بسازيد محكم بنايى گران
پس آنگونه نعمت بياريد ياد
كه يزدان بهرحمت شما را بداد
از آن سنگهاى عظيم و گران
كه يزدان بهرحمت شما را بداد
كه يزدان بهرحمت شما را بداد
تدبر و تفكر
اما در آيات سوره شعراء بهصراحت، نكاتى بدين ترتيب مورد توجه قرار گرفته 1- امنيت و آسايش 2- باغها و چشمهها 3- كشتزارها و نخلستانها، با ميوههاى شيرين و رسيده 4- خانههايى كه از كوهها براى خود مىتراشيدرهجو معنا و مفوم «فارهين» در آيه 149 شعراء چيست؟
رهنما در خصوص معناى «فارهين» گفتهاند بهمعناى، حاذقين يعنى استادانه و با مهارت كامل خانه مىسازيد و بعضى گفتهاند بهمعناى، شهوتپرستان است يعنى مانند شهوتپرستان خانه مىسازيد55 خلاصه در اين چند آيه سوره شعراء مىخواهد بفرمايد چشمهها، و باغات، و قصرهاى زيبا، كه براى آسايش بشر احداث مىشود و عمارتهاى بلند كه از مصالح كوهها و معادن و سنگهاى اعلى بنا مىگردد همه از تفضل مقام احديت است، كه بايد شكرگذار نعم الهى بود، نه اينكه در ساختمانها و نعمتها غرق شده و از ياد خدا غفلت شود56
اما در آيه 82 سوره حجر تنها بهيك جنبه از زندگى آنها اشاره مىكند و آن عبارت است از ساختن خانههاى محكم، استوار و امن در دل كوهها، آن قوم بدين شكل خود را در برابر حوادث مهلك آسودهخاطر مىديدند و تصور مىكردند اين خانهها آنها را از هربلايى حفظ مىكند، همين امر سبب غرور و غفلت و بىخبرى آنها از خدا شده بود و انبياء را تكذيب مىكردند و اصرار داشتند اگر شما راست مىگوئيد پيامبر هستيد عذابى را كه وعده مىدهيد بياوريد، اين اصرار از دو نكته مىتوانست ناشى شده باشد اول اينكه عذاب را انكار مىكردند و وقوع آن را ممكن نمىدانستند، دوم اينكه آنها مغرورانه با توجه بهامكاناتى مانند خانههاى محكم كه داشتند فكر مىكردند هيچ چيزى نتواند آنها را هلاك كند اما در آيه 74 سوره اعراف، مسئله خانهسازى آنها را بيشتر توضيح مىدهد و مىفرمايد آنها دو محل سكونت داشتند يعنى محل ييلاقى و قشلاقى داشتند، خانههاى تابستانى و زمستانى داشتند، خانههاى ويلايى و كوهستانى داشتند علاوه براينكه نعمتهاى ديگرى نيز در اختيارشان بود، گفتهاند از جمله نعمتهاى الهى عمر طولانى داشتن بود كه آن قوم، چنين بودند البته عمر طولانى داشتن لازمهاش نعمت سلامت جسمانى است و سلامت جسمانى داشتن لازمهاش صدها نعمت ديگر همانند، محيط زندگى مناسب بهلحاظ آب و هوا و تغذيه و سلامت روحى و روانى و مىباشد و گفته شده علت اينكه آنها خانه در دل كوه مىساختند، عمر طولانى بود كه اقتضا مىكرد، خانههاى بادوام و با استحكام داشته باشند57
2
تكذيب و انكار انبياء، انذار آنها و عذاب الهى
و لقد كذّب اصحاب الحجر المرسلين و اتيناهم ءاياتنا فكانوا عنها معرضين58ترجمه و «اصحاب حجر» [= قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند ما آيات خود را بهآنان داديم، ولى آنها از آن روى گرداندند
ترجمه منظوم
همه حجريان نيز چون منكران
چو آيات آمد برآن قوم و كيش
بكردند سويى دگر، روى خويش
نمودند تكذيب پيغمبران
بكردند سويى دگر، روى خويش
بكردند سويى دگر، روى خويش
ترجمه قوم ثمود رسولان خدا را تكذيب كردند
ترجمه منظوم
دروغين بخواندند قوم ثمود
رسولان حق را چنان قوم هود
رسولان حق را چنان قوم هود
رسولان حق را چنان قوم هود
ترجمه طايفه ثمود نيز انذارهاى الهى را تكذيب كردند
ترجمه منظوم
دروغين بخواندند قوم ثمود
كلام خدا و رسولى كه بود
كلام خدا و رسولى كه بود
كلام خدا و رسولى كه بود
ترجمه پيش از آنان قوم نوح و اصحال الرس [= قومى كه در يمامه زندگى مىكردند و پيامبرى بهنام حنظله داشتند] و قوم ثمود پيامبرانشان را تكذيب كردند
ترجمه منظوم
از اين پيشتر نيز تكذيب بود
بهنوح و بهاصحاب رسّ و ثمود
بهنوح و بهاصحاب رسّ و ثمود
بهنوح و بهاصحاب رسّ و ثمود
ترجمه اگر تو را تكذيب كنند، امر تازهاى نيست؛ پيش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود پيامبرانشان را تكذيب كردند
ترجمه منظوم
اگر كافران دين پاك تو را
مشو تنگدل چون كه ديگر ملل
بكردند تكذيب، عاد و ثمود
كه برنوح هم، شرشان رو نمود
دروغين بخوانند اى مصطفى
بكردند زين پيشتر اين عمل
كه برنوح هم، شرشان رو نمود
كه برنوح هم، شرشان رو نمود