در هر حال اين سرزميني كه امروز به عنوان عرفات معروف است وقوف در او واجب است و در هنگام بازگشت نقطه شروع همان سرزمين است. بايد از عرفات شروع كرد؛ سر اينكه بايد از عرفات شروع كرد آن است كه ابراهيم (سلام الله عليه) مناسكش را اين چنين يافت و خدا هم مناسك را به ابراهيم (سلام الله عليه) اين چنين نشان داد و همان حج ابراهيمي را به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آموخت. عدهاي از سران و صناديد قريش ميگفتند: ما از مرز حرم بيرون نميرويم10، اينها تا مزدلفه و مشعر ميآمدند يعني از مكه تا مشعر ميآمدند و همانجا متوقف ميشدند [و] ميگفتند: ما چون ساكن حرم هستيم از محدوده حرم بيرون نميرويم ديگران كه مثلاً از راه دور آمدند بايد بروند. قرآن فرمود: اين چنين نيست شما همان طوري كه ديگران از عرفات افاضه دارند، شما [هم] بايد از عرفات افاضه داشته باشيد كه (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) كه جمله بعد است در حقيقت در حد يك تقديم و تأخير است تقديم و تأخير نه يعني ـ معاذاللهـ تحريفي در قرآن شده است؛ نظير تقديم ما حقه التأخير و تأخير ما حقه التقديم [كه] در كلمات هست براي رعايت نكاتي. آن گاه اصل عبارت اين چنين خواهد شد كه (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) خطاب به همه زائران و حاجيان است يعني همان طوري كه ديگران از عرفات برميگردند و در عرفات توقف ميكنند شما هم در عرفات توقف بكنيد و هنگام بازگشت نقطه شروعتان عرفات باشد (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) كه آيه بعد است در حكم آيه قبل است آن گاه ميفرمايد: (فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللّهَ عِنْدَ المَشْعَرِ الحَرَامِ).
ـ تقديم رتبي آيه 199 بر آيه 198
اينكه ميفرمايد: (فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ) اگر ناظر به كار قريش باشد بايد با توجه به آيه بعد باشد اينكه عدهاي در مزدلفه و در مشعر ميماندند و ميگفتند ما چون ساكنان حرميم از مرز حرم بيرون نميرويم، ديگران كه از راه دور آمدند بروند عرفات. خدا به همه ميفرمايد كه نقطه بازگشتشان عرفات است؛ وقتي از عرفات برميگرديد بايد به مشعرالحرام برسيد و آنجا توقف كنيد و ذكر حق را به عهده بگيريد. اين نشانه آن است كه اين آيه بعد كه فرمود: (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ) اين رتبتاً مقدم است، (فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ) با فاء تفريع ياد شده و مؤخر است وگرنه فاء (فَإِذَا أَفَضْتُم) متفرع بر آن جريان قبل نيست؛ چون جريان قبل اين بود كه در هنگام حج ابتغاي فضل الله حلال است (تجارت حلال است) آن گاه چگونه مسئله افاضه از عرفات بر حليت تجارت در حج متفرع است؛ چون صدر آيه اين بود كه: (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلاً مِن رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ) اين تفريع متوجه بر حليت تجارت نيست كه قبلاً بفرمايد «در حج تجارت جائز است پس اگر از عرفات برگشتيد» اين پيدا است كه روح قضيه بر اساس تقديم و تأخير است؛ يعني وقتي كه به سرزمين عرفات رسيديد و به موقف رسيديد در هنگام افاضه (ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ)، بعد فرمود: وقتي كه از عرفات افاضه حاصل شده است مستقيماً به منا نرويد كه قرباني كنيد (فاذكرواالله عند المشعرالحرام)، (فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللّهَ عِنْدَ المَشْعَرِ الحَرَامِ)؛ از بيرون دروازه و محدوده حرم حركت كنيد تا به محدوده حرم و در نقطه شروع حرم برسيد كه مشعرالحرام است.