برنامه كار آقاي بهشتي در ديوان عالي كشور از ساعت 8 تا 9 ملاقات با قضات بود و سپس عده 20 تا 25 نفر از مراجعان را به حضور مي پذيرفتند كه گاه از شهرستانها بودند نكته جالب اين بود كه اگر هنوز از مراجعان عده اي باقي مي ماندند و اذان ظهر فرا مي رسيد به آن عده مي گفتند اجازه بفرماييد من نمازم را بخوانم بعد در خدمت شما هستم .
پس اول نماز مي خوانيم !
در پاييز سال 59 كه تهاجمات شديد تبليغاتي مخالفان و معاندان خط امام و انقلاب عليه شهيد بهشتي اوج گرفته بود و دنبال اين بودند كه ايشان را از صحنه خارج كنند و سئوالاتي در جامعه مطرح بود كه حتي دوستان ايشان جرأت دفاع از آقاي بهشتي را نداشتند بعضي از دوستان و ارادتمندان پيشنهاد كردند جلسه اي تشكيل شود تا سئوالات و ابهامات آنها را شخصاً جواب بدهند اين جلسه در سالن اجتماعات مدرسه رفاه تشكيل شد و سئوالات حاضران جمع آوري و دسته بندي شد هنوز دقايقي از شروع جلسه نگذشته بود كه موقع اذان مغرب رسيد در اين هنگام شهيد بهشتي كه معمولاً عادت داشتند در كارهاي جمعي از جمع نظر بگيرند رو كردند به افراد و فرمودند الان كه موقع اذان مغرب است آيا موافق هستيد نماز اول وقتمان را بخوانيم و بعد به سئوالات جواب بدهيم ؟ چون زمان خيلي حساسي بود و پيدا كردن شهيد بهشتي هم در آن روزها براي تشكيل چنين جلسه اي كار بسيار مشكلي بود با اين كه شايد همه اعضاي حاضر در آن جلسه مقيد به نماز اول وقت بودند ولي پس از طرح اين سئوال وقتي من كه در جلو نشسته بودم به عقب برگشتم مشاهده كردم دست يكي دو نفر بيشتر براي نماز بالا نيست و بقيه دستها پايين بود در اين هنگام شهيد بهشتي كه ديدند موافقان نماز اول وقت خيلي كم هستند با تبسم خاصي از جا بلند شدند و خطاب به حاضران گفتند خوب پس اول نماز مي خوانيم و بعد به سئوالات جواب مي دهيم اگرچه بعد از نماز از جمعيت 500-400 نفري كه آمده بودند عده اي متفرق شدند و رفتند ولي ايشان درس بزرگي به همه در مورد رعايت نماز اول وقت دادند .
لطفا منتظر باشید ...
