هزار خوشه عقيق - هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مهدی سهیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














هزار خوشه عقيق

چو ژس يار درآينه ي جهان افتاد

خروش و ولوله در جمع عاشقان
افتاد

ز يک نگاه که در باغ آفرينش کرد

شکوفه را به چمن آب در دهان افتاد

نگر به کاتب خلقت که از کتابت
او

هزار شعشه در خط کهکشان افتاد

به مهر و مه نگاه کن که از خزانه ي
غيب

دو سکه است که در دست آسمان افتاد

ز شرم چهره ي او صد هزار پرده ي رنگ

به باغ هاي گل و دشت ارغوان افتاد

ببين ميان زمرد هزار خوشه عقيق

اگر نگاه تو بر شاخه ي رزان افتاد

انار را بنگر دانه سرخ و پرده
سپيد

چو آتشيست که بر روي پرنيان افتاد

حديث او به چمن از زبان برگ
شنو

کجاست گوش که ذکرش به هر
زبان افتاد

دل چو آينه پر نقش شد ز روي نگار

ولي سيه دل بيچاره در گمان افتاد

قسم به مردم چشمن هر آنکه عشق
نداشت

به هر کجا که شد از چشم مردمان
افتاد

حضور ما چه بود در فراخناي وجود

چو قطره يي که به درياي بيکران افتاد

چو غنچه ريخت به خاک چمن ز تير
تگرگ

سرشک خون شد و از چشم
باغبان افتاد

مکن ملامت پيران و زين کمند بترس

بسا جوان که چو تيري در
اين کمان افتاد

به خون دل زده ام غوطه
کاينچنين گلرنگ

هزار نقش معاني به هر بيان افتاد

زدند فال سخن هر زمان به نام
کسي

ببين که قرعه به نام من اين زمان
افتاد

/ 113