باده ي توحيد - هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مهدی سهیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














باده ي توحيد

سحري بود و دلم مست گل آواز سروش

ديده پر اشک و لبم بسته و جانم به
خروش

دلربا زمزمه ي بلبل شوريده به باغ

نرم نرمک غزل باد بهاري در گوش

شب مهتابي و بزم چمن از نقره
سپيد

ماه در جلوه چنان دختر مهتاب فروش

پي خوشبويي عالم همه جا پيک نسيم

شادمان پويه کنان عطر اقاقي بر دوش

دختر غنچه به خواب خوش و نرگس بيدار

بلبلان گرم غزلخواني و گلهاي خاموش

بانوي بيد سر زلف برافشانده با باغ

شانه مي زد همه دم با سحر
بر گيسويش

شاخه ياقوت نشان بود ز بسياري گل

قامت سرو هم از نسترنان مخمل پوش

عندليبي به کنار گل و سرگرم نياز

که ببين حال من و ناز به عاشق
مفروش

روي گل در عرق شرم ز تشويش وصال

پر بگشاده ي بلبل ز دو سو چون آغوش

لاله ها ساغر لرزنده ي بلبل که بگير

ارغوان ساقي پروانه ي لرزان که بنوش

رازها ميشکفد از لب گل وقت سحر

روشن آن دل که به هر حال
بود راز نيوش

نقش ها بلعجب و چهره ي نقاش نهان

جان عارف همه روشن ز تماشاي نقوش

مست آن منظره ها بودم و ديوانه ي دوست

آن چنان مست که افتادم و دفتم
از هوش

سرخوش از باده ي توحيد نخفتم تا صبح

کاشکي هر نفسم عمر برآيد چون دوش

چه شب عمر فزايي همه مستي همه شور

چه بهاري چه هوايي همه لذت همه نوش








/ 113