سرزمين من - روزهاي روشن - از ریشه تا همیشه جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از ریشه تا همیشه - جلد 3

اردلان سرفراز

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













سرزمين من - روزهاي روشن


خانه ي روشن ، خداحافظ

سرزمين من ، خداحافظ

روزاي خوبت بگو کجا رفت

تو قصه ها رفت ، يا از اين جا رفت

انگار که اينجا هيچي زنديه نيست

گريه فراوون ، وقت خنده نيست

گونه ها خيسه ، دل ها پاييزه

بارون قحطي از ابر مي ريزه

همه عزادارا سر به گريبون

مردا سر دار زنا تو زندون

انگار که شبه ، هر روز هفته

از هر خونه اي عزيزي رفته

همه با هم قهر ، همه از هم دور

روزا مثل شب ، شب ها سوت و کور

نه تو آسمون ، نه رو زمينيم

انگار که خوابيم ، کابوس مي بينيم

از زمين دوريم ، از زمان جدا

حتي نمي آييم به ياد خدا

روزاي روشن ، خداحافظ

سرزمين من ، خداحافظ

نوبت ميگيريم ، گيج و بي هدف

واسه مردنم ، بايد رفت تو صف

روزها و شب ها اين جور مي گذرن

هر جا که مي خوان ما رو مي برن

آخه تا به کي آروم بشينيم

حسرت بکشيم ، گريه ببينيم

اي زن تنها ، مرد آواره

وطن دل تو است ، شد صد پاره

پاشو ، کاري کن ، فکر چاره باش

فکر اين دل پاره پاره باش












/ 22