پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
است . در اين قبيل امور ، معمولاً بزرگترها پيشقدم شده ، به كمك عروس و داماد مىآيند . صحبت كردن درباره اين موضوع ، براى بزرگترها سادهتر است ؛ زيرا اولاً آنان براى كس ديگرى خواستگارى مىكنند و ثانيا آنان ، خود از اين تجربهها داشتهاند و اين اوّلين بار نيست كه در چنين مراسمى شركت مىكنند . تكرار تجربه ، باعث كاهش حيا مىشود . شخص داماد از اين جهت كه تجربه اوّل او و اوّلين نقطه آغاز زندگى اوست و از طرفى ، پاى ارتباط زناشويى نيز در ميان است ، معمولاً دچار شرم و حياى شديد مىشود . كسانى كه براى ازدواج دوم به بعد به خواستگارى مىروند ، احتمالاً كمتر دچار شرم و حيا مىشوند ؛ زيرا هم تجربه خواستگارى را دارند و هم تجربه زناشويى را ، و اين ، ميزان حيا را كاهش مىدهد . در روايتى آمده است كه تجربههاى زناشويى ، به ترتيب ، حياى زن را كاهش مىدهد . 1 به نظر مىرسد اين امر در مورد مردان نيز صادق است . مقايسه ميزان حياى مردان از خواستگارى تا تولّد فرزند ، مىتواند بيانگر تفاوت در مراحل مختلف باشد . به هر حال ، هنگام خواستگارى ، فشار شرم ، بيشتر از هر زمان ديگرى است . اين وضعيت براى كسانى كه خود بايد اقدام كنند ، دشوارتر است . حضرت على عليهالسلاماز كسانى است كه والدين او هنگام خواستگارىاش حضور نداشتند . ايشان ، پيش از اين كه ديگران ، باب سخن را بگشايند و او را نسبت به ازدواج با دختر رسول خدا تشويق كنند ، خود ، اقدامى نكرد و تنها پس از پيشدستى ديگران بود كه تصميم گرفت نسبت به خواستگارى حضرت زهرا عليهاالسلاماقدام نمايد . لذا بدين منظور ، تا سه بار نزد رسول خدا رفت و هر بار به خاطر مقام باعظمت حضرت ، از طرح خواسته خود ، شرم كرد و نتوانست سخنى بر زبان جارى سازد . در مرتبه سوم ، رسول خدا به كمك ايشان آمد و فرمود : «گويا