3جهل و نادانى‏ - سیمای پیامبران در قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای پیامبران در قرآن کریم - نسخه متنی

عین‏اله ارشادی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون ذوالاوتاد و ثمود63

ترجمه پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت پيامبران ما را تكذيب كردند و نيز قوم ثمود و به‏تكذيب پيامبران برخاستند

ترجمه منظوم




  • بكردند تكذيب پيغمبران‏
    هم اصحاب لوط و شعيب و ثمود
    كه تكذيب كردند آن كان جود



  • دروغين بخواندند آن رهبران‏
    كه تكذيب كردند آن كان جود
    كه تكذيب كردند آن كان جود



كذّبت ثمود و عادٌ بالقارعة64

ترجمه قوم «ثمود» و «عاد» عذاب كوبنده الهى را انكار كردند و نتيجه شومش را ديدند

ترجمه منظوم




  • بكردند تكذيب عاد و ثمود
    كه هرگز قيامت ندارد وجود



  • كه هرگز قيامت ندارد وجود
    كه هرگز قيامت ندارد وجود



تدبر و تفكر

چنانكه توجه داريد نُه آيه در قرآن كريم براين مطلب دلالت دارد كه قوم ثمود از جمله مشخصه‏هايشان اين بود كه «پيامبران الهى و انذارهاى آنها و نيز آيات الهى و عذاب دردناك دنيوى و اخروى را تكذيب و انكار كردند و از جمله علل نزول عذاب برآن قوم همين تكذيب‏ها و انكارها بوده است

ره‏جو در آيه اول، قوم ثمود، اصحاب حجر خوانده شدند، علت اين نامگذارى چيست؟

رهنما «حجر» نامى است برمنطقه عمومى كه شهرها و محلات و آبادى‏هاى قوم ثمود در آنجا بوده است، اين منطقه عمومى به‏لحاظ محدوده جغرافياى ميان شام و مدينه واقع شده بود و نيز گفته‏اند، حجر نام واديى است65 بدين لحاظ نام افراد و قومى كه در آنجا زندگى مى‏كردند اصحاب حجر خوانده‏اند، چنان كه اعراب باديه‏نشين را، اصحاب باديه گويند

ره‏جو مگر براى اصحاب حجر، يا قوم ثمود، چند پيامبر فرستاده شده كه در آيه شريفه مى‏فرمايد «مرسلين را تكذيب كردند»؟

رهنما علت اينكه خداوند مى‏فرمايد اصحاب حجر، رسولان را تكذيب كردند در حالى كه آنها فقط صالحع را تكذيب مى‏كردند، اين است كه تكذيب صالح، يعنى تكذيب همه رسولان خدا، زيرا آن جناب مردم را به‏همان چيزى دعوت مى‏كرد كه ديگر پيامبران دعوت كرده بودند و نيز آنها را دعوت مى‏كرد كه به‏فرستادگان خدا ايمان بياورند بنابراين تكذيب، تكذيب ديگران نيز بود البته جبائى گويد، خداوند به‏سوى آنها پيامبرانى فرستاد كه يكى از آنها حضرت صالحع است66

ره‏جو مقصود از «قارعه» كه مى‏فرمايد قوم ثمود آن را تكذيب كردند چيست؟

رهنما كلمه «قارعة» نيز يكى از اسامى قيامت است، و بدين جهت قيامت را قارعه، ناميده‏اند كه آسمان‏ها و زمين را به‏هم مى‏كوبد و به‏آسمان و زمين ديگرى تبديل مى‏كند، كوه‏ها را به‏راه مى‏اندازد، خورشيد را تيره و ماه را منخسف مى‏كند و ستارگان را مى‏ريزد و تمامى اشيا به‏قهر خداى تعالى دگرگون مى‏شوند،67 و در اين آيه شريفه به‏جاى آنكه بگويد قوم ثمود قيامت را انكار كردند، از نامى استفاده مى‏كند كه در ضمن اوصاف قيامت را نيز ذكر نمايد و بگويد اين حالات را نيز انكار مى‏كردند

در پايان تكرار مى‏كنيم كه از آيات مذكور به‏وضوح روشن شد كه قوم ثمود از زمره مكذبين و منكرين انبيا و انذار آنان و آيات الهى و قيامت و عذاب دنيا و آخرت به‏خاطر اعمال زشتشان بودند و باور نداشتند كه مانند اقوام گذشته گرفتار عذاب شوند و به‏واقع از سرنوشت پيشينيان عبرت نگرفتند

3جهل و نادانى‏

فقالوا أبشراً منّا واحداً نتّبعه انّا اذاً لفى ضلالٍ و سعرٍ أءلقى الذّكر عليه من بيننا بل هو كذّاب أشر68

ترجمه قوم ثمود گفتند آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى كنيم؟ اگر چنين كنيم در گمراهى و جنون خواهيم بود آيا از ميان ما تنها براو وحى نازل شده؟ نه، او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است

ترجمه منظوم




  • بگفتند شايسته باشد مگر
    اگر ما بدينكار روى آوريم‏
    شگفتا چگونست در بين ما
    همانا كه او هست ناراستگو
    از اين كار باكى نباشد براو



  • اطاعت نماييم از يك بشر
    همانا كه برگمرهى ره بريم‏
    فقط او شنيدست وحى خدا
    از اين كار باكى نباشد براو
    از اين كار باكى نباشد براو



فقالوا ان انتم الاّ بشرٌ مثلنا تريدون ان تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا فأتونا بسلطان مبين قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلكم و لكن الله يمنّ على من يشاء من عباده و ما كان لنا ان نأتيكم سلطان الاّ باذن الله و على الله فليتوكل المؤمنون69

ترجمه و آنها گفتند ما اينها را نمى‏فهميم همين اندازه مى‏دانيم كه شما انسان‏هايى همانند ما هستيد، مى‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند بازداريد؛ شما دليل و معجزه روشنى براى ما بياوريد پيامبرانشان به‏آنها گفتند درست است كه ما بشرى همانند شما هستيم، ولى خداوند برهركس از بندگانش بخواهد و شايسته بداند نعمت مى‏بخشد و مقام رسالت عطا مى‏كند و ما هرگز نمى‏توانيم معجزه‏اى جز به‏فرمان خدا بياوريم؛ و از تهديدهاى شما نمى‏هراسيم؛ افراد باايمان بايد تنها برخدا توكل كنند

ترجمه منظوم




  • ولى باز دادند آن كافران‏
    شما را ندانيم زين بيشتر
    نماييد دعوى پيغمبرى‏
    كه گرديم از دين قبلى برى‏



  • چنين پاسخى را به‏پيغمبران‏
    كه هستيد چون ما شما هم بشر
    كه گرديم از دين قبلى برى‏
    كه گرديم از دين قبلى برى‏



/ 34