تدبر و تفكر
قبل از آنكه بهمعنا و مفهوم آيه شريفه مذكور در بحث اشاره كنيم نيمنگاهى بهآيات قبلش بايد داشت كه درخصوص قوم نوح، عاد و ثمود و قوم ابراهيم و لوط واصحاب مدين و قوم موسى سخن مىگويد، كه اين اقوام، پيامبران الهى را تكذيب كردند و نقطه اشتراك همه اقوام مذكور را تكذيب رسولان الهى و كشيده شدن بهكفر ذكر مىكند، و نيز مىفرمايد با همه آنها شديداً برخورد شد و بهمجازات رسيدند، سپس در آيه مورد بحث ما بهصورت ذكر يك قاعده مىفرمايد اقوام و ملل هلاك شده ظالم و ستمگر بودند از ظاهر آيات اين نكته استفاده مىشود كه يكى از علل و عوامل هلاكت جوامع بشرى ظلم و ستم بوده است و جريان داشتن اين اصل در قوم ثمود نيز در كنار ساير عوامل سبب نابودى و عذاب آنها شده است چنانكه در آيه ديگرى با صراحت مىفرمايداخذ الذين ظلموا الصيحة فاصبحوا فى ديارهم جاثمين123
ترجمه و كسانى را كه ستم كرده بودند، صيحه آسمانى فرو گرفت و در خانههايشان بهروى افتادند و مردند
ترجمه منظوم
برآن ظالمان قهرى آمد فرود
كه زنده كسى بامدادش نبود
كه زنده كسى بامدادش نبود
كه زنده كسى بامدادش نبود
تدبر و تفكر
چنانچه مشخص است ظاهر آيه شريفه دلالت دارد براينكه ظالمان گرفتار عذاب شدند، پس معلوم مىشود كه ظلم عذاب و مجازات آن قوم نقش اساسى داشته است و مىخواهد بفرمايد عذاب آنها بىدليل نبودهب نحوه نزول عذاب الهى برقوم ثمود
1مسائل قبل از نزول عذاب
فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثلاثة ايام ذلك وعد غيرمكذوبفلمّا جاء امرنا نجّينا صالحاً و الذين امنوا معه برحمة منّا و من خزى يومئد انّ ربك هو القوى العزيز124
ترجمه اما آنها آن ناقه را از پاى درآوردند؛ و صالح بهآنها گفت مهلت شما تمام شد! سه روز در خانههايتان بهرهمند گرديد؛ و بعد از آن، عذاب الهى فراخواهد رسيد اين وعدهاى است كه دروغ نخواهد بود
و هنگامى كه فرمان مجازات ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، بهرحمت خود از آن عذاب و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم، چراكه پروردگارت قوى و شكستناپذير است
ترجمه منظوم
پس آن قوم نگرفت پندش بهگوش
پس آنگاه صالح زبان برگشاد
بمانيد در خانههاتان سه روز
چو فرمان قهر الهى رسيد
همان صالح و مؤمنان را نجات
توانا و قادر بود كردگار
بههرچه بخواهد در انجام كار
بكردند پى ناقه را شد خموش
برايشان بهقهر خداوند وعده داد
بيايد پس از آن عذابى بهسوز
برايشان عذابى بيامد شديد
بداديم برلطف خود ز آن ممات
بههرچه بخواهد در انجام كار
بههرچه بخواهد در انجام كار
تدبر و تفكر
بههرحال با تمام تأكيدهايى كه اين پيامبر بزرگ، يعنى صالحع درباره آن ناقه كرده بود آنها سرانجام تصميم گرفتند، ناقه را از بين ببرندرهجو چرا قوم ثمود تصميم برقتل ناقه صالح گرفتند؟
رهنما چون وجود آن ناقه آنچنان خارقالعاده بود كه باعث بيدارى مردم و گرايش آنها بهصالح مىشد، از اينرو گروهى از سركشان قوم كه نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خويش مىديدند، و هرگز مايل بهبيدار شدن مردم نبودند و بيدارى مردم را مانع استعمار و استثمارشان مىدانستند، دست بهكار توطئهاى براى از ميان بردن ناقه شدند و گروهى را براى كشتن ناقه مأمور كردند كه سرانجام يكى از آنها برناقه حمله برد و با ضربه يا ضرباتى كه برآن وارد كرد، ناقه از پاى درآمد كه قرآن كريم با كلمه «فعقروها» بهپى كردن يا كشتن ناقه اشاره مىنمايد
رهجو بالاخره، كشنده ناقه يك نفر بود يا بيشتر كه مىفرمايد «عقروها» و با صيغه جمع اشاره بهكشنده مىكند؟
رهنما يكى از افراد گروه مخالفان صالحع برناقه حمله برد و آن را پى كرد و در روايات اسلامى آمده است، آن كس كه ناقه را از پاى درآورد يك نفر بيشتر نبود، اما اينكه قرآن با بهكار بردن صيغه جمع «عقروها» اين عمل را بههمه مخالفان صالح نسبت مىدهد بدان سبب است كه، تمامى مخالفان صالح بهاين عمل راضى بودند و در اسلام رضايت باطنى بهيك مسئله و پيوند مكتبى با آن را بهمنزله شركت در آن مىداند و درواقع توطئه اين كار جنبه فردى نداشت، و حتى كسى كه اقدام بهاين عمل كرد، تنها متكى بهنيروى خويش نبود بلكه بهنيروى جمع و پشتيبانى آنها دلگرم بود چنانكه امام علىع مىفرمايد «و انما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا»
ترجمه «ناقه ثمود را يك نفر از پاى درآورد اما خداوند همه آن قوم سركش را مجازات كرد چراكه همه بهآن عمل راضى بودند»125
گويند، هنگامى كه ناقه را پى كردند، بچهاش بالاى كوه رفت و سه بار فرياد كشيد، صالحع فرمود در مقابل هرفريادى يك روز مهلت داريد، روز اول كه شد رنگهايشان زرد شد، روز دوم، قرمز شد، و روز سوم، سياه گرديد و روز چهارم عذاب برآنها نازل شد126 و گفتهاند، روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه بهآنها مهلت داده شد و روز شنبه عذاب نازل شد127
رهجو چرا بىدرنگ، پس از ارتكاب جرم، عذاب الهى برآنها نازل نشد؟ بلكه سه روز بهآنها مهلت داده شد؟
رهنما گفتهاند حق تعالى بهصالحع فرمود، كه قوم طغيان كرده و ناقه را كشتند، بهآنها بگو، من عذاب را تا سه روز ديگر نازل مىكنم، اما اگر توبه كنند و برگردند، توبه آنها را قبول مىنمايم صالحع پيغام الهى را رسانيد اما آنها گفتند بياور آنچه را وعده نمودهاى «فقال تمتعوا فى داركم ثلاثة ايام» پس فرمود، برخوردار شويد از زندگانى دنيا در منازل خود سه روز، اين وعدهاى است كه دروغ در آن نباشد، براساس وعده الهى، روز اول، روى همه آنها زرد شد، از اينرو بعضى بهبعضى گفتند آمد وعده صالح، اما طاغيان گفتند قول او را قبول نكنيم هرچند عظيم است روز دوم روى همه مخالفان سرخ شد، پس باز بعضى بهبعض ديگر گفتند آمد آنچه را گفته بود، اما جواب دادند اگر تمام هلاك شويم سخن صالح را قبول نكنيم و ترك عبادت بتان ننمائيم روز سوم تمام سياه شدند و عذاب قهر الهى نازل شد128
بنابراين اولين مسئله مهمى كه قبل از نزول عذاب اتفاق افتاد مسئله كشتن ناقه بود، و دومين مسئله مهم مهلت سه روزهاى بود كه خداوند بهعنوان اتمام حجت بهآنها داد كه در نهايت، جهل، نادانى، غرور و كبر و خودخواهى آنها اجازه نداد كه توبه كنند و بازگردند، اما سومين مسئله مهم قبل از نزول عذاب نجات مؤمنين بهصالحع از عذاب الهى است كه آيه 66 سوره هود كه در ابتداى بحث ذكر شد بهآن اشاره مىكند، و مىفرمايد [پس آن هنگام كه آمد فرمان ما بهعذاب ايشان نجات داديم صالح و آنان را كه ايمان آورده بودند با او از مؤمنان برحمة منا بهرحمت و بخشايشى از جانب ما كه آن اعطاى لطف و توفيق بود بهايشان كه بهسبب آن هدايت شده و از عذاب نجات يافتند، و نجات داديم آنها را از رسوائى آن روز كه هلاك قوم ثمود بود بهصيحه و يا از عذاب قيامت129]
گفتهاند از جمله «برحمة منا» در آيه شريفه استفاده مىشود كه خداوند حضرت صالحع و پيروان آن حضرت را بهوسيله رحمت و فضل خود نجات داد نه بهخاطر اعمال نيك آنان130 و از آيه شريفه «و نجينا الذين آمنوا و كانوا يتقون»131 استفاده مىشود كه حضرت صالحع و مؤمنين قبلاً از محل و محيط بلا خارج شده بودند132