سیره شهید بهشتی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره شهید بهشتی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در جلسات ما را همراه خود مي بردند

از حركات معنا دار و جالب پدرم در آلمان اين بود كه به هر جلسه اي دعوت مي شدند و به هر كجا كه مي رفتند خانواده خودشان را به همراه خود در اين جلسات مي بردند تا ثابت كنند در اسلام خانواده و به ويژه زبان تا چه حد مورد توجه و اهميت هستند بعدها كه به كشور بازگشتند نيز در اكثر جلسات خانواده را به همراه خود مي بردند و اين خود سبب شده بود ديد و نظر جامعه تحصيل كرده نسبت به روحانيت و ديدگاه آنان نسبت به نقش و حضور زن در جامعه تغيير يابد همين امر باعث شده بود ما در جريان بسياري از فعاليتهاي ايشان قرار بگيريم و علاقمند به شركت در اين گونه بحث ها بشويم .

پيش نويس را من مي نويسم

شهيد بهشتي استعداد و پشتكار عجيبي داشت مثلاً وقتي بين اعضاي ايراني اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان اروپا بحث از اساسنامه به ميان آمد ايشان گفت پيش نويس آن را من مي نويسم و الحق در اين زمينه كمك بسيار خوبي به اتحاديه كرد و با پيشنهادي كه قبلاً در مورد استقلال دانشجويان ايراني از اتحاديه كرد باعث شد ما به صورت تشكيلاتي كار كنيم در حالي كه قبل ازاساسنامه و تأسيس انجمن فعاليتهاي ما غير منظم و پراكنده بود اين پيشنهاد موثر سبب شد ما در هر كاري اول نظر و راهنمايي ايشان را جويا مي شديم .

به تابلو نگاه كردند و خنديدند

يك بار با آقاي بهشتي به شهر هانوفر آلمان مي رفتيم كه اتفاقاً در برف و كولاك شديدي بود وقتي به هانوفر رسيديم دانشجويان منتظر ورود آقاي بهشتي بودند آقاي بهشتي رفتند وضو بگيرند ديدند در گوشه و كنار سالن ته سيگار افتاده است وقتي وارد سالن دستشويي شدند و ديدند تابلويي نصب شده كه روي آن نوشته اند النظافه من الايمان به تابلو نگاهي كردند و لبخندي زدند و گفتند اميدوارم به اينجا كه مي روم ببينم نظافت رعايت شده است !.

/ 514