مقايسه دولتمردان نظام جمهورى اسلامى با رژيم طاغوت - صحیفه امام جلد 14

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 14

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

قبل از ظهر 7 ارديبهشت 1360 / 22 جمادى الثانى 1401

مکان:

تهران، حسينيه جماران

مقايسه دولتمردان نظام جمهورى اسلامى با رژيم طاغوت

حضار:

اعضاى انجمنهاى اسلامى معلمان استان مازندران، کارکنان خدمات هليکوپتر و هواپيما،

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مديران کل پست و تلگراف و تلفن تهران، کارکنان آموزش و پرورش، اهالى لاريجان.

اسلامى و مردمى بودن انقلاب، دو ويژگى مهم آن اين انقلاب ويژگيهاى بسيار مثبت داشت و دارد.

اين انقلاب از باب اينکه يک انقلابى از خود ملت بوده است و مثل انقلابهاى ديگرى نبود که اکثرا يا همه ، انقلاب ملت مستقيما نبوده .

بلکه گاهى حزبى در راس بوده است و انقلاب کرده است و گاهى حکومتى بر حکومت ديگر قيام کرده است، بر ضد حکومت ديگر و او را سرنگون کرده است.

انقلاب ايران نه مثل کودتاهاى دنياست و نه مثل انقلابات دنيا، يک انقلاب خاص خودش است، انقلابى است از خود ملت با فرياد اللّه اکبر و با فرياد جمهورى اسلامى .

اين دو خصوصيت، که يکى خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و يکى اينکه راه يک راه بود، يک راه اسلامى ، اين دو خصوصيت و دو ويژگى اسباب آن شد که بعد از اينکه بر اين قدرتهاى شيطانى که در ايران هدايت مى شد و همه قدرتها هم در دنبال آن بودند، به شکست رسيدند، اين طور نبود که ملت کنار برود و بگويد که ما رژيمى را کنار زديم و حالا اشخاص خاصى بيايند و در صحنه اداره کنند کشور را.

خود ملت در همه جا و در همه ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشيده از متن ملت بود.

اين انجمنهاى اسلامى که در سرتاسر کشور در همه جا تشکيل شد، اينطور نبود که يک کسى طرحريزى کرد که اى ملت بياييد انجمن اسلامى تشکيل بدهيد، يکدفعه خود ملت در هر جا که بودند، خودشان انجمن اسلامى تشکيل دادند.

الان شما آقايان که اينجا هستيد و از استان مازندران تشريف آورديد، يک شعبه از اين گروه کثيرى که در هر جا انجمن اسلامى تشکيل داده اند شما هستيد و ان شاءاللّه، موفق باشيد.

تمام چيزهايى که بعد از انقلاب حاصل شد براى خاطر همان که ملت، انقلاب را از خودش مى دانست، نه يک انقلابى که به دست شرق واقع بشود يا به دست غرب واقع بشود يا به دست حزبى از احزاب واقع بشود يا گروهى از گروهها.

يک انقلابى بود که خود ملت انجام داد و قيام کرد و خود ملت هم از خودش دانست اين انقلاب را، همان طورى که اسلام را از خودش مى داند و اين اسباب اين شد که در سرتاسر کشور خود ملت در همه حوايج اقدام کرد و حاضر در صحنه بود، بى تفاوت نبود، اين طور نبود که رها کنند، بعد از اينکه انقلاب کردند، رها کنند و بروند سراغ کارشان، رها نکردند، در صحنه حاضر هستند و همين حضور است که موجب اين است که آسيب نبيند اين انقلاب.

اگر انقلاب مال يک حزبى بود يا مال يک گروهى بود و مردم حاضر نبودند در صحنه ، آن انقلاب دوام نداشت و هميشه بايد با سرنيزه حفظش مى کردند.

آنهايى که انقلاب کردند در جاهايى يا شورش کردند، بعدش حفظ انقلاب را بايد با سرنيزه بکنند.

ايران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن کرد و الان هم به دست افراد مؤمن اين انقلاب پيش مى رود.

اين انجمنهاى اسلامى که در سرتاسر کشور بعد از انقلاب يکدفعه جوشيد و از متن مردم بيرون آمد، و همينطور کميته ها، پاسداران و جهاد سازندگى، همه اينهايى که الان در ايران مشغول به فعاليت هستند، اينها از باب اين است که کشور را از خودشان مى دانند، مثل رژيم سابق نيست که اين توهم ،يا اين واقعيت، در کار باشد که خوب، ما براى کى فعاليت کنيم، براى امريکا فعاليت کنيم? آنها دارند همه چيز ما را مى برند و در همه ارگانهاى ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بکنيم و ديگران و اجنبى منافع را ببرند? از اين جهت، مردم يا بى تفاوت بودند و يا يک مخالفى بودندکه کارشکنى مى کردند براى دولتهاى غاصب.

مردمى بودن مسئولان در نظام اسلامى اما حالا وضع يک وضع ديگرى است، شما مى بينيد که حکومت از خود مردم است و اگر شما شکل و شمايل وزراى اين حکومت را تماشا کنيد و سوابق زندگى آنها را، مى بينيد که حتى يک نفر از آنها شبيه به آن افرادى که در زمان طاغوت بود نيستند، اينها چهره هايى هستند از خود ملت و چهره هايى هستند که از توده مردم هستند.

ديگر سلطنه ها نيست در کار و ملکها(1) در کار نيست، و امثال ذلک.

يک مجله اى چند روز پيش از اين آوردند پيش من، ديدم هيات وزراى زمان طاغوت و همه آن زمانهايى که بودند يک هيات وزرايى بود که همه جزء ملکها و سلطنه ها و همه از آن طاغوتها بودند و يک تشکيلى کرده بودند که جامع بود بين اشخاصى که خائن بودند يا اگر خائن هم نبودند از طبقه بالاى کشور بودند، يعنى، آن طبقه مرفه بالانشين.

همين طور مرسوم شده بود از اول تا اين زمان که بايد حتما آنهايى که به وزارت مى رسند از توده مردم نباشند، بايد به قول خود آنها از طبقه ممتاز، ممتاز به نظر آنها، يعنى ثروتمند، يعنى يال و کوپالدار، يعنى اطرافىدار و داراى پارکهاى بزرگ و زمينهاى زياد، تا اين طور نبودند لياقت نداشتند که در يک حکومتى وارد بشوند و اگر يک وقت - فرض کنيد - از دستشان در مى رفت و يکى که از آنها نباشد، وارد بشود، اين يک امر نادرى بوده است و شايد براى بازى دادن مردم بوده است، لکن امروز شما هر يک از اينهايى که متصدى کارها هستند وقتى ملاحظه کنيد مى بينيد که از همين خود مردم هستند.

رئيس جمهور يک شخصى است پسر بنىصدر همدانى، يک ملاى همدان،(2) حالا هم که هستش از آن يال و کوپالدارها نيست و از خود مردم است.

نخستوزير(3) هم که مى بينيد که کسى است که در آن دوره آن قدر زجر کشيده است، از خود اين مردم است و همين طور ساير اشخاصى که در اين ارگانهاى دولتى هستند.

الان ما نمى توانيم بگوييم که يک دولتى است و يک ملتى.

الان يک دولتى است که بعضى از آنها را خود مردم روى کار آوردند براى اداره کشور، از خودشان است، مردم اينها را از خودشان مى دانند.

و لهذا، آن طورى که در سابق بود که هيچيک از مردم، الا آنهايى که در اطراف خود آنها بودند و براى چپاولگرى و ابزار چپاول و چپاولگرى بودند، توده مردم، بازار، کارخانه ها و کشاورزها و توده جمعيت هيچ به آنها نظرى نداشتند و آنها را از خود جدا مى دانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا مى دانستند، آنها هم وقتى که - فرض بفرماييد - بين مردم گاهى پيدا مى شدند با آن دم و دستگاههاى زياد و افرادى که نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و کالسکه هاى کذايى و اتومبيل کذايى و امثال اينها، آنها به مردم نظر استضعاف مى کردند و اينها را کوچک مى شمردند و مردم هم آنها را ظالم مى دانستند و چپاولگر، امروز نه دستگاههاى دولتى ما مردم را استضعاف مى کنند و کوچک مى شمارند - مى گويند کابينه ما خود اين مردم هستند و واقع هم همين است، مردم خودشان حاضرند در صحنه - و نه مردم اينها را يک جنس ممتاز و يک افراد والامقام مى دانند، از خودشان مى بينند و از خودشان مى دانند.

با مردم هم مى روند و صحبت مى کنند و ميان مردم هستند.

اين از ويژگيهاى اين است که انقلاب، انقلاب مردمى است، نه انقلاب حزبى ، نه انقلاب حکومتى، نه کودتاى يک حکومتى، يا يک کسى بر ضد ديگرى.

خود مردم جمع شدند آن حکومت را کنار گذاشتند، يک حکومتى را سرجايش گذاشتند و خود مردم کميته درست کردند.

آن روزى که انقلاب به ثمر رسيد و پيروز شد و محتاج بود کشور به حفظ انتظامات، خود مردم متکفل اين شدند.

يک دسته اى به عنوان پاسدار مشغول فعاليت شدند و حفظ کردند کوچه و خيابان و بازار را و منزلهاى مردم را، نه کسى به آنها گفته بود که بياييد اين کار را بکنيد.

اينها چون از خودشان مى دانستند کشور را، خودشان وارد صحنه شدند.

شمايى هم که در سرتاسر کشور خودتان و رفقايتان انجمنهاى اسلامى تشکيل داديد، اين طور نبود که يک کسانى آن بالا بنشينند و بگويند که انجمن اسلامى درست کنيد.

خودتان احتياج ديديد که بايد يک کشورى که اسلامى است، همه چيزش اسلامى باشد، اين احتياجى که شما ديديد اسباب اين شد که همان طورى که پاسدارها مملکت را محتاج مى دانستند به اينکه بايد حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتيد که بايد چهره اسلام حفظ بشود و در همه جا اين معنا را قيام بر آن کرديد.

وظيفه مهم انجمنهاى اسلامى در انتخاب افراد لکن بايد اين مطلب را انجمنهاى اسلامى سرتاسر کشور بدانند که با اين انجمنهاى اسلامى ، اشخاصى هستند که دشمناند و با صورت دوست در بين شما وارد مى شوند و مى خواهند که انجمنهاى اسلامى شما را به فساد بکشند.

بايد هر يک از شما توجه به اين معنا داشته باشيد که اينهايى که در انجمن اسلامى مى خواهند وارد بشوند و فعاليت بکنند، زندگى قبل از انقلابشان چه بوده ، يک ساواکى نباشد که حالا آمده باشد يک تسبيحى دستش گرفته باشد و يک ريشى گذاشته باشد و شما را بخواهد بازى بدهد، ببينيد قبلا اين چکاره بوده ، خانواده اش چه خانواده اى است، خودش چه بوده است، تحصيلاتش کجا بوده ، و چه بوده است فکرش، چه جور فکرى بوده است.

اينها را بايد از قبل از انقلابشان ما شناسايى بکنيم.

زمان انقلاب همه انقلابى هستند.

الان از اشخاصى که - فرض کنيد - در ساواک بودند الان هم اينها مى گويند که ما آن وقت هم مخالف بوديم با رژيم! حالا همه اظهار مخالفت با رژيم سابق مى کنند، لکن عده ايشان هستند که نوکر همانها هستند و چشمشان را دوخته اند به اينکه دوباره آن آمال و آرزوهايى که داشتند، دوباره برگردد به حال خودش و اين خيال خام را در سر خودشان مى پزند و وارد مى شوند در اين ارگانهايى که جوانهاى عزيز ما، متعهد ما، دارند خدمت مى کنند و تشکيل دادند.

اينها ممکن است که در اينها وارد بشوند و بدون اينکه شماها توجه بکنيد، يک وقت توجه بکنيد به اينکه به فساد کشيده شده اين انجمن.

انجمن اسلامى بايد از افرادى باشد که خانواده اش مسلم، خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم، بعد از انقلابش اين طور، يک همچو افرادى بايد باشند، نه اينکه هر کس آمد خواست وارد بشود و يک قدرى هم - فرض کنيد - که اظهار انقلابى بودن کرد و اظهار اسلام کرد، شما بازى بخوريد.

بايد با دقت افراد را بررسى کنيد که مبادا - خداى نخواسته - در بين شما اشخاصى باشند که انجمن اسلامى را به تباهى بکشند و دنبال او صورت اسلام را در دنيا مشوه کنند.

اين يک تلکيف شرعى - الهى است براى همه اين ارگانهايى که يا به عنوان انجمن اسلامى يا به عنوان کميته يا به عنوان جهاد سازندگى.

همه اينها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزارى در اين کشور دارند خدمت مى کنند، براى اينکه کشور را از خودشان مى دانند، لکن توجه به اين معنا لازم است که افراد انتخاب بشوند، خصوصا، در انجمنهاى اسلامى که اسم اسلام و انجمن اسلامى روى آن گذاشته شده است.

بايد درست، با کمال دقت، ملاحظه بشود و اگر فردى يا افرادى را ديدند که سوابق اين، آن سوابقى که بايد باشد نيست، آنها را وارد نکنند در اين انجمنها، نه اينکه آنها را از جامعه طرد بکنند، کارهاى ديگرى جامعه دارد، بروند کارهاى ديگر را انجام بدهند.

لکن انجمن اسلامى که مى خواهد بلندگوى اسلام باشد و مى خواهد در هر جا اسلام را پياده کند به افرادى که سابقا، سوابقشان اسلامى نبوده ، اطمينان نمى توانيد شما بکنيد.

متعهد بودن انجمنهاى اسلامى در انجام وظيفه بنابراين، يکى از وظايف شما انتخاب افراد است، افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانواده اى بوده و امثال ذلک.

يکى هم قضيه عهده دارى شماست يک همچو محلى را، که در هر جا مى گوييد ما انجمن اسلامى داريم، اين يک مسئله اى است که يک عهده دارى بر انسان تحميل مى شود.

انسان وقتى که ادعا کرد که من مسلمانم، اين عهده دار کانه پيمانى است بين او و خداى تبارک و تعالى که به اسلام عمل کند و به اسلام معتقد باشد.

شمايى که الان مى گوييد ما انجمن اسلامى هستيم، انجمن اسلامى معلمين، انجمن اسلامى ارتش، انجمن اسلامى فلان اداره ، فلان کارخانه ، بايد خودتان توجه به اين معنا بکنيد که مبادا - خداى نخواسته - از افراد جوانى که تجربه شان کم است از اينها يک وقت يک حرکاتى صادر بشود، يک چيزهايى واقع بشود که برخلاف مقاصد اسلام باشد.

انجمن اسلامى در همه جا خوب است، لکن نه به اين معنا که در هر جا که رفتند، بخواهند قدرت به دست بگيرند، به اين معنا که هر جا رفتند بخواهند ارشاد بکنند مردم را.

يک مدرسه باشد، در يک جايى که - فرض بفرماييد - پيشتر نبوده است.

اين شمايى که انجمن اسلامى معلمين هستيد بايد معلمين را ارشاد بکنيد به اينکه راه و روش بايد چه باشد.

آنهايى که انجمن اسلامى در ارتش هستند، آنها هم تبليغ بايد بکنند، ارشاد بايد بکنند، اما دخالت نظامى نبايد بکنند.

و من به همه شماها و به همه ملت ايران اطمينان مى دهم که مادامى که شما توجهتان به اسلام است و مادامى که خودتان در صحنه حاضر هستيد، پيروز مى باشيد همان طورى که الان هستيد و الان جنگ وقتى که در ايران بپاشد و تحميل شد بر ايران مى بينيم که سرتاسر کشور مردم حاضر هستند درصحنه جنگ، آن که پشت جبهه هست خدمت مى کند به جنگجويان و آنهايى که در آنجا هستند با کمال جديت و اخلاص و با روحيه بزرگ مشغول فعاليت هستند و بحمداللّه در اين روزهاى اخير هم، پيروزيهاى چشمگيرى به دست آوردند.

بايد شماها که در پشت جبهه هستيد توجه کنيد که تقويت کنيد روحيه ارتش را، روحيه پاسداران را، و روحيه همه رزمندگانى که در آنجا هستند، چه از جهاد سازندگى و چه از توده هاى مردم و عشاير.

بايد همان طورى که تا حالا پشتيبانى اظهار کرديد، از اين به بعد هم حاضر باشيد و پشتيبانى خودتان را از اين قواى مسلح اعلام کنيد و عمل کنيد و همين طور راجع به جنگزده ها، همان طورى که تاکنون مشغول بوديد به اينکه همراهى کنيد، از اين به بعد هم همراهى کنيد و نگذاريد به اين جنگزده هايى که از خانمانشان آواره شدند، بد بگذرد.

من اميدوارم که خداى تبارک و تعالى همه ما را و همه شما را و همه ملت را موفق کند که به اسلام وفادار باشيم و عمل کنيم.

1- هر دو از پسوندهاى القاب در دوره قاجاريه بوده است مانند: مشيرالسلطنه ، بهاءالملک.

2- آقاى سيد نصراللّه بنىصدر، از علماى معروف همدان.


/ 150