ترجمه منظوم
عليرغم آن ثروت باشكوه
نگشتند ايمن بهبالاى كوه
نگشتند ايمن بهبالاى كوه
نگشتند ايمن بهبالاى كوه
تدبر و تفكر
چنانكه در آيه 82 سوره حجر تصريح مىفرمايد، مردم نادان قوم ثمود تصور مىكردند خانههاى مستحكم آنان كه متكى بهاستوارى كوهها مىباشد، مىتواند آنان را در برابر خشم الهى امان دهد و جانشان را حفظ نمايد، اما غافل بودند از اينكه در اين عالم هيچ چيزى مستقل از قدرت خداوند نيست، استحكام و استوارى كوهها نيز وابسته بهقدرت خداست، از اينرو آيه مورد بحث مىفرمايد هيچ چيز نتوانست آنها را از عذاب مصون نمايدچنانكه مىفرمايد پس بىنياز نكرد، يعنى دفع ننمود از ايشان عذاب را آنچه را كه كسب كرده بودند از بناهاى مستحكم و اموال زياد و بسيارى نفوس161
7عجز و درماندگى در برابر عذاب
فما استطاعوا من قيام و ما كانوا منتصرين162ترجمه چنان برزمين افتادند كه توان برخاستن نداشتند و نتوانستند از كسى يارى طلبند
ترجمه منظوم
نبودند قادر براى فرار
نه مىيافتندى مددكار و يار
نه مىيافتندى مددكار و يار
نه مىيافتندى مددكار و يار
تدبر و تفكر
ظاهر آيه شريفه برشدت و سرعت عذاب دلالت دارد و مىفرمايد، آنقدر شدت و سرعت عذاب خارقالعاده بود كه نه فرصت فرار مىتوانستند داشته باشند و نه قدرت مقاومت و رويارويى، نه خود و نه ديگران هيچگونه توان مقابله نداشتند، بهناچار با عجز و درماندگى تمام، تسليم عذاب شدندو نيز گفتهاند شدت و هدت عذاب بهاندازهاى بود كه حتى نتوانستند از آنجا كه نشسته بودند برخيزند و كسى را هم نيافتند كه بهيارى خويش بطلبند
8بهمانند گياهى خشك درآمدند
انّا ارسلنا عليهم صيحة واحدة فكانوا كهشيم المحتظر163ترجمه ما فقط يك صيحه [= صاعقه عظيم] برآنها فرستاديم و بهدنبال آن همگى بهصورت گياه خشكى درآمدند كه صاحب چهارپايان در آغل جمعآورى مىكند
ترجمه منظوم
يكى صيحه آمد ز يكتا اله
همه خشك گشتند همچون گياه
همه خشك گشتند همچون گياه
همه خشك گشتند همچون گياه
تدبر و تفكر
پس گرديدند مثل چوبهاى خشك درخت كه شكسته شده و از آن جدا مىشود و صاحب بستان آن را جمع مىكند و براى گوسفندانش آغل مىسازد كه آنها را از سرماى باد و غيره مصون دارد ابنعباس گويد، مقصود آن است كه ايشان هلاك شدند و مردند و مانند چوبهاى خشك گرديدند164تعبيرى كه در اين آيه درباره عذاب قوم ثمود آمده است بسيار عجيب و پرمعنا است، چراكه خداوند براى نابودى اين قوم سركش هرگز لشكريانى از آسمان و زمين نفرستاد، تنها با يك صيحه آسمانى، يك صاعقه گوشخراش، يك موج عظيم انفجار، كه همه چيز را در مسير خود در شعاع وسيعى درهم كوبيد و خرد كرد كار آنها را ساخت، قصرها و خانههاى آباد آنها همچون «حظيره» گوسفندان شد، و اجساد بيجان و درهم شكسته آنها بهصورت گياه خشك كوبيدهاى كه زير دست و پاى گوسفندان مىريزند درآمد درك اين معنا براى گذشتگان مشكل بود، اما براى ما كه امروز از تأثير امواج ناشى از انفجار آگاه هستيم كه چگونه در مسير خود متلاشى و خرد مىكند هرچيزى را، درك آن آسان است، البته صاعقه عذاب الهى با اين انفجارهاى بشرى قابل مقايسه نيست165
چنانكه در آيهاى شدت عذاب را اين چنين بيان مىكند
فامّا ثمود فاهلكوا بالطاغيه166
ترجمه اما قوم ثمود با عذابى سركش هلاك شدند
ترجمه منظوم
ثمود آنگهى گشت جمله هلاك
چو طغيان نمودند برروى خاك
چو طغيان نمودند برروى خاك
چو طغيان نمودند برروى خاك
تدبر و تفكر
در آيه شريفه بين مفسرين اختلاف است كه «طاغيه» وصف عذاب است يا وصف مردم قوم ثمود است برخى مىگويند، آيه درصدد بيان اين نكته است كه مردم قوم ثمود هلاكتشان بهسبب طغيان است و طاغيه بهمعناى طغيانگرى است167 اما بسيارى از جمله علامه طباطبايىره در الميزان168 معتقدند طاغيه وصف عذاب است و آيه درصدد بيان نوع، كيفيت و كميت عذاب است، و گفتهاند، طاغيه چيزى را گويند كه در شدت از حد بگذرد، بنابراين معناى آيه چنين مىشود كه قوم ثمود را در اثر انكا رنمودن قيامت بهصيحه آسمانى كه در شدت و قوت از حد گذشته بود هلاك نموديم169 عذاب سركشى كه در چند لحظه لرزه برقصرها و خانههاى مستحكمشان افكند و همه را درهم كوبيد و جسمهاى بىجانشان را همانند چوبى خشك برزمين افكند، بالاخره قرآن عامل نابودى اين قوم را عذابى سركش «طاغيه» مىشمرد كه اين عذاب سركش در جايى170 تحت عنوان «رجفة» زلزله و در آيهاى تحت عنوان «صاعقه»171 و در آيه ديگرى تحت عنوان «صيحه» آمده است كه در حقيقت همه بهيك معنى باز مىگردد، زيرا صاعقه، هميشه با صداى عظيمى همراه است، و لرزه برنقطهاى كه فرود مىآيد، وارد مىكند و اين حالت عذابى است طغيانگر و سركش172و بالاخره از كفار و سركشان اين قوم خداوند يك نفر را باقى نگذارد و همه آنان را هلاك نمود چنانچه در آيهاى مىفرمايد «و ثمودا فما ابقى»173 و هلاك كرد ثمود را پس هيچ كس را باقى نگذاشت خداى تعالى كفار ايشان را تا آخرين نفر هلاك نمود اما مؤمنان بهصالحع را نجات داد چنان كه در سوره هود آيه 66 و فصلت آيه 18 آمده است كه نقل آن گذشت
نگاه ششم
درسها و عبرتها
1- پشيمانى كه سودى نداشت2- عاقبت توطئهگران