دخالتهای آمریکا در ایران جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دخالتهای آمریکا در ایران - جلد 7

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مناطق دورافتاده كشور ايجاد شوند امتيازاتى در مورد ماليات،حق
گمركى و از اين قبيل در متن قرارداد گنجانيده شود.

به نظر مى رسد كه رابطه نزديكتر اقتصادى ميان ايالات متحده و ايران
اجتناب ناپذير باشد چرا كه ما مهمترين منبع تامين " الف " پيچيده ترين
تجهيزات نظامى مورد درخواست ايران، " ب " غلات و ديگر مواد
غذايى كه انتطار نمى رود ايران بتواند در كوتاه مدت نياز رو به افزايش
داخلى آن را تامين كند و " ج " بخش عمده اى از كارخانجات و
تجهيزاتى كه بايد براى صنعتى شدن ايران وارد شوند، هستيم و
مى توانيم بخش عمده اى از سرمايه و تكنولوژى جهت
سرمايه گذرايهاى مشترك و ديگر صنايع ايران ار تامين نماييم.

چنين
رابطه اى باو بدون تشويق رسمى دو دولت ايجاد خواهد شد.

رشد
روابط اقتصادى دو كشور در ماه فوريه سال جارى با تاسيس كميسيون
مشترك همكاريهاى اقتصادى رسميت يافت.

ممكن است كميسيون
مشترك در بعضى موارد به معنى همكارى نزديكتر و انتقال سريعتر كالا
و خدمات باشد، ولى مشكلاتى هم به همراه خواهد داشت.

بايد از
مداخلات ادارى در امورى كه بخش خصوصى يك يا هر دو كشور
مى تواند به تنهايى بهتر ترتيب دهد، خوددارى كرد.

اجلاس ماه مارس
كميسيون مشترك پيش بينى كرد كه ايالات متحده طى 5 سال آينده
در معامله با ايران 15 سال آينده در معامله با ايران 15 ميليارد دلار
مازاد موازنه بازرگانى خواهد داشت.

به نظر مى رسد به هر ترتيب بخش
عمده اى از اين مبلغ عينيت خواهد پذيرفت.

بوروكراسى از پيش
ناتوان ايران به درخواستهاى ايالات متحده مبنى بر حمايتى كه به حق
بايد جهت تكنيسينهاى آمريكايى، كه براى به اجرا درآوردن
پروژه هاى مختلف وارد ايران مى شوند، تامين نمايد پاسخ مناسبى
نمى دهد.

بعلاوه اين خطر وجود دارد كه رسمى شدن درگيرى ايالات متحده
در اقتصاد ايران تحت عنوان كميسيون مشترك به صورت مشكلى
جدى در روابط ايالات متحده و ايران درآيد.

توسعه ئ اقتصادى ايران
خيابان
يك طرفه ئ مسطحى نيست.

برخورد به گودال و عقب گردهاى گاه و
بى گاه اجتناب ناپذيرند.

قدرت خارجى كه بيشترين درگيرى را داشته
باشد قربانى مناسبى خواهد بود و شايد اين توصيه ئ خوبى به ما باشد
كه مشاركت رسمى را در پايين ترين سطح ممكن نگاه داريم.

ما جداى از قيمت پايين تر نفت، سهم بيشتر در بازار ايران و حفظ
فضاى مطلوب جهت سرمايه گذارى، خواهان رفتار مسئولانه تر ايران
در قبال نظام مالى بين المللى هستيم.

عملكرد اين كشور در به جريان
انداختن مجدد مازاد دلارهاى نفتى اش تاكنون قابل ستايش بوده
است هر چند بدرستى مى توان مطرح كرد كه امتيازات و ديگر قرضه
هاى اعطا شده از سوى اران فقط به خاطر منافع خود اين كشور بود
" منافع سياسى، اقتصادى و يا هر دو " ، اما ايران قرضه هاى عظيمى با
نرخ بهره ئ پايين به برخى از بزرگترين و در عين حال فقيرترين
كشورهاى در حال توسعه نظير هند، پاكستان، مصر و افغانستان ارائه
نموده، اوراق قرضه ئ بانك جهانى خريدارى كرده، و به تاسيسات نفتى
FMI " FMI: صندوق بين المللى پول " نيز قرض داده است.

به نظر
مى رسد رده هاى بالاى دولت ايران دريافته اند كه احتياج شديد كشور
به واردات جهت اجراى برنامه هاى توسعه اقتصادى بدون ادامه كار
منظم نظام مالى بين الملل تامين نمى گردد.

نمى توان بر روى ايرانيان
حساب كرد چرا كه منافع ايشان در عدم حمايت از افزايش قيمت
نفت به ميزانى كه ثبات نظام پولى بين الملل را تحت تاثير قرار دهد
مى باشد.

اخيراہ در مورد مسئله تداوم مازاد درآمدهاى نفتى ايران در داخل و
خارج اين كشور نظرات متفاوتى ارائه شده است.

استقراض از خارج،
عمدتاہ جهت تامين پول مخارج كوتاه مدت صادرات و واردات و از
بانك جهانى جهت پروژه هاى كشاورزى هيچ گاه متوقف نشد چرا كه
قرضه هاى " پاورقى: DRBI: بانك بين المللى نوسازى و توسعه " DRBI
با كمكهاى تكنيكى مورد نياز همراه بوده است.

احتمالاہ مذاكراتى با موسسات خارجى تامين اعتبار جهت گرفتن
قرضه هاى ميان مدت براى اجراى برخى پروژه ها طى سال 1976
انجام خواهد شد.

ولى با توجه به قرضه هاى عظيم باز پس گرفته
نشده اى كه ايران طى سالهاى قبل از 1977 و بعد از آن به كشورها يى
مختلف مى دهد احتمالاہ اين كشور به يك وارد كننده ئ صرف سرمايه
تبديل نخواهد شد.

البته در اين معادله آن قدر متغيرهاى مختلفى
وجود دارد كه هر گونه پيش بينى و تجسم موقعيت مالى بين المللى
ايران تقريباہ بى معنى است.

آينده قيمت نفت و سطح توليد نامطمئن
است و هيچ كس نمى تواند در مورد نرخ رسد واردات و توانايى
اقتصاد ايران در حفظ آن پيشگويى نمايد.

همانطور كه در بالا اشاره
شد به نظر مى رسد كه اخيراہ دولت ايران در تلاش است افكار عمومى
را متقاعد سازد كه كشور فقيرتر از واقع مى باشد.

از ديدگاه ايرانيان اين
سياستى كاملاہ موجه مى باشد چار كه به دولت ايران ابراز لازم را
جهت عقلاى نمودن حمايت از افزايش قيمت نفت مى دهد و مقاصد
ديگرى را كه قبلاہ ذكر شد تامين مى نمايد.

از جمله مهمترين اين
مقاصد لزوم مواجهه با اين واقعيت است كه بسيارى از پروژه ها
به خاطر مشكلاتى از قبيل كمبود لوازم، زير بناى لازم و ديگر كمبودها
طبق برنامه به پايان نمى رسند.

تناقضهاى سياسى: دو سال گذشته شاهد تغييرات شديد در روابط
اقتصايد ايالات متحده و ايران بوده است و ايران به صورت بازارى
مهم و مناسب براى صادرات آمريكا و سرمايه گذرى منصفانه در
طرحهاى مشترك درآمده است.

دولت ايران با موضعى كه در مورد
مسئله قيمت نفت اتخاذ نمود براى اولين بار در تاريخ اتحاد سى ساله
ما و در
موضوعى بسيار با اهميت خلاف منافع ايالات متحده گرفت.

از بعد
كاملاہ سياسى تغيير زيادى در روابط ايالات متحده و ايران رخ نداده
است.

ايران هنوز به ما به عنوان حامى عمده ئ خود در برابر دست
اندازيهاى غول شمالى مى نگرد.

هنوز مى توان بر حمايت ايران از اكثر
موضع جهان آزاد در صنحه ئ بين المللى حساب كرد.

دولت ايران از
نفوذ ايالات متحده در ديگر كشورهاى هم مزر با شوروى استقبال
مى كند و حداقل به طور ضمنى حضور قويتر ايالات متحده در اقيانوس
هند را جهت ايجاد تعادل در مقابل حضور نيروى دريايى شوروى در
اين منطقه تاييد مى نمايد.

شايد بخش عمده ئ فعاليت در روابط دو جانبه ئ ما اقتصادى باشد ولى
مشكلترين سوالاتى كه بايد به آنها پاسخ داد سياسى هستند و نه
اقتصادى.

كل روند توسعه اقتصادى و مدرينزاسيون ايران كه بسرعت
در حال انجام است با عكس العمل هاى جدى كه احتمالاہ در آينده
بروز خواهد كرد مايل است.

باور اين مطلب تقريباہ غير ممكن است كه
در بلند مدت حتى رژيمى آب ثبات و قدرت رژيم ايران بتواند كشور
را طى چند دهه از شكل يك اجتماع تقريباہ بى سواد، فقير و عمدتاہ
روستانشين به ملتى با تحصيلات نسبتاہ خوب، تا حد موجهى
ثروتمند، مدرن و پر تحرك تبديل نمايد بدون آن كه در برخى مقاطع
درگير ناملايمات شديد سياسى و شادى حتى تغييرات راديكال در
جامعه شود.

به عبارت ديگر رژيم فعلى ايران از مردم مى خواهد جنبه
هاى مختلف مدرنيزاسيون را بپذيرند و در عين حال در صدد حفظ
نظام استبدادى كه هنوز آزاديهاى اوليه انسانى را از ايشان نفى مى كند
مى باشد، در حالى كه اين آزاديها در اكثر جوامع غربى كه ايران در
تلاش رقابت با آنهاست كاملاہ پذيرفته شده اند.

آنچه كه يك ناظر خارجى مى تواند اميدوار باشد آن است كه يك
تحول سياسى و نه يك انقلاب طى مدت زمان مناسب كشور را به
سوى
چيزى شبيه به يك سلطنت مشروطه ئ مدرن هدايت كند.

ايرانيانى كه
با آنها در اين مورد بحث كرده ام در تئورى با اين مطلب موافق هستند
ولى هيچ ايده اى در مورد چگونگى اجراى چينن تحولى ندارند.

به
نظر مى رسد تعداد اندكى از ايشان جانشينى مناسبى براى شاه سراغ
داشته باشند.

و افسوس كه تاريخ سابقه ئ نااميد كننده اى از سالهاى
سقوط مستبدين ارائه مى دهد.

هيچ نمونه اى از حاكم مطلقى كه با ميل
خود زمام قدرت را آزادتر نمايد به خاطر نمى آوردم.

ايجاد سيستم
تك حزبى كه اخيراہ انجام گرفت حتى اميد وجود اپوزيسيون وفادار به
دولت اعليحضرت را از بين برد.

البته مى توان مدعى شد كه در واقع با
تاسيس حزب رساخيز تغيير عمده اى روى نداده است ولى با اين
حال شواهد ايجاد سيستم دولتى دمكراتيك تر در ايران دلسرد كننده
است با توجه به اين كه طبقه تحصيلكرده عمدتاہ مجموعه اى از افراد
منفعل و غيرسياسى را تشكلى مى دهند كه نگرانى عمده شان
بازنمودن جاى خود در سيستم موجود مى باشد و توانايى يا تمايل
ايجاد رهبرى محفظه كارانه اى كه منشاع تغييرات مسالمت جويانه
گردد را ندارند.

بيم آن مى رود كه ياشان صحنه را به سود راديكالها
ترك نمايند.

راديكالها از گروههاى نسبتاہ كوچك و پراكنده اى تشكيل
شده اند، اما توانايى ايشان در انجامك اعمال تروريستى بى هدف بر
عليه مقامات ايرانى و آمريكايى طى ماههاى اخير سيار نگارن كننده
است.

جوامع دمكراتيكتر با سازماندهى بهتر و با ثبات تر از ايران
نتوانسته اند تروريسم ار از بين ببرند، ولى در اين كشور تنها به بيمارى
و نه ريشه اصلى آن حمله مى شود.

احتمال وقوع سوع قصدها و
اعمال تروريستى بيشتر مى رود.

عليرغم تمامى مشكلات موجود بر
سر راه توسعه كشور، چشم انداز اقتصادى ايران بسيار روشنتر از پى
بينى سياسى آن است.

از سوى ديگر عملكرد بسيار موفق اقتصادى
كشور احتمالاہ خطر بروز انقلاب اجتماعى را كاهش مى دهد.

با
گسترش بيشتر ثروت واقعى در تمامى كشور

/ 35