پرسش: ... پاسخ: معتمد قبلاً از محدوده ديگر آمده از مواقيت آمده است؛ اين سر حج است كه در او افراد و قران و حج تمتع يكسانند دليل حج است؛ نه دليل عمره. پرسش: ... پاسخ: بله ولي آنچه كه مشترك است در حج قران و افراد و تمتع مسئله وقوف در عرفات است و اينها جزء اسرار حج است گرچه عمره در حج تمتع داخل است اما در مسئله حج آنجا كه وقوف واجب است آغاز وقوف بيرون حرم است اما در عمره اصلاً ما وقوف واجب نداشتيم تا كسي سؤال بكند كه چرا اول بيرون دروازه بعد درون دروازه. اصلاً در آنجا وقوفي در كار نبود چون در حج اين مواقف معتبر هست و وقوفات واجب هست لذا از اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) سؤال كردند كه چرا اول بيرون حرم توقف كنند. فرمود: اول بايد بيرون دروازه بايستند تا پاك بشوند. سرّ اينكه آن سرزمين را عرفات ناميدند وجوهي است كه هيچ كدام از آنها دليل قطعي ندارد و قانع كننده هم نيست اما در حد يك تسميه اعتباري ميتوان به آنها اعتماد كرد. يكي اينكه چون آدم (سلام الله عليه) و حوا (سلام الله عليها) وقتي تنزل كردند، در آن سرزمين يكديگر را شناختند (معرفت آنها در آن سرزمين بود) 4. يا اعتراف آنها به آنها به گناه در آن سرزمين بود5. (اين دو وجه) يا اينكه ابراهيم (سلام الله عليه) وقتي مناسك حج را به او ارائه دادند كه عرض كرد: (أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا)6، در آن سرزمين مكرراً ميگفت: «عرفتُ عرفتُ»7؛ من مناسكم را شناختم؛ از اين جهت آن سرزمين به عرفات معروف شد. وجه چهارم آن است كه چون روز قبلش بيدار شده بود از خواب ديد در عالم رؤيا فرزندش را ذبح ميكنند. به حالت ترّوي و فكر فرو رفت كه آيا اين رويا روياي الهي است (مثلاً دستور آسماني است يا نه) لذا روز هشتم روز ترويه شد؛ چون تروي يعني فكر و انديشه. شب نهم باز مجدداً در عالم رؤيا ديدند كه دارند فرزندشان را ذبح ميكنند و روز نهم برايشان مسلم شد و عارف شدند كه بايد فرزندشان را ذبح كنند اين معرفت در روز نهم حاصل شد لذا آن روز شده روز عرفه و اين چون در روز عرفات بود از اين جهت آن سرزمين هم به عرفات نامگذاري شد8. وجوهي كه ملاحظه فرموديد ذكر كردند هر كدام از اينها در حد يك اعتباري است براي اين تسميه كه بعضي مستقيماً به روز نهم برميگردد، بعضيها هم به آن سرزمين برميگردد و از آن جهت كه زائران يا مسئولان سقايت حاج، روز هشتم آبگيري ميكردند براي سيراب كردن زائران و براي انجام مراسم سقايت حج، روز هشتم را روز ترويه ناميدند كه روز آبگيري و مقدمات سيراب كردن را فراهم ميكردند9.