وصايت و خلافت‏ - تهاجم نو با شبهه کهنه علیه تشیع نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تهاجم نو با شبهه کهنه علیه تشیع - نسخه متنی

علی اکبر ذاکری‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصايت و خلافت‏

پيامبر در آغاز بعثت اقوام خود را برابر آيه شريفه: (وانذر عشيرتك الاقربين) دعوت كرد و از جمع آنان تنها على عليه السلام ايمان آورد و پيامبر درباره ايشان فرمود:

(إنّ هذا أخى و وصيى و خليفتى فيكم فاسمعوا له واطيعوا.)(80)

اين [على] برادر و وصى و جانشين من در ميان شماست به او گوش دهيد و از او پيروى كنيد.

و وصايت على عليه السلام چنان شهرت داشت كه حسان بن ثابت در خيبر او را با اين عنوان ستود.(81)

جوانى از بنى ضبّه از سپاهيان عايشه در جنگ جمل از على عليه السلام با عنوان وصى ياد كرده است (82) كه احمد امين به اشعار وى اشاره مى كند.(83)

ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه اشعارى را نقل مى كند از كسانى چون: عبدالله بن ابى سفيان عبدالرحمن بن جُعيل ابوالهيثم بن تيّهان عمر بن حارثه مردى از ازد سعيد بن قيس همدانى زياد بن لبيد حجر بن عدى خزيمة بن ثابت عبدالله بن بديل بن ورقاء عمروبن اُحَيْحه زَحْر بن قيس جعفى(84) كه در جنگ جمل از على عليه السلام به عنوان وصى ياد كرده اند:

و سروده هايى را از كسانى نقل مى كند كه در جنگ صفين از على عليه السلام به عنوان وصى ياد كرده اند: زحر بن قيس جعفى اشعث بن قيس كندى جرير بن عبدالله بجلى نعمان بن عجلان انصارى عبدالرحمن بن ذُؤيب اسلمى مغيرة بن حارث بن عبدالمطلب وعبدالله بن عباس.(85)

مسعودى در (مروج الذهب) آن گاه كه جنايات و كردار زشت يزيد بن معاويه را بر مى شمارد (لعن الوصيّ) را نيز در رديف جنايات او ياد مى كند.(86)

بنابراين نيازى نيست كه وصايت را ساخته عبدالله بن سبا بدانيم همان گونه كه براى بيان شايستگى على بر خلافت و برترى وى بر خلفاى پيشين نيازى به اظهار نظر ديگرى نداريم وقتى سخنان على عليه السلام را داريم.

افزون بر اين شهر كوفه دست كم شاهد دو جريان و سخن ديگر از على عليه السلام درباره خلافت بوده كه نشانه ناخرسندى حضرت از خلفاى پيشين و اصرار بر حق بودن خويش است:

1. خطبه شقشقيّه

در اين خطبه كه در شهر كوفه ايراد شده على عليه السلام خود را شايسته خلافت مى داند و آن را حق مسلّم خويش مى شمارد و به روشنى از سه خليفه پيشين انتقاد مى كند و كارهاى نارواى دستگاه خلافت را در سه دوره پيش بر مى شمارد.(87)

2. حديث مناشده

مناشده از (نشدالضالّه) به معنى طلب گمشده است و (انشدك بالله)؛ يعنى (سألتك بالله) به خدا از تو مى خواهم كه پاسخ و گواهى دهى.

زمانى كه به على عليه السلام خبر رسيد كه او را متهم مى كنند: مدعى است رسول خدا او را بر ديگر خلفا پيش مى دارد در جمع مردم كوفه در رحبه وصحن مسجد از گواهان غديرخم درخواست كرد در اين باره گواهى دهند. برابر نقل علامه امينى بيست وچهارتن به اين امر گواهى دادند.(88) اين حديث را چهار صحابى و چهارده تابعى نقل كرده اند.(89) كه در اين جا به يك نقل آن بسنده مى كنيم:

احمد در مسند به نقل از ابوالطفيل آورده است:

(زمانى كه على عليه السلام از مردم گواهى خواست گروه زيادى حركت كردند و گفتند: گواهى مى دهيم هنگامى كه درغدير خم پيامبر دست على را گرفت به مردم اعلام كرد: آيا مى دانيد كه من سزاوارتر به مؤمنان از خود آنان هستم؟

گفتند: آرى.

پيامبر فرمود: هر كسى من مولى و سرور اويم اين [على] مولاى اوست. بارالها دوست بدار كسى كه او را دوست دارد و دشمن بدار كسى را كه با او دشمن است.)(90)

ييادآورى: شمارى از بزرگان زمانِ مناشده را در كوفه به سال 35هجرى دانسته اند كه درست نيست؛ زيرا اميرالمؤمنين عليه السلام در رجب سال 36 از بصره به كوفه آمد.(91) مناشده بايد در سال 37 يا 38 باشد. بنابر نقلى صد روز پيش از شهادت حضرت بوده است.(92)

/ 25