ترجمه پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت پيامبران ما را تكذيب كردند و نيز قوم ثمود و بهتكذيب پيامبران برخاستند
ترجمه منظوم
بكردند تكذيب پيغمبران
هم اصحاب لوط و شعيب و ثمود
كه تكذيب كردند آن كان جود
دروغين بخواندند آن رهبران
كه تكذيب كردند آن كان جود
كه تكذيب كردند آن كان جود
ترجمه قوم «ثمود» و «عاد» عذاب كوبنده الهى را انكار كردند و نتيجه شومش را ديدند
ترجمه منظوم
بكردند تكذيب عاد و ثمود
كه هرگز قيامت ندارد وجود
كه هرگز قيامت ندارد وجود
كه هرگز قيامت ندارد وجود
تدبر و تفكر
چنانكه توجه داريد نُه آيه در قرآن كريم براين مطلب دلالت دارد كه قوم ثمود از جمله مشخصههايشان اين بود كه «پيامبران الهى و انذارهاى آنها و نيز آيات الهى و عذاب دردناك دنيوى و اخروى را تكذيب و انكار كردند و از جمله علل نزول عذاب برآن قوم همين تكذيبها و انكارها بوده استرهجو در آيه اول، قوم ثمود، اصحاب حجر خوانده شدند، علت اين نامگذارى چيست؟
رهنما «حجر» نامى است برمنطقه عمومى كه شهرها و محلات و آبادىهاى قوم ثمود در آنجا بوده است، اين منطقه عمومى بهلحاظ محدوده جغرافياى ميان شام و مدينه واقع شده بود و نيز گفتهاند، حجر نام واديى است65 بدين لحاظ نام افراد و قومى كه در آنجا زندگى مىكردند اصحاب حجر خواندهاند، چنان كه اعراب باديهنشين را، اصحاب باديه گويند
رهجو مگر براى اصحاب حجر، يا قوم ثمود، چند پيامبر فرستاده شده كه در آيه شريفه مىفرمايد «مرسلين را تكذيب كردند»؟
رهنما علت اينكه خداوند مىفرمايد اصحاب حجر، رسولان را تكذيب كردند در حالى كه آنها فقط صالحع را تكذيب مىكردند، اين است كه تكذيب صالح، يعنى تكذيب همه رسولان خدا، زيرا آن جناب مردم را بههمان چيزى دعوت مىكرد كه ديگر پيامبران دعوت كرده بودند و نيز آنها را دعوت مىكرد كه بهفرستادگان خدا ايمان بياورند بنابراين تكذيب، تكذيب ديگران نيز بود البته جبائى گويد، خداوند بهسوى آنها پيامبرانى فرستاد كه يكى از آنها حضرت صالحع است66
رهجو مقصود از «قارعه» كه مىفرمايد قوم ثمود آن را تكذيب كردند چيست؟
رهنما كلمه «قارعة» نيز يكى از اسامى قيامت است، و بدين جهت قيامت را قارعه، ناميدهاند كه آسمانها و زمين را بههم مىكوبد و بهآسمان و زمين ديگرى تبديل مىكند، كوهها را بهراه مىاندازد، خورشيد را تيره و ماه را منخسف مىكند و ستارگان را مىريزد و تمامى اشيا بهقهر خداى تعالى دگرگون مىشوند،67 و در اين آيه شريفه بهجاى آنكه بگويد قوم ثمود قيامت را انكار كردند، از نامى استفاده مىكند كه در ضمن اوصاف قيامت را نيز ذكر نمايد و بگويد اين حالات را نيز انكار مىكردند
در پايان تكرار مىكنيم كه از آيات مذكور بهوضوح روشن شد كه قوم ثمود از زمره مكذبين و منكرين انبيا و انذار آنان و آيات الهى و قيامت و عذاب دنيا و آخرت بهخاطر اعمال زشتشان بودند و باور نداشتند كه مانند اقوام گذشته گرفتار عذاب شوند و بهواقع از سرنوشت پيشينيان عبرت نگرفتند
3جهل و نادانى
فقالوا أبشراً منّا واحداً نتّبعه انّا اذاً لفى ضلالٍ و سعرٍ أءلقى الذّكر عليه من بيننا بل هو كذّاب أشر68ترجمه قوم ثمود گفتند آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى كنيم؟ اگر چنين كنيم در گمراهى و جنون خواهيم بود آيا از ميان ما تنها براو وحى نازل شده؟ نه، او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است
ترجمه منظوم
بگفتند شايسته باشد مگر
اگر ما بدينكار روى آوريم
شگفتا چگونست در بين ما
همانا كه او هست ناراستگو
از اين كار باكى نباشد براو
اطاعت نماييم از يك بشر
همانا كه برگمرهى ره بريم
فقط او شنيدست وحى خدا
از اين كار باكى نباشد براو
از اين كار باكى نباشد براو
ترجمه و آنها گفتند ما اينها را نمىفهميم همين اندازه مىدانيم كه شما انسانهايى همانند ما هستيد، مىخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مىپرستيدند بازداريد؛ شما دليل و معجزه روشنى براى ما بياوريد پيامبرانشان بهآنها گفتند درست است كه ما بشرى همانند شما هستيم، ولى خداوند برهركس از بندگانش بخواهد و شايسته بداند نعمت مىبخشد و مقام رسالت عطا مىكند و ما هرگز نمىتوانيم معجزهاى جز بهفرمان خدا بياوريم؛ و از تهديدهاى شما نمىهراسيم؛ افراد باايمان بايد تنها برخدا توكل كنند
ترجمه منظوم
ولى باز دادند آن كافران
شما را ندانيم زين بيشتر
نماييد دعوى پيغمبرى
كه گرديم از دين قبلى برى
چنين پاسخى را بهپيغمبران
كه هستيد چون ما شما هم بشر
كه گرديم از دين قبلى برى
كه گرديم از دين قبلى برى