بتوان استفاده كرد. بدين بيان كه گفته شود: روش مقبول ما اين استو لزوماً براي
اثبات آن نميتوانيم محملي ارائه دهيم و اميدواريم شما همبپذيريد.
معيار ترجيح نظريات (گزينش نظريه معقول)
چنان كه از دقّت در معيار عقلانيّت پوپر روشن ميشود، نميتوان يكنظريه را صحيح ـبه معناي اثبات شده ـ و ترديد ناپذير تلقّي كرد؛ خوب، اينسؤال پيش ميآيد كه پس
چگونه و با چه ملاكي يك نظريه را بر نظريه ديگرترجيح ميدهيم، در حالي كه به هر
حال از درستي هيچكدام اطمينان نداريم؟پوپر مسئله ايستادگي در برابر انتقاد را به عنوان ملاك ترجيح نظرياتپيشنهاد ميكند
كه البته همين معيار، معقوليت نظريه ارجح را تضمين ميكند.غالباً ميتوانيم دلايلي براي ترجيح داشتن يك نظريه برنظريه ديگر اقامهكنيم و
آنها عبارت است از اشارهكردن به اينكه يك نظريه چگونه و چهاندازه تاكنون در
مقابل انتقادها و خردهگيريها بهتر از نظريه ديگر ايستادگيكرده است.به اينگونه دلايل، نام دلايل انتقادي ميدهم تا آنها را از دلايل مثبت
متمايزسازم كه به قصد اثبات يك نظريه يا به عبارت ديگر براي اثبات
درستيباوركردن به صحّت و راستي آن اقامه ميشود.پوپر تأكيد بر اين دارد كه دلايل انتقادي صحّت يك نظريه را اثباتنميكند، بلكه فقط
عامل ترجيح آن بر نظريههاي ديگر است. وي معتقد استكه دلايل انتقادي خصيصه حدسي
بودن يك نظريه را از ميان نميبرد،چراكه اصولاً آن را اثبات نميكند و درستي آن را
نشان نميدهد، ولي در عينحال باعث ترجيح يك نظريه بر نظريه ديگر ميشود.
پيشرفت عقلاني علم
پوپر معتقد است كه در حوزه معرفت علمي، هم رشد و پيشرفت داريم وهم ملاكي برايسنجش رشد. در حالي كه در حوزههاي ديگر معرفت لزوماًچنين چيزي در اختيار ما نيست و ما
فقط تغيير در معرفت را مييابيم. امّا براياحراز اينكه پيشرفتي هم به وقوع
پيوسته است، ضابطهاي نداريم.پوپر، در اين بحث نيز پيشرفت را چيزي ميداند كه محصول روش نقديو بهصورت خاصّ در
علم، محصول حدس و ابطال باشد. وي، براساس همينملاك، معتقد است كه در ديگر
حوزههاي معرفت بشري بهندرت ميتوان ازترقّي و پيشرفت اثري ديد.چرا كه نوعاً تحولات حاصل در آن دانشها ثمره روش نقدي نميباشد.در هرصورت در همه
حوزههاي دانش پيشرفت محصول بحث انتقادي است،بايد از طريق انتقاد اشتباهها را كشف
كرد و به تصحيح و ترميم آنها اقدامنمود، چنين فرآيندي منجر به رشد دانش و شناخت
ميشود. البته توجهداريم كه بعد از كشف اشتباهات، آنچه جايگزين آن ميشود صرفاً
يكحدس جديد است كه بايد هم نقدپذير باشد و هم در معرض انتقاد قرار بگيردوگرنه در اين
فرآيند هيچ مطلب نهايي اثبات نميشود.تذكر اين نكته مناسبت دارد كه پيشرفت در عرف علم ومعرفت به معناينزديك شدن به
واقعيت ميباشد. از آنجا كه در نظريه پوپر معرفت كلاً ماهيتحدسي و غيرقطعي دارد ضرورت
پيدا كرده پوپر امكان پيشرفت در معرفترا توجيه كند. شيوه توجيهي او چنين است كه
چون ما در نظريهها حدسميزنيم و از انطباق بر واقع اطمينان نداريم، پيشرفت از طريق
نگاه به گذشتهتوجيه ميكنيم، يعني چون معرفت جديد محصول انتقاد و كشف اشتباه
استپس ما اشتباه خود را كاستهايم و درواقع پيشرفت نمودهايم. براساس اين الگوپوپر