وداع - هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار خوشه عقیق (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مهدی سهیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














وداع

آخرين شب گرم رفتن ديدمش

لحظه هاي واپسين ديدار بود

او به رفتن بود و من در اضطراب

ديده ام گريان دلم بيمار بود

گفتمش از گريه لبريزم مرو

گفت جانا ناگزيرم ناگزير

گفتم او را لحظه يي ديگر بمان

گفت مي خواهم ولي ديرست دير

در نگاهش خيره ماندم بي اميد

سر نهادم غمزده بر دوش او

بوسه هاي گريه آلودم نشست

بر رخ و بر لاله هاي گوش او

ناگهان آهي کشيد و گفت واي

زندگي زيباست گاهي گاه زشت

گريه را بس کن مرا آتش مزن

ناگزيرم از قبول سرنوشت

شعله زد در من چو ديدم موج اشک

برق زد در مستي چشمان او

اشک بي طاقت در آن هنگامه ريخت

قطره قطره از سر مژگان او

از سخن مانديم و با رمز نگاه

گفت ميدانم جدايي زود بود

با نگاه آخرينش بين ما

هايهاي گريه بدرود بود








/ 113