بیشترلیست موضوعات آغاز فعاليت در قم ورود به تهران برنامه ريزي براي سازماندهي حوزه روايتي ديگر به روايت مادر خاندان بهشتي دوران كودكي تاجواني باغبان گلهاي عشق خصايل فردي فضايل اخلاقي ومعنوي جامعيت در شخصيت در عرصه پرستش منظومه متعالي حبيب ومحبوب دوران مبارزه دوران اقامت در آلمان غربت ، مظلوميت و رنج نظرها وديدگاهها آخرين روزها و لحظه ها ضميمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سال 42 به تهران آمدم ودرادامه كارها با گروههاي مبارزازنزديك رابطه برقرار كرديم با جمعيت هيئتهاي مؤتلفه رابطه فعال وسازمان يافته اي داشتيم ودر همين جمعيتها بود كه به پيشنهاد شوراي مركزي اينها ، امام يك گروه چهار نفري به عنوان شوراي فقهي وسياسي اين جمعيت ها را تعيين كردند مرحوم آقاي مطهري ،بنده، آقاي انواري ، وآقاي مولايي اين فعاليتها ادامه داشت درهمان سالها به فكر اين افتاديم كه با دوستان اين كتابها وبرنامه تعليمات ديني مدارس راكه امكاني براي تغييرش فراهم آمده بود تغيير بدهيم دوراز دخالت دستگاههاي جهنمي رژيم ، در جلساتي توانستيم اين كار را پايه گذاري كنيم پايه برنامه جديد وكتابهاي جديد وكتابهاي جديد تعليمات ديني را با آقاي دكتر با هنر وآقاي دكتر غفوري وآقاي برقعي وبعضي از دوستان، آقاي روزبه كه خيلي نقش مؤثري داشتند ، باهمكاري اينها پايه هاي اين برنامه فراهم شد مقداري از كارهايي را كه فراموش كردم بگويم ، سال 1341 اگر اشتباه نكرده باشم، 41 يا اوايل 42 ، در يك جشن مبعث كه دانشجويان دانشگاه تهران در اميرآباد در سالن غذاخوري برگزار كرده بودند ، دعوت كردند كه من در آن روز مبعث سخنراني كنم در اين سخنراني موضوعي را من مطرح كردم به عنوان مبارزه با تحريف يكي از هدفها ي بعثت است ودر اين سخنراني طرح يك كار تحقيقاتي اسلامي را ارائه كردم كه آن سخنراني بعدها در مكتب تشيع چاپ شد مرحوم حنيف نژاد وچند تاي ديگر از دانشجويان كه براي اين دعوت به قم آمده بودند وعده اي ديگر از طلاب جوان كه باز آنجا بودند ، اينها اصرار كردند كه اين كار تحقيقاتي آغاز بشود در پاييز همان سال ما كارتحقيقاتي راآغاز كرديم وبا شركت عده اي از فضلا در زمينه حكومت در اسلام ما همواره به مسئله سامان دادن به انديشه حكومت اسلامي ومشخص كردن نظام اسلامي علاقه مند بوديم واين رابه صورت يك كار تحقيقاتي آغاز كرديم اين كارهاي مختلف بود كه به حكومت گران آمد ومرا ناچار كردند به تهران بيايم ودر تهران آن همكاري رابا قم ادامه ميداديم.بعد از چندماه فشار دستگاه كم شد، باز گاهي آمد وشد مي كرديم ، هم براي مدرسه حقاني وهم براي همين جلسات حكومت در اسلام كه البته بعد ها ساواك اينها را گرفت ودوستان مارا تارومار كرد.در سال 1343 كه تهران بودم سخت مشغول اين برنامه هاي گوناگون، مسلمانهاي هامبورگ به مناسبت مسجد هامبورگ كه بنيانگذارش روحانيت بود كه به دست مرحوم آيت الله بروجردي بنيان گذارده شده بود ، فشار آورده بودند به مراجع كه چون مرحوم محققي به ايران آمده بودند بايد يك نفر روحاني به آنجا برود اين فشارها متوجه آيت الله ميلاني وآيت الله خوانساري شده بود وآيت الله حائري وآيت الله ميلاني به بنده اصرار كردند كه بايد به آنجا برويد آقايان ديگر هم اصرارمي كردند،و از طرفي هم چون شاخه نظامي هيئتهاي مؤتلفه تصويب كرده بودند كه منصور را اعدام كنند وبعد از اعدام انقلابي منصور پرونده دنبال شد و اسم بنده هم درآن پرونده بود ، دوستان فكر ميكردند كه به يك صورتي مرا از ايران خارج كنند از طرفي اين دعوت پيش آمد وبه نظر دوستان رسيد كه اين كار خوبي است وزمينه خوبي است كه برويدوآنجا مشغول فعاليت بشويد البته خود من ترجيح ميدادم كه درايران بمانم ، ميگفتم كه هر مشكلي كه پيش بيايد اشكالي ندارد ولي درجمع دوستان مي پذيرفتند كه بروم خارج بهتر است مشكل من گذرنامه بود كه به من نميدادند ولي دوستان گفتند از طريق آيت الله خوانساري ميشود گذرنامه را گرفت ودرآن موقع اين گونه كارها از طريق ايشان حل ميشد وآيت الله خوانساري اقدام كردند وگذرنامه را گرفتند به اين طريق مشكل گذرنامه حل شد ودر رابطه با اين آقايان مراجع، به خصوص آيت الله ميلاني به هامبورگ رفتم دشواري كار من اين بود كه از اين فعاليتهايي كه اينجا داشتيم دور ميشدم واين براي من سنگين بود وتصميم اين بود كه مدت كوتاهي آنجا بمانم وكار آنجا كه سامان گرفت برگردم ، ولي در آنجا احساس كردم كه دانشجويان سخت محتاج هستند به يك نوع تشكيلات ، تشكيلات اسلامي ، چون جوانهاي عزيز ما از ايران ، خيلي شان با علاقه به اسلام مي آمدند وكنفدراسيون وسازمانهاي الحادي چپ وراست اين جوانها را منحرف واغوا مي كردند باهمت چند تن از جوانهاي مسلماني كه در اتحاديه دانشجويان مسلمان در اروپا بودندكه با برادران عرب وپاكستاني وهندي وافريقايي وغيره كار ميكردند وبعضي از آنها هم دراين سازمانهاي دانشجويي ايراني هم بودند ، هسته اتحاديه انجمنهاي اسلامي دانشجويان گروه فارسي زبان آنجا را به وجود آورديم مركز اسلامي هامبورگ سامان گرفت فعاليتهايي براي شناساندن اسلام به اروپاييان داشتيم وفعاليتهايي براي شناساندن اسلام انقلابي به نسل جوانمان داشتيم .