5
از مشخصههاى قوم ثمود
مردمى بهظاهر متمدن بودند، زيرا داراى بناهاى مستحكم و زيبايى بودند كه از سنگها درون كوهها ساخته بودند و بهگمان خود، خانههايى ساخته بودند كه آنان را در برابر هرحادثهاى مصون و محفوظ بدارد مردمى بودند كه خود را اهل بصيرت، شناخت و تفكر و تعقل مىدانستند، چنان كه قرآن كريم نيز بهاين نكته اشاره مىفرمايد «و كانوا مستبصرين»9اما در عين حال مردمى بتپرست بودند، كه در برابر بتهاى زيادى كرنش مىكردند، لكن حاضر نشدند بهدعوت صالحع تن دهند و خداى يكتا را عبادت نمايند و دليل صحت عمل خود را متابعت از نياكان خود مىدانستند
6
جايگاه حضرت صالحع در ميان قوم ثمود
سنت الهى چنين بوده كه پيامبرانش را از كسانى برمىگزيد كه در ميان قومشان تربيت شده و مردم از احوال آنها بهلحاظ حسب و نسب، اخلاق، عادات، رشد و محسنات، كاملاً آگاهى داشتند و تا زمان بعثت هيچ مشكلى نسبت بهآنان نداشتند پيامبران نيز از احوال قوم اطلاع كامل داشتند و با راه و روش و عادتهاى آنان آشنا بودند، اخلاقيات آنها را مىشناختند، از محاسن و معايب مردم باخبر بودنداز جمله انسانهاى برگزيده حضرت صالحع بود كه چون در ميان قوم ثمود متولد شده و تربيت و رشد يافته بود و مردم اصل و نسب و صفات حميده و پسنديده او را مشاهده كرده بودند، بهاو گفتند ما نشانههاى صلاح و سداد را در پيشانى تو مىديديم، اميد داشتيم كه تو را مستشار و فرمانرواى خود سازيم، يا اميدوار بوديم بهدين ما متدين شوى حال آنكه با اين حرفهايى كه مىگويى اميد ما از تو بريده گشت، آيا ما را نهى مىكنى از آنچه پدرانمان تا بهحال مىپرستيدند، ما در سخنان تو در شك هستيم و سخنان تو موجب سلب اطمينان و وثوق ما شده است10
در كتاب شريف كافى از حضرت باقرع روايت كرده كه فرمود، رسول اكرمص از جبرائيل سؤال نمود، چگونه خداوند قوم صالح را هلاك نمود؟ جبرائيل عرض كرد، اى محمدص خداوند صالح نبى را در سن شانزده سالگى براى رهبرى قوم ثمود برگزيد و تا مدت زيادى كسى بهاو ايمان نياورد، روزى بهآن مردم گفت خداوند از وقتى كه شانزده ساله بودم مرا بهسوى شما فرستاد و اكنون يك صد و بيست سال دارم و شما لجوجانه بهبتپرستى خود ادامه داده و از يكتاپرستى خدا اعراض مىنماييد
اكنون يك پيشنهاد بهشما مىكنم، يا شما بهوسيله من از خداوند درخواستى بنمائيد تا مقرون بهاجابت شود و ايمان بياوريد و يا آنكه من از بتهاى شما پرسش مىكنم، اگر جوابم را دادند من از ميان شما خارج شده و از دعوت شما صرفنظر خواهم نمود و بهشما كارى نخواهم داشت، قوم گفتند، سخنى در كمال انصاف گفتى، سه روز بهما مهلت بده كه بهپرستش بتهاى خود قيام و اقدام كنيم، صالحع موافقت كرد آنها بتها را عبادت كردند و براى آنها قربانى كردند، پس از سه روز بهصالح گفتند حالا هرچه مىخواهى از بت بزرگ بخواه، صالح نزديك بت بزرگ رفت و از آن پرسيد، اسم تو چيست؟ البته صدايى از بت برنخاست آنان نزد بت آمدند و دست بهسر و صورت بت كشيدند و در برابرش بهخاك افتادند و با تضرع و تذلل از بت بزرگ درخواست كردند كه پاسخ صالح را بدهد، اما سر بهزير افكندند و از بت پاسخى نشنيدند
صالحع بهقوم خود گفت حالا هرچه مىخواهيد از من بخواهيد تا ازخداوند متعال مسألت و درخواست كنم گفتند اى صالح از خداى خود بخواه كه از دل كوه ناقه و شترى سرخرنگ كه حامله باشد خارج سازد كه پس از خروج فوراً بزايد و پستانهايش شير بدهد تا ما از شير آن ناقه بنوشيم صالح گفت تقاضاى عجيب و مهمى نموديد ولى در پيش قدرت خداوند بسيار ناچيز و آسان است پس صالح در مقام مناجات و نماز برخاسته و از خداوند انجام درخواست قوم را مسألت نمود، همانطورى كه سر بهسجده عبوديت گذاشته بود صدائى از آن كوه باعظمت درآمد و حركت شديدى نمود، بهطورى كه نزديك بود مردم از ترس قالب تهى نموده و بميرند، ناگهان مشاهده كردند ناقه بسيار قوىهيكلى خود را از ميان كوه بهسوى خارج مىكشد و همينكه تمام بدنش از كوه خارج شد، سر بهكوه گذاشت و در كوه وضع حمل نمود و همان دم از پستانهايش شير جارى شد كه تمام مردم از ديدن آن مبهوت شده و گفتند اكنون مىفهميم كه خداى تو بزرگ و قدرت و توانايى او مافوق خدايان مورد پرستش ماست11
در اين هنگام صالح وظيفه مردم را در برابر اين آيت الهى بيان كرد و فرمود مبادا نسبت بهاو تعرضى نمائيد، آن را آزاد گذاريد تا بچرد و يك روز در ميان، آب نهرى كه در شهر جارى است بهتمامه از ناقه است و روز بعد از آن شما است آن روزى كه آب سهم ناقه است همه شما از شير ناقه بهرهمند خواهيد بود اگر بهاو صدمهاى بزنيد عذاب الهى برشما نازل خواهد شد
اما آن قوم غافل و ديرباور، توصيههاى پيامبرشان را جدى نگرفتند و در روزى كه نوبت ناقه بود، از نهر آب بنوشد، آن را هنگام نوشيدن آب، پى نمودند و بچه شتر بهطرف كوه فرار نمود و سه مرتبه ناله كرد اما ستمگران بهطرف بچه شتر رفتند او را نيز مانند ناقه پى كردند و از گوشت ناقه و بچهاش همه مردم شهر خوردند صالح از اين وضع متأثر شد و بهآنها گفت زمان عذاب كه بهشما وعده دادهام رسيد و نشانه آن، اين است كه روز اول چهره شما زرد و روز دوم سرخ و روز سوم سياه خواهد شد و همه هلاك خواهيد شد، فقط سه روز فرصت داريد اين سه روز بهپايان رسيد و اين قوم ستمكار با صيحه و صاعقه آسمانى هولناكى هلاك شدند
نگاه دوم
مستندات نبوت و رسالت حضرت صالحع
1- مأموريت الهى حضرت صالحع2- ناقه، معجزه حضرت صالحع
3- شتر خدا
4- هدف از معجزات الهى
5- حق ناقه صالحع برقوم ثمود
6- هدايت قوم ثمود
7- گفتند آيا صالح فرستاده پروردگارش است؟
8- من رسالت پروردگارم را ابلاغ كردم
9- من براى شما پيامبرى امين هستم
1
مأموريت الهى حضرت صالحع
و الى ثمود اخاهم صالحاً12ترجمه و بهسوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم؛
ترجمه منظوم
پس آنگاه صالح بهقوم ثمود
فرستاده شد از خداى وَجود
فرستاده شد از خداى وَجود
فرستاده شد از خداى وَجود