2 ـ ژوزف پيتس [Y oseph Pitts] - اماکن و آثار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اماکن و آثار - نسخه متنی

جعفر الخیاط ؛ محمدرضا فرهنگ

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ ژوزف پيتس [Y oseph Pitts]

در سال 1678 ميلادي جواني انگليسي از
اهالي آكسفورد به نام ژوزف پيتس كه شوق جهانگردي را در سر ميپروراند و
براي ارضاي خواسته خود در سن 16 سالگي، به نيروي دريايي پيوست و در نخستين
سفر دريايي خود در درياي مديترانه به دست دزدان دريايي كه جزايري بودند، اسير
گرديد و مدت 15 سال را در بردگي نزد يكي از افسران سواره ارتش الجزاير
گذرانيد، اين افسر براي كفاره گناهان خود فشار زيادي را به برده خود وارد
آورد كه او را به مسلمان شدن وادار نمايد تا اين كه بر اثر فشارهاي او، اين
برده شهادتين را بر زبان جاري نمود ولي در تمام سال هاي پس از اين شهادت، كه
در كشورهاي اسلامي گذرانيد، همواره علاقه و وفاداري خود را به مسيحيت از دست
نداده و عشق به آن را در دل خود زنده نگه داشت. پس از اسلام آوردن، افسر
جزايري او را به همراه خود به سفر حج برد و پس از زيارت مدينه او را در مكه
در راه خدا آزاد نمود. ليكن پس از آزادي ژوزف به عنوان خدمتكار نزد سرور
پيشين خود به خدمت ادامه داد و به همراه او از سفر حج به الجزاير بازگشت و
بعدها نيز توانست با همياري كنسول انگليس وسايل فرار خود را فراهم نمايد،
آنچه كه نشانگر تعصب او به نصرانيت است اين است كه او پس از رسيدن به بندر
ليغهورن در ايتاليا و به محض آن كه پاي خود را بر سرزمين مسيحيت قرار داد،
چندين بار زمين را بوسه زد و از اين كه عاقبت از اسلام رهايي يافته و به
مسيحيت بازگشته است سجده شكر نمود. ژوزف بعدها خاطرات سفر خود به مكه و مدينه
را به تفصيل نوشت و توضيحات فراواني درباره مكه و مدينه در خاطرات خود آورده
است.

او ميگويد: مدينه شهري است
كوچك و حقير ولي در عين حال از برج و باروي محكمي برخوردار است و در آن مسجد
جامع بزرگي قرار دارد ليكن به عظمت (معبد) مكه نميرسد. او معتقد است كه
باروي شهر ميان سال هاي 1503 و 1680 ميلادي ساخته شده است. در يكي از
گوشههاي مسجد جامع، ساختماني به مساحت 15 قدم مربع را اشغال نموده كه
در آن پنجرههاي بزرگي قرار دارد كه از مس زرد ساخته شده، و در داخل اين
بنا تعدادي آويز روشنايي و مقداري وسايل و هداياي ارزشمند مي باشد. و در اين
مسجد، اثري از سه هزار آويز كه برخي نوشتهاند نيست. در ميانه اين
ساختمان قبر «محمد» [ص] قرار دارد (كه نويسنده با اسائه ادب به آن حضرت ايشان
را دروغگو مينامد). او آنگاه به پردههاي آويخته ميپردازد و
ميگويد: در ميان مردم اين گفتار خرافي شهرت دارد كه بدن پيامبر در
تابوتي ميانه زمين و آسمان قرار دارد و آنگاه به جايگاهي كه براي حضرت مسيح
بن مريم آماده شده اشاره ميكند. او سپس به وضعيت اقتصادي شهر اشاره
دارد و ميگويد: شهر مدينه نيازمندي هاي خود را از كشور حبشه كه در آن
سوي درياي سرخ قرار دارد، تأمين ميكند.

پس از اين جهانگرد تعداد ديگري از
اروپاييان به زيارت مدينه نائل گرديدند، و بويژه در قرن نوزدهم و در اين باره
ميتوان از حمله محمدعلي پاشا به حجاز كه براي نجات اين ايالت از حاكميت
وهابيان و سركوب آنان انجام پذيرفت ياد كرد، اين تهاجم سبب گرديد تعدادي از
جهانگردان اروپايي به همراه ارتش مصر به سرزمين هاي مقدس وارد گردند و از مكه
و مدينه ديدار كنند. از ميان اين جهانگردان ميتوان از «بورخارت» و
سربازي اسكاتلندي به نام «توماس كيث» نام برد. توماس يكي از خواجگان مماليك
مصر بود كه به همراه ارتش محمدعلي پاشا و با نام مستعار ابراهيم آغا وارد
حجاز گرديد و اين شانس نصيب او شد از افرادي باشد كه در حمله طوسون پاشا
فرزند محمدعلي پاشا بر عليه مدينه در سال 1812 ميلادي شركت نمايد، و از اولين
سربازاني باشد كه به شهر مدينه پاي گذارد و آنگاه خود را در عجيبترين
مقامي بيايد كه هرگز تصور آن را نميكرد و آن عهدهدار شدن منصب
حاكم نظامي شهر مدينه است كه اين مقام را در مدتي كوتاه در اختيار
داشت!

مستر هوغارث در كتاب خود (The
Peuetration Of Arabic)(ص186) نام اروپايياني كه توفيق ديدار سرزمين هاي
مقدسه را يافتهاند، اينگونه آورده است:

اروپايياني كه موفق به اين ديدار
گرديدهاند، فراوانند; از ميان آنها ميتوان افراد زير را ياد كرد:
از ايتاليا فارتيما، و فيناتي. از آلمان فايلد، وستيزن، فونمالتزان. از
انگلستان پيتس، بورتون و كيتس. از سويس بورخارت. از اسپانيا باديا. از سوئد
والين. از هلند هوروغرونيه. از فرانسه كوتر نلمونت.

علاوه بر اين افراد، گروهي ديگر از
سربازان و ماجراجويان نيز به آنجا رفتهاند; براي نمونه جهانگردي به نام
نيبور شنيد كه يك جراح فرانسوي و دو تن انگليسي توانستهاند به اين
سرزمين وارد شوند، همچنين جهانگردي به نام دوطي شنيده است كه تعدادى فرانسوي
به سرزمين مقدس وارد شدهاند، و همين جهانگرد به يك ايتاليايي كه خود را
فراري مينمايد و به همراه كاروان حجاج ايرانيان سفر ميكرد، در
راه مكه ديده است. و ژوزف پيتس يك ايرلندي را در مدينه ديده است. همچنين
مالتزان جهانگرد ميگويد كه كنسول فرانسه در تونس به نام آنليون
به سفر حج رفت و از مكه و مدينه ديدن نمود و همين سفر را يكي از ناخدايان
انگليسي نيز انجام داد. و علاوه بر اين افراد گروهي از اهالي شرق اروپا همچون
يونان نيز به سرزمين هاي مقدس رفتهاند. گذشته از اين با توجه به
سستديني و سهلانگاري خديوي محمـدعلي پاشا و فرزندش تعـدادي از
اروپاييان ـ از آن جمـله بورخارت ـ با اجازه او به سرزمين هاي مقدس آمد و شد
نمودند، و از ميان آناني كه موفق به زيارت شهر مدينه گرديدند ميتوان از
فارتيما، فايلد، پيتس، ستيزن، بورخارت، والين، بورتون و كين ياد كرد كه
توانستند به درون شهر راه يافته و از آن ديدن كنند، همچنين جهانگردي به نام
سادلير شهر را از بيرون برج و باروي آن مشاهده نمود و از ميان تمام اين
جهانگردان ميتوان از جان لويس بورخارت سويسي ياد كرد. او جهانگردي
دانشمند با آگاهي هاي علمي فراوان بود كه در سال 1814 ميلادي از دو شهر مكه
مكرمه و مدينه منوره ديدن نمود، و در همين سفر نظارهگر لشكركشي محمدعلي
پاشا براي سركوبي وهابيان در حجاز بود و تمام مشاهدات خود را به تفصيل در
سفرنامه خود آورده است. پس از او نيز جهانگرد ديگري به نام سر ريچارد بورتون
در سال 1853 ميلادي از مدينه ديدار نموده و سپس به سفر حج رفته و خاطرات خود
را به تفصيل در سفرنامه خود تدوين نموده است. اين دو جهانگرد به علّت آگاهي
هاي خود تقريباً آنچه كه در ذهن انسان درباره اين دو شهر ميگذرد،
آوردهاند و به شرح و بسط تمامي آنچه مربوط به اين دو شهر و ديگر شهرهاي
حجاز است پرداختهاند.

/ 21