جامع الانساب در تاريخچه امامزاده ها، سيدابراهيم احمدى ابهرى(معاصر) - شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری - نسخه متنی

گردآورندگان: علی اکبر زمانی نژاد، ابوالفضل حافظیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جامع الانساب در تاريخچه امامزاده ها، سيدابراهيم احمدى ابهرى(معاصر)

(صنف دوم)

جلالت قدر و محل دفنشان معلوم است و استحباب زيارتشان هم بالخصوصمأثور است لكن زيارت مخصوصى از ائمه اطهار به جهت ايشان وارد نشده مثلجناب شاه عبدالعظيم بن عبداللّه بن على الشديد بن حسن بن زيد بن حسن بن علىبن ابى طالب در رى مدفون است و از اكابر محدثين و علماء و زهاد و عباد و ازاصحاب حضرت جواد الائمه و حضرت هادى بوده.

و در تحفة الزائرين از ابن بابويه به سند معتبر روايت كرده كه مردى از اهل رىخدمت حضرت امام على النقى عليه السلام مشرف شد حضرت از او پرسيد كجا بودى؟عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السلام رفته بودم، فرمود اگر زيارت مى كردى حضرتعبدالعظيم را هر آينه مثل كسى بودى كه زيارت امام حسين عليه السلام كرده باشيد.

در مزار بحار از نجاشى از احمد بن محمد بن خالد برقى روايت كرده كهحضرت عبدالعظيم وارد رى شد در حالتى كه گريخته بود از سلطان و در خانه يكىاز شيعيان در سردابى منزل فرمود و در آنجا عبادت خدا را مى كرد روزها روزهمى گرفت و شبها مشغول عبادت بود و گاهى مستتراً مى رفت به زيارت قبرى كه مقابلقبر شريف خودش هست و مى فرمود اين قبر يكى از اولادهاى موسى بن جعفر استو ظاهراً مراد قبر حضرت حمزة بن موسى بن جعفر باشد و به مرور ايام خبر بهشيعيان رى رسيد تا اين كه آن بزرگوار را شناختند پس يكى از شيعيان پيغمبر را درخواب ديد و فرمود مردى از اولاد من جنازه اش از سكة الموالى حمل مى شود و دفنمى شود در نزديكى درخت سيب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب پس از خواببيدار شد و رفت نزد عبدالجبار كه آن درخت و آن مكان را بخرد عبدالجبار گفت بهجهت چه مى خواهى خوابش را نقل كرد عبدالجبار گفت من هم آن خواب را ديده ام

/ 379