فکر خداوندي
ويان که ايزد را خريدارند بيدارندخطا گويان که در دنياي پندارند بينارندزراندوزان که از ياد خدا دورند مزدورندگدياين گر هواي او به سر دارند سردارندستمکاران اگر در کار ديوانند دوانند
بدانديشان اگر در ملک سردارند
سربارندنکويان دربر عاشق چو لرزانند ارزانند
و گر از صحبت بيگانه بيزارند گلزارند
فتوت پيشگان را نيست سوداي زراندوزيبه زر باري ز دوش خلق
بردرند اگر دارند
کسان گر دل به سوي دوست ميرانند
ميرانندگلندامان که ياد حق به دل دارند
دلدارند دغلکاران که در سيماي انسانن شيطانند
پليداني که دوزخ را خريدارند
بسيارند بدان کز جورشان مردم پريشانند
ايشانند به نيرنگ و فسون با اين و آن
يارند و عيارند
خداگويان اگر در خط منصورند
محصورندوگر فکر خداوندي به سردارند
بردارند