دستورالعملى از شيخ نجم الدين - در محضر عارفان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در محضر عارفان - نسخه متنی

واصف بادکوبه‏ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تو و التزام به توجّه و مراقبتِ از ذرَيه پيامبر; كه همانا خداوند تعالى در سفارش به آنان تأكيد كرده و پاداش رسالت و ارشاد مردم را دوستى و مهرْ وَرْزى به آنان قرار داده است. خداوند تعالى فرموده است: «قُلْ لا أسألُكم عليه أجراً إلاّ المودّةَ في القربى....»: بگو: در ازاى رسالت، پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در مورد خويشاوندان. حضرت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) فرموده: «إنّي شافع يومَ القيامة لأربعة أصناف ـ و لو جاؤوا بذنوب أهلالدنيا ـ :

رجل نصر ذرّيتي، و رجل بذل ماله لذرّيتي عند المضيق، و رجل أحبَّ ذرّيتي باللسان و القلب، و رجل سعى في حوائج ذرّيتي إذا طُردوا و شُرّدوا.»: بيقين من در قيامت شفاعتگر چهار گروه ـ هر چند گناهشان به اندازه تمام گناهان مردم باشد ـ خواهم بود: مردى كه ذرّيه مرا يارى كند; مردى كه به هنگام تنگدستى ذرّيهام، از مالش به آنها ببخشد; مردى كه به زبان و قلب، ذرّيه مرا دوست داشته باشد و مردى كه به هنگام بى سر و سامانى ذرّيهامدر رسيدگى به حاجتهاشان كوشش كند.

  ; امام صادق(عليه السلام) فرمود:«إذا كان يومالقيامة نادى مناد: أيّها الخلائق! انصتوا; فإنّ محمّداً يكلّمكم. فَيَنْصِتُ الخلائق. فيقومالنبيّ(صلى الله عليه وآله وسلم) فيقول: يا معشر الخلائق! مَنْ كانت له عندى يد أو منّة أو معروف، فليقم حتّى أُكافئه. فيقولون: بآبائنا و أُمّهاتنا! و أيّ يد و أيّ مِنّة و أيّ معروف لنا؟! بل اليد و المنّة و المعروف للّه و لرسوله على جميعالخلائق. فيقول: بلى. مَنْ آوى أحداً من أهل بيتي أوْ برّهم أوْ كساهم من عرى أوْ أشبع جائعهم، فليقم حتّى أُكافئَه. فيقوم أُناس قد فعلوا ذلك.

فيأتي النداء من عندالله: يا محمّد! يا حبيبي! قد جعلتُ مكافأتهم إليك; فاسكنْهم من الجنّة حيث شئت. فيسكنهم في «الوسيلة» حيث لا يحجبون عن محمّد و اهل بيته(عليهم السلام).»: هنگامى كه قيامت بر پا شد، ندا دهندهاى مىگويد: «اى آفريدهها! ساكت باشيد تا حضرت محمّد با شما سخن گويد.»مردم ساكت مىشوند. جناب نبىّ(صلى الله عليه وآله وسلم) برخاسته، مىفرمايد: «اى همه آفريدهها! هركس كه براى من كارى انجام داده و منّتىدارد و نيكىاى رسانده است، برخيزد تا اينك، جبران كنم.»

همه آفريدهها گويند: «پدر و مادرمان فدايت! چه كارى و چه منّتى و چه نيكىاى؟ خدمت و منّت و نيكى، بر همه خلائق، از سوى خدا و رسول خداست.»حضرت رسول الله مىفرمايد: «بله. حال، هر كه، كسى از اهلبيت مرا پناه داده، يا نيكىاى رسانده، يا با اهداى لباس، آنها را از برهنگى نجات داده، يا گرسنگانشان را سير كرده است، برخيزد تا اينك جبران كنم.»در اين لحظه مردمى كه آن كارها را انجام دادهاند، بر مىخيزند. سپس از جانب خداوند ندا مىآيد:

«اى محمّد! اى حبيبم! همانا جبران كارهاى آنان را بر عهده تو گذاشتم; آنان را در هر كجاى از بهشت كه خواستى جاىْ دِه.»حضرت رسول آنان را در مكانى به نام «وسيله» جا مىدهد. تا نسبت به حضرت محمّد و اهلبيتش(عليهم السلام) در محروميت و حجابى نباشند. تو و التزام به بزرگداشت علما و احترام به آنان; كه حضرت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:«مَنْ أكرم فقيهاً مسلماً، لقيالله تعالى يومالقيامة و هو عنه راض. و مَنْ أهان فقيهاً مسلماً لقيالله تعالى يومالقيامة و هو عليه غَضبان.»: هر كه، مسلمان دينشناس را گرامى دارد، در قيامت، خدا را راضى و خوشحال از خود خواهد يافت و هر كه مسلمان دينشناس را كوچك شمارد و اهانت كند، در قيامت خدا را ناراضى و خشمگين از خود، خواهد يافت. حضرت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) نگاه به چهره عالمان را، از جمله عبادتها شمرده است و نگاه به درِ خانه عالمان را عبادت دانسته و رفت و آمد با دانشمندان را عبادت خوانده است. تو و التزام به كوشش فراوان براى افزودن علمت و ژرف نگرى در دين، كه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) به فرزندش فرموده است:

«تفقَّهْ فيالدين; فإنّ الفقهاء ورثة الأنبياء. و إنّ طالب العلم يستغفرله مَنْ في السماوات و مَنْ في الأرض، حتّى الطير في جوّ السماء و الحوت في البحر. و إنّالملائكة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضىً به.»: در دين ژرف بنگر! زيرا دينشناسان، جانشينان پيامبران هستند. براى طالب علم، هر چه در آسمانها و هر چه در زمين هست ـ حتَى پرنده در آسمان و ماهى در دريا ـ طلب آمرزش مىكنند و فرشتگان به دليل خوشنودى از طالب علم بالهاى خود را خاك فرش آنان مىكنند. بپرهيز از كتمان دانش و بازداشتن شايستگان از فراگيرى علمت، زيرا خداوند تعالى مىفرمايد:«إنَّالذين يَكْتُمون ما أنْزَلْنا منالبيّنات و الهدى من بعد مابيّنّاه للناس في الكتاب أُولئك يَلْعَنُهُم اللهُ و يَلْعَنُهم اللاعنون.»:

كسانى كه نشانههاى روشن و رهنمودى را كه فرو فرستادهايم، بعد از آنكه آن را براى مردم در كتاب توضيح دادهايم، نهفته مىدارند، آنان را خدا لعنت مىكند و لعنت كنندگان لعنتشان مىكنند. و حضرت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:«إذا ظهرتْ البِدَعُ في أُمَتي، فليظهر العالمُ علمَهُ، فمَنْ لم يفعلْ، فعليه لعنةالله.»: هنگامى كه در امّتم، بدعتها آشكار و فراگير شد، دينشناسان بايد علمشان را آشكار كنند و در اختيار همه قرار دهند. كسى كه چنين نكند، لعنت و نفرين الهى بر او خواهد بود.و نيز، او(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:«و لا تُؤْتُوا الحكمةَ غير أهلها، فتُظْلموها. و لا تمنعوها أهلها فتظلموهم.»: حكمت را در اختيار نااهل قرار ندهيد! كه ]اگر چنين كنيد [به حكمت ظلم كردهايد و از اهلش، منع مكنيد! كه ]اگر چنين كنيد [به اهل حكمت ظلم كردهايد. تو و التزام به تلاوت قرآن عزيز و تفكّر در معانى آن و رعايت اوامر و نواهىاش و تتبّع در اخبار نبوى و آثار محمّدى و جستجو ]و فهم [معانى آنها و تأمّل كردن تامّ در آنها. البته من، كتابهاى زيادى در تمامى اين زمينهها برايت نگاشتهام.

اين، آنهايى بود كه وظيفه تو بود. امّا آنچه به من مربوط است و نفعش به من بر مىگردد، ]عبارت است از[:اين كه با طلب رحمت برايم در بعضى از اوقات، مرا ياد كرده و مورد تفقُّد قرار دهى. و اين كه ثواب بعضى از طاعتهايت را براى من بفرستى. و در ياد كردم، كم نگذار! كه ]اگر چنين كنى[ اهل وفا تو را جفا كار خوانند، و در ياد كردم زيادهروى مكن! كه ]اگر چنين كنى[ آنان كه اهل نيكىاند، تو را به كوتاهى در حقّ پدر به هنگام زندگانى نسبت مىدهند.

بلكه در خلوتهايت و پَسِ نمازهايت يادم كن!ـ و آنچه از بدهكارىها و تعهدات واجب بر عهدهام هست ]و خود انجام ندادهام[ تو قضا كن!و در حدّ توانت، بر سر مزارم به زيارتم بيا و مقدارى از قرآن تلاوت كن!و هر كتابى كه نوشتهام، ولى خداوند براى به پايان رساندنش، مهلتم نداده است، تكميل كن! و هر چه از خلل و نقصان و خطا و نسيان در آن مىيابى اصلاح كن!اين وصيت من است به تو. خداوند از جانب من بر تو ناظر است. والسلام عليك و رحمةالله و بركاته. واللهُ أعلم بالصواب.

دستورالعملى از شيخ نجم الدين

شيخ نجم الدين رازى مىنويسد: بدان كه ذكر بىآداب و شرايط گفتن، زيادتى مفيد نبود. اوّل به ترتيب و آداب و شرايط، قيام بايد نمود و مريد صادق را چون درد طلب، داعيه سلوك اين راه پديد آيد، نشان اين است كه با ذكر انس گيرد و از خلق وحشت، تا از همه روى بگرداند و در پناه ذكر گريزد كه «قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون» و چون بر ذكر مواظبت خواهد نمود، بايد كه اساس بر توبه نصوح نهد از جمله معاصى، و به وقت ذكر گفتن اگر تواند غسل كند و الاّ وضو تمام كند، زيرا كه ذكر كردن درست،]

= بدرستى[ مقاتله با دشمن است، بىسلاح ]مبارزه [دشوار توان كرد كه «الوضوء سلاح المؤمن»، و جامه پاك پوشد بر سنّت، و بر پاكى جامه چهار شرط است: اوّل پاكى از نجاست; دوم پاكى از مظلمت; سوّم پاكى از حرمت ـ يعنى ابريشم نباشد ـ; چهارم پاكى از رعونت ـ يعنى كوتاه قد بود بر سنت; كه «و ثيابك فطهّر،اى قصّر»، و خانه خالى و تاريك و نظيف راست كند و اگر قدرى بوى خوش بسوزاند، اولىتر ]= بهتر[ و روى به قبله بنشيند، و مربع ]= چهارزانو [نشستن در همه اوقات منهى است، إلاّ در وقت ذكر گفتن كه خواجه ]

= پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) [عليه السلام چون نماز بامداد كردى، در مقام خويش مربع به ذكر بنشستى تا آفتاب بر آمدى. و در وقت ذكر گفتن دستها بر روى ران نهد و دل حاضر كند ]= حضور قلب داشته باشد[ و چشم فراهم كند و به تعظيم تمام شروع كند در كلمه «لا اله الا الله» گفتن به قوت تمام، اشدّ ذكراً چنان كه «لا اله» از بن ناف بر آورد و «الا الله» به دل فرو برد، بر وجهى كه اثر ذكر و قوّت آن به جمله اعضا برسد، ولكن آواز بلند نكند و تا تواند در اخفا و خفض صوت كوشد ، چنان كه فرمود: «و اذكر ربّك فى نفسك تضرّعاً و خيفة و دون الجهر من القول» و بر اين وجه، ذكر سخت و دمادم مىگويد و در دل به معناى ذكر مىانديشد و نفى خواطر مىكند، بدان معناكه هيچ چيز نمىخواهم و هيچ مقصود و محبوب ندارم، الاّ الله; جز خداى. جملگى خواطر به «لا اله» نفى كند، حضرت عزّت را به مقصودى و محبوبى و مطلوبى اثبات مىكند به «الاّ الله»، و بايد كه در هر ذكر، دل در اوّل و آخر حاضر باشد به نفى و اثبات، و هر وقت در اندرون دل نظر مىكند ، هر چيز كه دل را با آن پيوند مىبيند، آن چيز را در نظر نياورد و دل با حضرت، عزت مىدهد . و به نفى «لا اله» آن پيوند باطل مىكند و بيخ محبت آن چيز از دل برمىدارد، و به تصرف «الاّ الله» محبت حق را قائممقام آن محبت مىگرداند. هم بر اين ترتيب مداومت نمايد تا بتدريج دل را از جمله محبوبات و مألوفات فارغ و خالى كند، كه اهتزاز در ذكر از مداومت خيزد. و اهتزاز آن باشد كه به غلبات ]= تكرار[ ذكر، هستىِ ذاكر در نور ذكر مضمحل شود و ذكر، ذاكر را مفرد گرداند و علائق و عوائق از وجود او فرو نهدو او را از دنياى جسمانيات و آخر روحانيات سبكبار در آورد. چنان كه فرمود: «سيروا فقد سبق المفردون». بدان كه دل خلوتگاه خاص حق است كه «لا يسعنى ارضى و لا سمائى و انّما يسعنى قلب عبدى المؤمن» و تا زحمت اغيار دربارگاه دل يافته شود، غيرتِ عزّت اقتضاى تعزز كند از غير. ولكن چون چاووش «لا اله» بارگاه دل از زحمت اغيار خالى كرد، منتظر قدوم تجلى سلطان «الاّ الله» بايد بود كه «اذا فرغت فانصب والى ربّك فارغب».

دستورالعملى ازشهيد اوّل

بسمالله الرحمن الرحيمبر تو باد به تقواى الهى، در پنهان و ميان جمع! خوبى را براى همه آفريدگان بخواه، گرچه به تو بدى روا داشته باشند. در برابر آزار ديگران، بردبارى ورز. اگر به تو اهانت شد، يا ناسزا شنيدى، در پاسخ، سخنى ناروا مگو. هنگام شعلهور شدن خشم، از كلام ناپسند بپرهيز، از جايت بلند شو، در مكان ديگر بنشين و خود را به كارى ديگر مشغول كن تا خشمت فرو نشيند.

مدام در فكر بهسازى آخرت و سعادت دنيا باش. در همه حال، به خدا توكل كن و در همه مهمّات به او اطمينان ]داشته باش[. بر تو باد پاسدارى و شكرگذارى كسى كه به تو خوبى مىكند و تو را نعمت مىدهد. از قهقهه و خنده بپرهيز، زيرا غفلت آرَد و دل را بميراند. به هر كارى مشغولى، نماز اول وقت را ترك مكن. اگر ـ معاذاللّه ـ نمازت قضا شد، در اولين فرصت جبران كن. در هر حال و مكان، دانشآموز باش. پرگو مباش. بيشتر به شنيدن علاقهمند باش تا گفتن.

با استادت مشاجره مكن و گفتههاى او را برمگردان. آنچه را فرا گرفتى در شب مرور كن. با قرآن مأنوس باش. وِرْدى از قرآن را براى خودت برگزين. اگر مىتوانى، قرآن را حفظ كن و اگر ممكن نيست، هر چند آيهاى كه در توانت هست، از بَر كن. كوشش كن امروزت بهتر از ديروزت باشد، و تلاش كن در هر روزى ـ گرچه اندك ـ تكامل پيداكنى. مبادا به گفته سخنچينان گوش فرا دارى، زيرا بدبختى بىشمار به دنبال آرَد و تأثير شومى بر نفس مىگذارد. در زيارت مشاهد مشرفه، يا خواندن زيارت آنها، از راه دور غفلت مكن.

به هنگام تعليم و نشر دانش، از پرگويى بپرهيز. غير علمى و بدون مستند سخن مگو. تنها ناقل سخن ديگران مباش، خودت نسبت به مطالب و مسايل صاحبنظر شو. در هر روز، بيست و پنج مرتبه «اللّهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات» را بخوان و در اين دعا، ثواب و مزدى بسيار است. پس از نماز عصر، هفتاد و هفت مرتبه ذكر استغفار را بخوان. نيز سوره قدر و توحيد را بسيار قرائت كن.

دستورالعملى ازابن ابى جمهور احسايى

بسمالله الرحمن الرحيمبر تو باد به ارج نهادن علم و مدام در خدمت او بودن. مبادا زلال علم را با طمع و سهلانگارى، آلوده سازى; زيرا اين حالات، گستاخى و بىحرمتى بر دانش است. برخى عارفان گفتهاند: «العلم من شرطه لمن خدمه أن يجعلالناس كلّهم خدمه و اوجب صونه عليه كما يصون من عاش، عرضه و دمه.»: از شرايط فراگيرى و خدمت به دانش، آن است كه همه مردم را به نوكرى علم بدارد. صيانت علم را بر خويش فرض شمارد ، همان طور كه خون و آبروى معاشران و خانواده خويش را پاس مىدارد. پس اى برادر! با تمام توان علم را پاس دار و مكانتش را با به كارگيرى آن در فهم دين، حفظ كن. بر تو باد به تلاش بىامان در فراگيرى آن. در جهت تكميل علم، از پرسش ـ هيچگاه ـ ملول مشو. از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، روايت شده است: «لو علمالناس بما فىالعلم، لطلبوه و لو بسفك المهج.»:]اگر مردم به فايده علم واقف شوند، با تن دادن به خونريزى آن را به دست آرند. [يا: «طلبالعلم فريضة على كلّ مسلم و مسلمة.»يا:

«اطلبوا العلم ولو بالصين.» ]طلب كنيد دانش را، هرچند در چين (دور دستترين مناطق) باشد. [يا: «يا علىّ! من لا يعلم خرج اذا سأل عمّا لا يعلم.»:هان اى على! نادان وقتى در مقام پرسش بر آيد، از نادانى بيرون آيد. از كتمان علم و نگفتن آن به دانشپژوهان بپرهيز، چه خداوند متعال فرمود:«و اذ أخذاللّه ميثاقالذين أوتوا الكتاب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه.»پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «اذا ظهرت البدع فى أمّتى فليظهر العالم علمه، فمن لم يفعل، فعليه لعنةاللّه.»:وقتى بدعتها هويدا شد ، بر دانشمرد است كه علمش را آشكار سازد، كسى كه چنين نكند لعنت خدا بر او باد. يا: «من كتم علماً نافعاً الجمه اللّه بلجام من نار.»: هر كه علم سودمندى را كتمان كند، خدا بر او دهانهاى از آتش زند. امام على(عليه السلام) در بايستگى نشر علم و تعليم جاهلان فرمود: «ما أخذاللّه علىالجهّال أن يتعلّموا، حتّى أخذ علىالعلماء آن يعلّموا.»مبادا علم را به هر كسى بياموزى و بىضابطه نشر كنى. اين عمل نزد همه مردم ناپسند است. سيّد بشر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:«لاتؤتوا الحكمة غير اهلها فتظلموها.»:

حكمت و دانش را به نا اهل مياموز، چه اين كار ستم بر اوست. يا: «لا تقلوا الدرّ بافواه الكلاب.»: گوهر را در دهان سگ ميفكن. برخى پژوهشيان و متتبّعان، در قالب شعر چنين گفتهاند:و من منح الجّهال علماً اضاعهو من منعالمستوجبين فقد ظلمآن كه دانش را بر نااهلان ارزانى دارد، آن را ضايع كرده و كسى كه علم را از تعليم به شايستگان باز دارد، بر آنان ستم كرده است. بسيار بياموز و مباحثه كن، زيرا علم مرده است كه آموختن آن را زنده كند. اندوختههاى علمى نيز مردهاند، كه با بحث و بررسى شكوفايى و حيات پيدا مىكنند. امام جعفر صادق(عليه السلام) فرمود: «تلاقوا و تحادثوا وتذاكروا فان فىالمذاكرة احياء امرنا. رحماللّه امرءاً أحيا امرنا.»: همديگر را ديدار كنيد. بر يكديگر احاديث ما را قرائت كنيد و درباره مطالب آن مذاكره نماييد، زيرا بررسى و گفتگوى علمى، «امر» ما را زنده مىكند. درود و رحمت خدا بر كسى كه «امر» ما را احيا كند. بر تو باد به ازبر كردن مطالب علمى و مرور كردن و يادآورى آنها، زيرا بهترين علم آن است كه در سينه جاى گيرد.

برخى چنين گفتهاند:إنى لاكره علما لايكون معىاذا خلوت به فى جوف حمّاممن دانش را كه به هنگام تنهايى در حمّام ]و در اختيار نداشتن نوشتهها [با من نمىباشد، ناپسند دارم. پس در همه حال، پاسش بدار و با او دمخور باش، زيرا آفت علم، فراموشى است. تنها بر ثبت علوم در كتابها اطمينان مكن، زيرا كتاب، پاسبانى تباه كننده است، چنان كه گفتهاند:لا تفرحنّ بجمعالعلم فى كتبفانَّ للكتب آفات تفرقهاالنّار تحرقها و الماء يغرقهاو اللبث يمزقها و اللّص يسرقهابه گردآورى دانش در كتابها شادمان مباش ، زيرا كتاب را آفاتى است دانش بر باد ده، آتش آن را مىسوزاند، آب غرقش مىكند، گذشت زمان فرسوده و پارهاش مىكند و دزد آن را مىبرد. وقتى خداوند به تو اين نعمت را عنايت كرد و به دستيابى اين فضيلت و برترى انعام نمود، همراه اين دانش تقواى او بدار و از حرامهاى او دورى كن، زيرا آلوده شدن به گناهان، نعمت را زايل سازد. چه نيكو سروده است:اذا كنت فى نعمة فارعهافإنّ المعاصى تزيل النّعمو داوم عليها بشكر الالهفإنّ الأله شديد النّقمهنگامى كه نعمتى به تو روى آورد، پاسش دار. همانا گناهان و نافرمانيها آن را زايل مىكند. آن نعمت را با شكر معبود جاودان كن. البتّه خداوند تلافى كننده سختى است. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «أدم الطهارة يدم عليك الرزق.»: بر تهذيب و طهارت نفست مداومت كن، تا روزيهاى مادى و معنوىات پايدار ماند.

سفارش مىكنم تو را بر پاس داشتن حقوق استاد و معلّمت. نخست بايد بدانى او راهنما، هادى و مرشد و فراخوانده تو به علم و دانش است. بلكه او هدايت و سازندگى تو را همّ خويش كرد. او كسى است كه رنجهاى تن فرسايى را براى راهنمايى تو به جان خريد، تا تو از روى تحقيق و بصيرت، به راه حق رهنمون شدى و اهل هدايت و صاحب توفيق گشتى، پس او پدر حقيقى، استاد معنوى و نعمت بخش تو پس از خداست.

/ 18