سیره شهید بهشتی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره شهید بهشتی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چيزي را كه ضرورت ندارد به من نگوييد

در جريان مبارزه كه آقاي بهشتي نماينده حضرت امام در هيئت هاي موتلفه بود كه گاهي در كنار كارهاي فرهنگي خود اقدامات مسلحانه اي هم عليه رژيم شاه داشتند با دورانديشي خاصي براي اين كه احتمال دستگيري خود را مي داد به اعضاي هيئت مي گفت چيزي را كه ضرورت ندارد من بدانم به من نگوييد .

همه نگران ايشان بودند

وقتي شهيد بهشتي را در سال 1354 گرفتند ما نگران ايشان بوديم وقتي از زندان آزاد شد دوستان به ايشان گفتند ما مي ترسيديم ساواك شما را مسموم كند ايشان مي فرمودند من آنجا فقط آب و نان مي خوردم .

خواستند به من هشدار بدهند

در اوايل آذر ماه سال 57 كه ساواك براي چند روزي شهيد بهشتي را دستگير كرد دوستان به من گفتند چون حساسيت ساواك نسبت به شما كمتر است و الان اوضاع هم بحراني است برو ببين آقاي بهشتي در چه حالي است بعد از اين كه آزاد شد پيش ايشان رفتم و پرسيدم براي چه مسائلي شما را دستگير كردند ؟ گفتند چيز خاصي نبود يك هشدار بود كه به ما بگويند همه حركات شما زير نظر ماست و دولت هم تصميم دارد با مخالفين برخورد سختي داشته باشد .

/ 514