فصل‌ چهارم‌ : بازسازي‌ نظريه‌ شناخت‌ براساس‌ معيار نقدپذيري‌ - عقلانیت معرفت از دیدگاه علم شناسی پوپر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقلانیت معرفت از دیدگاه علم شناسی پوپر - نسخه متنی

عبدالحمید ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل‌ چهارم‌ :
بازسازي‌ نظريه‌ شناخت‌ براساس‌ معيار نقدپذيري‌

در فصل‌ گذشته‌ اصل‌ بنيادين‌ در نظريه‌ شناخت‌ پوپر را معرفي‌ كرديم‌ وديديم‌ او همه‌
معرفت‌ها را در معرض‌ نقادي‌ مي‌پسندد و براي‌ اصل‌ نقدپذيري‌خود هيچ‌ استثنايي‌ قايل‌
نيست‌، حتّي‌ خود آن‌ را هم‌ شامل‌ خودش‌ مي‌داند.همچنين‌ گفته‌ شد عقلانيّت‌ معرفت‌ را هم‌
در پرتو همين‌ اصالت‌ نقد، توجيه‌ ياتوصيه‌ كرده‌ است‌. اهميت‌ و نافذ بودن‌ اين‌ اصل‌ به‌
گونه‌اي‌ است‌ كه‌ بسياري‌ ازاجزاء نظريه‌ي‌ شناخت‌ را بايد به‌ تناسب‌ آن‌ بازسازي‌ نمود
تا هماهنگي‌ در كل‌ّنظريه‌ شناخت‌ حفظ‌ شود. در اين‌ فصل‌ به‌ چند مورد از اين‌
هماهنگ‌سازي‌هاي‌پوپر اشاره‌ خواهيم‌ كرد. در پرتو اين‌ توضيحات‌ نقش‌ كليدي‌ و
تعيين‌كننده‌معيار نقدپذيري‌ و اصالت‌ نقد را در نظام‌ معرفت‌شناختي‌ پوپر، خواهيم‌شناخت‌.

عقلانيّت‌ و مطلوبيّت‌ سيستم‌ استنباطي‌

اگر فلسفه‌ نقّادي‌ پوپر، ملاك‌ عقلانيّت‌ پذيرفته‌ شود، حفظ‌ عقلانيّت‌ يك‌نظام‌ استنباطي‌
به‌ اين‌ امر وابسته‌ خواهد بود كه‌ مانعي‌ براي‌ رويكرد نقّادي‌ درآن‌ نشود. يك‌ شيوه‌ براي‌
بازگذاشتن‌ راه‌ انتقاد در يك‌ نظام‌ اين‌ است‌ كه‌ ازحقّانيت‌ و يقيني‌بودن‌ مفروضات‌
نظام‌ دست‌ بكشيم‌، و اجازه‌ دهيم‌ كه‌برهانهاي‌ انتقادي‌ حتّي‌ اصول‌ و مبادي‌ نظريه‌ را
هدف‌ قرار دهند و در جهت‌ابطال‌ آن‌ بكوشند. بايد توجّه‌ داشت‌ كه‌ چنين‌ اجازه‌اي‌، برابر
دست‌كشيدن‌ ازصحّت‌ اين‌ اصول‌ است‌ چرا كه‌ فرض‌ يقيني‌بودن‌ اين‌ اصول‌ هيچ‌گاه‌ با
تلاش‌براي‌ نقد و ابطال‌ آنها سازگار نيست‌ و ورود نگرش‌ انتقادي‌ همراه‌ مرتبه‌اي‌ ازترديد
در آن‌ مبادي‌ است‌، پوپر مي‌گويد:

ما ديگر به‌ يك‌ سيستم‌ استنباطي‌ همچون‌ سيستمي‌ نگاه‌ نمي‌كنيم‌ كه‌ حقّانيت‌قضاياي‌ خود
را از طريق‌ استنباط‌ آنها به‌ وسيله‌ «اصول‌ متعارفي‌» به‌ دست‌مي‌آورد كه‌ راست‌بودن‌
آنها يقيني‌ و يا بديهي‌ يا بدون‌ شك‌ است‌، بلكه‌ به‌يك‌ سيستم‌ استنباطي‌ همچون‌ سيستمي‌
مي‌نگريم‌ كه‌ به‌ ما اجازه‌ آن‌ مي‌دهد تادرباره‌ مفروضات‌ آن‌ به‌ صورت‌ عقلي‌ و
استدلالي‌ و انتقادي‌ بحث‌ كنيم‌ واين‌ كار را با عمل‌كردن‌ منظّم‌ بر روي‌ نتايج‌ آن‌
انجام‌ مي‌دهيم‌.

مشاهده‌ مي‌شود كه‌ پوپر بسيار كلي‌ سخن‌ مي‌گويد و همه‌ نظامهاي‌استنباطي‌ را مشمول‌ طرح‌
خود مي‌داند. همان‌گونه‌ كه‌ در فيزيك‌، آزمودن‌ ونقادي‌ نتايج‌، منجر به‌ آزمودن‌ فرضيه‌ها
مي‌شود، در رياضي‌ هم‌ از طريق‌آزمودن‌ نتايج‌، ثمربخشي‌ اصول‌ موضوعه‌ را مي‌آزماييم‌.

اساساً هر نظام‌ استنباطي‌ طبق‌ همين‌ قاعده‌ بايد عمل‌ كند و مطلوبيت‌ بلكه‌معقوليت‌ آن‌ در
گرو چنين‌ روشي‌ است‌. حتي‌ مبادي‌ يقيني‌ و بديهي‌ نيز از اين‌طريق‌ نقّادي‌ مي‌شوند.

در اينجا پرسشي‌ مطرح‌ مي‌شود و آن‌ اين‌كه‌ خود فلسفه‌ نقادي‌ پوپري‌ راچه‌ كنيم‌؟ و آيا
معقول‌ است‌ كه‌ از خود اين‌ فرمول‌ در اين‌ نظريه‌ استفاده‌ كنيم‌؟

آيا غير از اين‌ است‌ كه‌ در نظريه‌ پوپر يك‌ اصل‌ اساسي‌ مطرح‌ است‌ و آن‌اين‌كه‌ معقول‌
بودن‌ يك‌ نظريه‌ در گروي‌ نقدپذيري‌ آن‌ است‌؟ بي‌شك‌ اين‌مطلب‌ بديهي‌ نيست‌. چرا كه‌
بداهت‌ آن‌ مستلزم‌ نفي‌ خودش‌ است‌؛ يعني‌ بداهت‌را با امكان‌ نقد نمي‌توان‌ جمع‌ كرد. پس‌
براساس‌ چه‌ مستمسكي‌ به‌ اين‌ نظريه‌روبياوريم‌ و آن‌ را بپذيريم‌؟

ممكن‌ است‌ كسي‌ در مقام‌ پاسخ‌ به‌ اشكال‌ ياد شده‌ بگويد: تا وقتي‌ درمقابل‌ اين‌ نظريه‌،
نظريه‌ رقيب‌ و قوي‌ ديگري‌ وجود ندارد، آن‌ را مي‌پذپريم‌.اين‌ سخن‌ باطلي‌ است‌ چرا كه‌
مستلزم‌ دور و استفاده‌ از خود نظريه‌ در قبول‌ آن‌است‌. ضمن‌ اين‌كه‌ سؤالات‌ ما به‌ منزله‌
يك‌ نقد قوي‌، اين‌ نظريه‌ را متوقف‌كرده‌است‌.

/ 32