آزادي ارائه ميدهند. مقصود ما از آزادي دراين دفتر قرابت نزديك با تعريف حقوقي آن
دارد. آزادي به معناي حق واختيار و به طور كلي مستقل و مختار بودن شخص در گزينش
اعمال و رفتارخود ميباشد. مثلاً وقتي گفته ميشود شخصي در انجام عملي آزاد است،يعني
اين كه حق يا توانايي آن را دارد و لازمه آن نفي محدوديت يا سلبچنين حقي است.
آزاديهاي فردي
چنان كه گفته شد، آزادي در عرصههاي مختلف مانند مالكيت، بيان،مسكن و شغل ـ كه ازآن به آزاديهاي فردي تعبير ميشود ـ از حقوق طبيعيانسان است و هيچ كس نميتواند
آن را سلب يا تحديد كنند مگر اين كه يكضرورت و مصلحت اقوايي آن را اقتضا كند. اصل
مالكيت و عدم تجاوز بهآن از مسلمات اسلام است و حكومت و ديگران نميتوانند دسترنج
مردم رامالك شوند. احترام به مالكيت ديگران در مكتب علوي عام بودهغيرمسلمانان
مانند يهوديان و مسيحيان را شامل ميشود. حضرت دربخشنامههاي مختلف خود از
فرماندارانش ميخواست اين اصل را رعايتكنند. آن بزرگوار مأموران حكومتياش را
فرمان ميداد كه از حريمها وقلمرو مردم عبور نكنند، بياجازه وارد خانه هايشان نگردند
و بيش از سقفمشخص از آنان ماليات نگيرند.حضرت مقابله با تجاوز به حقوق و اسارت مردم را از وظايف حكومتذكر ميكند و يكي از
اهداف جنگ با افرادي چون معاويه را اهتمام آنان بهغارت بيتالمال و به زنجير
كشيدن مردم ميداند.آزاديانتخاب شغل از ديگرآزاديهاياجتماعي مشروع شهروندان است.امام(ع) در پاسخ
به پرسش يكي از فرماندارانش درباره اجبار مردم به كندننهر خشك شده شهر ـ كه
عملي عام المنفعه است ـ وي را از آن باز داشت وفرمود:من نميپذيرم شهروندي را به عملي كه از آن اكراه دارد، ناگزير سازم.روشناست حاكمي كه دوستندارد شهروند خود را به عملي عامالمنفعهناگزيرسازد، در مورد
مشاغلديگر نيز به اكراه و سلبآزادي مردمدست نمييازد.آزادي انتخاب مسكن و محل زندگي نيز مورد توجه حضرت بود. ازاينرو،آن بزرگوار، ضمن
انكار برتري يك شهر بر شهر ديگر، شهري را كه اسبابآسايش و رفاه و پيشرفت افراد در آن
فراهم باشد، بهترين شهر ميشمرد:شهري از شهر ديگر براي تو سزاوارتر نيست. بهترين شهر، شهرياست كه ]آسايش و پيشرفت[ تو
را تحمل كند.
آزادي مخالفان
اعطاي آزاديهاي مشروع و قانوني به مخالفان از ويژگيهايحكومتهاي دموكراسياست. در اين نظامها، مخالفان ميتوانند با تشكيلگروههاي مختلف تحت عنوان
«اپوزيسيون» در چهار چوبي خاصّ به فعاليتسياسي ـ اجتماعي بپردازند؛ به عبارت ديگر،
گروهها و احزاب مخالف از حقفعاليتهاي سياسي و اجتماعي و انتقاد از حكومت برخوردارند
و حكومتبايد آن را به رسميت بشناسد.امام علي(ع) از پيشگامان و حاميان اعطاي آزادي به «مخالف» است.نخستين نمود اين ديدگاه، عدم الزام مخالفان به بيعت بود. حضرتحكومت خويش را بر
آزادي مخالفان در بيعت استوار ساخت و در مواردمختلف به اين نكته اشاره فرمود. آن
بزرگوار، بعد از بيعت، بيعت كنندگان رااز انتقاد از حكومت بازنداشت و حتي به طلحه و
زبير ـ كه دو شخصيت مطرحو تأثيرگذار بودند ـ اجازه داد به بهانه زيارت مكه از كوفه