برداشتهاى عمومى در مورد دولت آموزگار - دخالتهای آمریکا در ایران جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دخالتهای آمریکا در ایران - جلد 7

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به او مى دهند مظنون مى شود.

وى گفت در جنبه رسمى و مقاماتى نيز
متاعسفانه وزيران و نيز رهبران تجارت خارجى و سران كشورها "مانند
ديگر ايرانيان عمل مى كنند" يعنى به اميد تحصيل چيزى از شاه و
ايران به او نزديك مى شوند.

نكته مهم نهفته در گفتگوهايش اين بود كه اين جانب مى بايست به
دولت آمريكا و يا سران غير دولتى آمريكا " از جمله ديويد راكفلر " اين
پيام را برسانم كه در زمينه مشورت با شاه فعاليت بيشترى داشته
باشند.

وى گفت گمان مى كند كه مانند سالهاى گذشته، آمريكا، رئيس
جمهور و سفير تا حدودى اين كار را انجام مى دهند، اما معتقد است
كه اين نقش در حال حاضر بايد با فعاليت بيشتر دنبال شود و بصورتى
بسيار ديپلماتيك نشانگر علاقه آنان به آينده ئ ايران باشد.

وى در مقام
هشدار گفت البته ممكن است "شاه عصبانى شده و يا فرياد بزند"
چون طبيعتش اين است، اما قبل از آن كه مهار وضعيت موجود از
كنترل خارج شود بايد وى را مطلع ساخت.

در رابطه با وضع سياسى
داخلى ايران، وى گفت كه آنها كاملاہ به خارجيان واگذار شده است
ليكن شاه از دهه 1960 " زمانى كه سرلشگر رئيس ساواك و طبيعتاہ در
تماس نزديك با شاه بود " به اين نتيجه رسيده بود كه اعطاى آزاديها در
ايران بايد تحقق يابد.

وى گفت از من مى خواهد كه اين مطالب را به
سفير بگويم چون فكر مى كند كه آمريكا براى ارائه نصايح
سياستمدارانه به شاه از موقعيتى بهتر از ديگران برخوردار است.

وى
گفت ديگران از جمله رهبران آلمان، بريتانيا، فرانسه و احتمالاہ ژاپن
نيز مى توانند نظر شاه را جلب كرده و با در نظر نگرفتن منافع تجارى
خود در ايران مى توانند با شاه در مورد آينده ايران صادقانه سخن
بگويند.

بيوگرافى
سرلشگر حسن پاكروان: متولد 1914 است و قبلاہ معاون رئيس
ساواك در سالهاى آخر رياست تيمور بختيار " اواخر دهه 1950 " بود
و پس از آن به عنوان رئيس ساواك و معاون نخست وزير از سال 1960
تا 1964 برگزيده شد.

به خاطر تضادى كه با ژنرال نعمت الله نصيرى
پيدا كرد از ساواك بر كنار شد و از آن زمان به بعد نصيرى رئيس
ساواك بوده است.

بعدها سرلشگر پاكروان وزير اطلاعات، سفير
ايران در پاكستان و فرانسه " از سپتامبر 1969 تا 1973 " شد.

از آن پس
نيز چند سمت دولتى داشته است.

او به زبان انگليسى به خوبى تكلم
مى كند و فردى است كه از جريان هاى موجود در ايران كاملاہ مطلع
است.

بدون شك علت آن نيز شركت وى در چند عمليات بزرگ
تجارى است كه يكى از آنها احداث يك كارخانه بزرگ ذوب آهن
است كه در نزديكى مشهد و توسط شوروى ساخته خواهد شد.

دكتر كريم پاكروان
فرزند سرلشگر پاكروان است و ظاهراہ بيش از 30 سال ندارد.

او
ليسانس خود را در سويس و فوق ليسانس را از دانشكده اقتصاد لندن
دريافت نمود و درجه دكترا را از دانشگاه شيكاگو در رياضيات و
اقتصاد گرفت.

در سال 1976 به ايران بازگشت و در دانشگاه آزاد
ايران مشغول به كار شد.

وى داراى يك فرزند 2/5 ساله است و
همسرش ITIZA نيز كه درجات تحصيلى چندى از انگلستان و آمريكا
در رشته تلويزيون يا ارتباطات دارد نيز در ايران به طور نيمه وقت در
دانشكده تلويزيون و ارتباطات دانشگاه آزاد كار مى كند.

دكتر پاكروان
اخيراہ به عنوان مدير كل يك شركت مشاوره ئ تجارى بنام شركت آگرك
درآمده كه در زمينه كشاورزى، منابع و انرژى فعاليت مى نمايد.

چند استاد در دانشگاه نيز با وى در اين شركت سهيم هستند.

علاوه بر
اين وى تنها مشاور سازمان برنامه و بودجه در زمينه انرژى است و با
فريدون فشاركى مشاور انرژى نخست وزير و نيز ديگر متخصصين
انرژى موجود در ايران روابط صميمانه اى برقرار كرده است.

او با
سفارت بسيار صريح و بى پرده است و مى تواند يك منبع خوب
باشد.

01 شماره سند
كنسولگرى آمريكا در شيراز از:
وزارت امور خارجه به:
27 آوريل 7 1978 ارديبهشت 7531 تاريخ:

برداشتهاى عمومى در مورد دولت آموزگار

سند شماره 01
طبقه بندى: خيلى محرمانه
تاريخ: 27 آوريل 7 1978 ارديبهشت 7531
از: كنسولگرى آمريكا در شيراز
به: وزارت امور خارجه
موضوع: برداشتهاى عمومى در مورد دولت آموزگار
طى چند ماه گذشته اين واحد تلاش كرده تا با تماس با تعدادى از
افراد موجود در جنوب ايران از نظريات آنان در مورد دولت آموزگار
كه از تابستان قبل روى كار آمده مطلع گردد.

پاسخ بسيارى از آنها
بخصوص مقامات دولتى و افراد داراى خيال پروريهاى سياسى بيشتر
مطالب كليشه اى و معمول از جمله ايران در حال ورود به دروازه هاى
تمدن بزرگ است، مى باشد.

با اين حال، اظهارات صريح تر حاكى از
نارضايتى نسبتاہ وسيع است.

اين نارضايتى نيز ناشى از خطاهاى
ملموس دولت نيست بلكه علت اصلى آن اين است كه همه معتقدند
كه اين دولت هيچ كار خاصى انجام نداده است.

از جمله علل
احتمالى اين نحوه برداشت مى توان موارد زير را نام برد:
سالهاست كه ايرانيها تحت تاعثير سخنان مقامات براى يافتن پاسخ
تمام مسائل توجه خود را به دولت مركزى معطوف ساخته اند.

شخص آموزگار گاهى تاكيد كرده است كه در هيچ موردى راه حل
معجزه آسايى وجود ندارد، كه به نظر بسيارى از ناظران بيطرف، نظرى
واقع گرايانه
و سالم است.

با اين خيال شخص نخست وزير نيز عارى از
مبالغه گريهاى يك سياستمدار نبوده است.

نتيجه اين شده كه حضار
وى علائم گيج كننده اى دريافت كرده اند يعنى يك روز از آنها خواسته
مى شود كه سطح توقعات خود را پائين بياورند و روز ديگر تعاريف پر
آب و تاب از وضعيت موجود آغاز مى گردد.

آموزگار به خاطر شهرتى كه در زمينه مديريت داشت به اين سمت
منصوب گرديد.

بسيارى گمان مى كردند كه او خواهد توانست در
آخرين ماههاى دولت هويدا كه توام با اختلالات اجتماعى و
اقتصادى بوده نظم و ترتيب را حكمفرما سازد.

ولى نه ماه بعد همان
نوميديها يعنى تورم، افزايش قيمتها، كمبودها، نابرابريهاى اقتصادى،
كاغذ بازيهاى ادارى دوران قبل از انتصاب آموزگار به جاى هويدا،
هنوز هم به چشم مى خورد.

روند واپيگرايانه ئ اقتصادى بسيار پر
حرارت كه همزمان با آغاز دولت آموزگار پديدار شده بود سبب
گرديد كه بسيارى از رابطهاى سفارت بخصوص در بخش خصوصى
نسبت به دولت وى بدبين شوند.

در عين حال كه علت اصلى گسترش
سريع اقتصادى از نظر همين افراد ناشى از بسيارى از عدم موازنه ها بد
و سكونى موقت مى توانست فرصت ايجاد استحكام و انسجام را
پديد آورد، ولى در چند ماهه آخر همه اين افراد از روزهاى پر جنجال
سالهاى 1974 و 1975 دم مى زنند.

سياستهاى دولت در قبال ناآراميهاى داخلى، از نظر بسيارى از آنها،
نشانه ناتوانى آن در برخورد واقعگرايانه تر با مسائل بحرانى است.

طرز برخورد افراد در قبال ناآراميها نيز بسيار پيچيده بوده و ناشى از
بى ميلى افراطى بسيارى از عناصر متجدد جامعه ايران در درك منابع
و مفاهيم آن است، اما همه در برابر نوسانات دولت بهت زده
مى شوند چون گاهى متوجه مى شوند كه دولت نمى داند در انتخاب
دو راه يعنى بردبارى در برابر نظرات ناراضيان و سركوب كدام يك را
برگزيند.

جاه طلبيها گر چه شاخص اصلى منتقدين نيست، ولى از نظر
آنها اين مسائل نقاط ضعف دولت محسوب مى گردند.

خلاصه اينكه، دولت آموزگار تا حدودى قربانى شرايط موجود گشته
است نمى خواهد بصورت وسيله اى درآيد.

شكسته نفسى و
واقع گرايى در برخورد با مسائل پيچيده هميشه به عنوان نقاط ضعف
تعبير شده است.

مع ذلك، چنين به نظر مى رسد كه دولت نتوانسته
است آنچنان رهبرى را به وجود آورد كه موجب از بين رفتن نارضائيها
از عملكرد آن بخصوص در جنوب ايران گردد.

تامست

/ 35