ابوعمرو محمد بن عمربن عبدالعزيز كشى (م.340هـ.ق) در كتاب رجال خود پنج روايت به نقل از محمد بن قولويه قمى از سعد بن عبداللّه بن ابى خلف اشعرى قمى از امام سجاد باقر و صادق عليه السلام درباره ابن سبا نقل كرده است كه از مجموع آنها استفاده مى شود: ابن سبا ادعاى الوهيت درباره على عليه السلام كرده و بنابه نقل دو روايت: يكى از امام باقر و ديگرى از امام صادق عليه السلام على عليه السلام سه روز به او مهلت داد كه توبه كند؛ اما وى از نظرش برنگشت؛ از اين روى على عليه السلام او را در آتش سوزاند.(56)بسيارى از علماى رجال شيعه و راويان اين روايات را از كشى نقل كرده اند؛ اما در كتابهاى معتبر شيعه وجود ندارد.علامه عسكرى از اين روايات پاسخ داده است:1. به جهت ضعف سند شمارى از صاحب نظران رجالى شيعه به آن اعتماد نكرده اند.(57)2. در روايات ديگرى كه كشى و ديگران درباره افراد آتش زده شده نقل كرده اند نامى از ابن سبا نيست.3. علماى اهل سنت كه در بسيارى از موارد به سيره على عليه السلام استناد كرده اند آتش زدن را به عنوان كيفر مرتد ياد نكرده اند.(58)4. در كتابهاى شيعه در دو روايت ديگر كه بر خلاف روايات پنجگانه كشى است نام عبدالله بن سبا آمده: يكى روايت امالى طوسى كه ذكر شد و ديگرى در ضمن حديث اربعمأه.(59)اين روايت نشان مى دهد ابن سبا مورد احترام على عليه السلام بوده و او خدا را منزه مى دانسته از اين كه در مكانى خاص باشد.(60)سند اين روايت در خور اعتماد نيست؛ زيرا محمد بن عيسى بن عبيد در سند آمده كه متهم به ضعف و غلو است.(61)افزون بر آنچه ياد شد اگر ما گزارش كشى را بپذيريم به اين معنى است كه عبدالله بن سبا در زمان على عليه السلام راه غلو و گزافه گويى را پيموده و اميرالمؤمنين نيز او را در آتش افكنده و نابود ساخته است. بنابراين نسبت رجعت و مهدويت و حتى طرح وصى بودن و جانشينى على از سوى ابن سبا به هيچ روى درست نيست و تنها مى توان سبئيان را گروهى دانست كه درباره على عليه السلام غلو كردند و به كيفر رسيدند.