باغ بارون زده
من از صداي گريه ي تو
به غربت بارون رسيدم
تو چشات باغ بارون زده ديدم
چشم تو همرنگ يه باغه
تو غربت غروب پاييز
مثل من ، از يه درد کهنه لبريز
با تو بوي کاهگل و خاک
عطر کوچه باغ نمناک زنده مي شه
با تو بوي خاک و بارون
عطر لاله و گلابدون زنده مي شه
تو مثل شهر کوچک من
هنوز برام خاطره سازي
هنوزم قبله ي معصوم نمازي
تو مثل ياد بازي من
تو کوچه هاي پير و خاکي
هنوزم براي من عزيز و پاکي