مبانی حقوقی رسیدگی فوق العاده از آراء قطعی و بررسی لایحه اصلاح ماده 18 اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی حقوقی رسیدگی فوق العاده از آراء قطعی و بررسی لایحه اصلاح ماده 18 اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بديهي است اگر به منظور امكان رسيدگي مجدد به احكام صادره ديوان عدالت اداري توسط رياست قوه قضائيه (يا مثلا به دست مقامات ارشد ديوان عدالت اداري) اصلاحاتي مورد نياز باشد، كه متاسفانه صدور احكام خلاف بين قانون بعضا در آراء شعبه هاي ديوان عدالت و حتي ادعاي وجود مواردي در نظرات هيات عمومي ديوان عدالت اداري - بهتر است، اين امر در اصلاحات دادرسي ديوان عدالت اداري انجام شود و از طريق اصلاح مجموعه قوانين مرتبط (آئين دادرسي ديوان عدالت اداري) عمل شود. زيرا اين مسئله نياز به دقت و پيش بيني مسائل فني حقوق اداري دارد و در لايحه فعلي، درج آن فاقد وجاهت قانوني است.

ذكر عبارت «به نحوي كه در قوانين مربوط مقرر است» كاملا اضافه است. زيرا بودن يا نبودن عبارت مذكور، لطمه اي به معني نميزند.

6-10) راي خلاف بين شرع

«مگر آنكه راي پس از طي مراحل رسيدگي، تجديدنظر و فرجام خلاف بين شرع باشد»

طي «مراحل رسيدگي» نكته جديدي است. بايد ديد كه مراد از طي مراحل رسيدگي و دادرسي چيست؟ حسب روال منطقي، لابد طي مراحل تجديدنظر و فرجام است. حسب ظاهر متن قانوني بايد اين مراحل طي شده باشد و حسب مفهوم مخالف، اگر طي نشده باشد نبايد مشمول مصاديق متن پيشنهادي باشد. در حاليكه غرض از طرح متن اصلاحي، اين مسئله نيست.

يعني هدف از اصلاح ماده 18 اسبق به قبلي و به طرح جديد، اين بوده كه امكان رسيدگي فوق العاده به آراء خلاف بين وجود داشته باشد، اعم از آنكه كليه مراحل دادرسي در مورد آن صورت گرفته باشد يا بواسطه عدم درخواست از ناحيه طرفين پرونده، يا درخواستهاي ناقص، تجديدنظر يا فرجام واقعي صورت نگرفته باشد. لابد فرض اين بوده كه امكان دادرسي فوق العاده نسبت به اين دسته از آراء وجود داشته باشد و بنابر اين فرض اينكه حتما رسيدگي كامل شده باشد، ملاك و مجوز عقلاني نيست. زيرا اگر قرار باشد رسيدگي كامل، ملاك باشد، دسته ديگر از آرايي كه مراحل رسيدگي طي نشده و بدون درخواست تجديدنظر و فرجام قطعيت يافته است و لكن خلاف بين شرع است، مشمول فرض قانون پيشنهادي قرار نميگيرند و اين نقض شمولي متن پيشنهادي ميباشد.

در متن جديد فقط اشاره به «خلاف بين شرع» شده و در حاليكه در متن قبلي «خلاف بين شرع و قانون» مطرح بوده است. حال حذف عنوان «خلاف قانون» آيا آگاهانه و به دليل خاصي صورت گرفته و دلايل آن چيست؟ به نظر ميرسد با توجه به حذف مهلت يك ماهه تشخيص در متن جديد، لابد حذف راي بين خلاف قانون، آگاهانه بوده و به دليل بازتابهاي منفي متن قبلي، حذف اخير پيشنهاد شده است. در اين خصوص با توجه به مبحث بند 3 اين مقاله، ماهيت ارتباط بين شرع و قانون، مباحث بعدي قابل توجه است.

/ 44