مسؤوليتهاى خطير اجتماعى، چه درگيريهاى مهم سياسى، چه مبارزات منفى، چه همراهى ها با على، چه آموزندگى ها به زنان و همه براى خدا، و در نقش يك مسلمان متعهد و مسؤول، روشن و آگاه.

به عنوان يك دختر

فاطمه عليهاالسلام دخترى است پاك و عفيف، متعهد و وظيفه شناس. در عين اينكه عزيز پدر، در خانه و يا در كنار اوست مقام پدرى او را با مقام الهى او جدا نمى كند. پدر را رسول اللَّه صدا مى كند. و وقتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم علت امر را از او مى پرسد ؛ جواب مى دهد كه: خطاب قرآن از سوى خدا بر تو چنين است.

دخترى است پر مهر و پر عاطفه، در طريق همگامى با پدر، در مهرپرورى نسبت به او، به حدى كه به او ام ابيها گفتند يعنى مادر پدرش، زيرا چون مادرى نسبت به فرزندش، او نسبت به پدرش مهربان بود.

به هنگامى كه خصم بر سر پيامبر خس و خاشاك مى ريخت او با دستهاى كوچكش گرد و خاك را از سر و روى او مى زدود، نوازشش مى كرد. گويى او را وظيفه و رسالت اين است كه پدر را آرامش و سكون بخشد. تسلى و دلداريش دهد. در برابر خشم و بى مهرى مردمان، او نسبت به پدر مهر بورزد و بدين گونه اداى رسالت و تعادلى ايجاد كند.

به عنوان يك همسر

او زنى است كه برخلاف خواهرانش، با مردى فقير ولى با فضيلت ازدواج مى كند تا سنت مزاوجتهاى درون گروهى را بشكند. و فراتر آنكه همگان با چنين شوهرى حتى در تحصيل معاش اقدام مى كند.

در خانه براى كمك به زندگى على عليه السلام پشم ريسى مى كند و از محل درآمد آن، آرد و نان براى خانواده فراهم مى آورد.

فاطمه عليهاالسلام خوشحال است و مسرور، از اينكه در عين رنج بردن و خسته شدن در خانه، كارى اضافى انجام مى دهد تا متاعى براى فروش در بازار داشته باشد و گوشه اى از اداره زندگى را برعهده گيرد و على را فرصتى بيشتر دهد تا به كار و زندگى و مسؤوليت اجتماعيش برسد.

او در كشاكش زندگى همفكر على است، همگام با اوست، مشاور او در امور مربوط به زندگى است، على را در كارهايش يارى مى دهد، نقشه هاى او را دنبال مى كند و طرحهايش را به مرحله عمل مى رساند.

او همسرى ايده آل است. عشقش نسبت به على راستين است. در راه خدا و براى خدا او را دوست مى دارد. در برابر تلاش هايش احساس وظيفه و مسؤوليت مى كند. در همه عمر يكبار هم نشده است كلمات دلسردكننده اى به على بگويد و يا دل او را به درد آورد. چون او فردى باهدف و معتقد است ؛ هر چه مى كند در راه خداست.

به عنوان يك مادر

چه مادرى است؟ نمونه و بيمانند. چه فرزندانى دارد؟ همه پاكباز ، همه با اخلاص، همه مطيع خدا. چه دامانى دارد؟ و چه گلهايى را پرورش مى دهد؟ دامانى كه اجازه نمى دهد فرزندانش تن به ذلت بدهند و بار ننگى را بر دوش كشند. او چه كانونى و چه آشيانه اى ساخت؟ فرزندان او گرسنه و بيجان ولى در راه خدا، بدان راضى و خرسند كه قوت روز و شبشان در راه خدا مصرف مى شود. فرزندانى كه خود را از آن مردم مى دانند. وقف مردم مى كنند، خدمت به دين و وظيفه ى احياى آن را برعهده دارند.

او مادر است و فرزندانى تربيت مى كند، فرزندانى كه حافظ شرف اسلام، نگهبان ارزشهاى پر ارج ايدئولوژى خويش و در اين راه تا حد جان مقاومند. اين با صلح خود و آن يك با قيام خونين خود نهال اسلام را آبيارى كرده و رشدش مى دهند.

دخترانش نيز هر يك نيك پرورده و با هدفند. آن زينب و آن كلثوم، با هدفدارى خود دنباله رسالت حسن و حسين را گرفته و ادامه اش مى دهند. فرياد حسين را در روز عاشورا ضبط مى كنند و در كوفه و شام، و در فاصله آن همه راهها و منزل ها به گوش ديگران مى رسانند. شهادت حسين را اين دو به ثمر مى رسانند و بلندگوهاى نهضت حسينى اين دو نفرند.

به عنوان يك مدير خانه

در عين اينكه بزرگ و گرامى است، در عين اينكه نور چشم پيامبر است، در عين اينكه شريف زاده تر از او وجود ندارد در خانه كار مى كند، آسياب مى گرداند به حدى كه دستش تبخال و پينه مى زند.

امرى كه دل على عليه السلام را به درد مى آورد.

خانه را كانون آسايش على و فرزندانش مى سازد. بدان حد كه هر وقت غم ها و رنجها، دشواريها و نابسامانيها بر على فشار وارد مى آورد، رو سوى خانه مى كرد، بدان اميد كه لحظاتى با زهرا سخن گويد و دلش آرام گيرد.

خانه را پاك و تميز، آرام و آباد نگه مى دارد. آن را طورى مى سازد كه در عين آنكه چيزى براى خوردن در آن به چشم نمى خورد صفا و صميميت، صداقت و مهر . پاكى و لطافتش غذاى اهل خانه مى شود و سيرشان مى سازد.

آن شب كه به همراه پيامبر و على، به عنوان ازدواج به خانه على آمد پيامبر به او فرمود: دخترم! آنچه كه مربوط به درون خانه است از آن توست و تو بايد آن را برسى و آنچه كه مربوط به بيرون خانه است از آن على است، على وظيفه تأمين جنبه اقتصادى خانه را برعهده دارد و تو وظيفه تأمين سكون و صفاى خانه را.

به عنوان يك بانوى خانه

خانه است و كارهايش بسيار، سن و سالش كم است و توانايى او اندك. فرزندان متعددند و هر كدام نيازمند به سرپرستى و رسيدگى. به ناچار بايد همكارى انتخاب كند نه كلفت.

او كلفت نگرفت، بدان نظر كه خود در كار با او شريك است. كارهاى خانه را با او قسمت مى كند. بخشى از آن او و بخشى از آن خود، روزى از آن او، روزى از آن خود.

او هم چون يك زن اشرافى نيست كه خود در گوشه اى بنشيند و به امر و نهى كلفت بپردازد، بلكه خود هم گام به گام و پا به پاى او مى دود، مى جهد، گندم آرد مى كند، لباس مى شويد، خانه را تميز مى كند.

فاطمه عليه السلام برخلاف زنان اشراف است كه كارها را به دست كلفت مى سپارند و خود عامل شهوترانى شوهر مى شوند. خادمه منزل را كلفت مى سازند و خود چون عروسكى، زندگى عروسك وار دارند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: دخترم! كلفت هم انسان است. و بايد با او انسانى رفتار شود. و اين خود عدل فاطمه عليهاالسلام را مى رساند كه در كارهايش با مستخدم منزل مساوات را رعايت مى كند.

جهان بينى فاطمه

فاطمه عليهاالسلام شاگرد مكتب اسلام است. در خانه ى وحى پرورش يافته و در زير دست پيامبر رشد كرده است. آنگاه هم كه به خانه على عليه السلام رفته بازهم از پيامبر فاصله اى نداشته است. ديد او نسبت به جهان و ابعاد آن همان ديد وحى است. گويى خود مفسر قرآن و مبين آن، از نظرات پيامبر و على نيز سود جسته است.

او در مدرسه اسلام همكلاس و همدرس على است. بحثشان با هم و تبادل نظرها با همديگر است. شك نيست كه اگر مسأله از ديد تأييدات عينى هم بررسى نشود و تنها از نظر عادى هم بدان بنگريم بازراه براى رشد همه جانبه و يافتن يك كمال كلى براى فاطمه عليهاالسلام فراهم است. او در سايه اين بحث ها و تبادل نظرها رشد يافته، پخته و پرورده تر مى شود، ديد او ديدى غنى و كامل و نظر او صائب است.

امكان بيان و بررسى همه جانبه جهان بينى فاطمه وجود ندارد و آنچه كه در سايه ى عملش، بيانش، نظرش قابل ذكر است عبارتند از:

/ 12