پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
داشته باشد ، تقاضاى بردن عروس به خانه است . حضرت على عليهالسلام ، خود نقل مىكند كه پس از خواستگارى و انجام دادن كارهاى اوّليه ، يك ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شركت مىكردم و به خانه خود برمى گشتم و درباره به خانه بردن فاطمه عليهاالسلام ، هيچ سخنى نگفتم . در حقيقت ، شرم ، مانع طرح مسئله مىشده است . در اين جا نيز نخست ، زنان رسول خدا و سپس خود حضرت ، دخالت كرده ، كار را به سرانجام مىرسانند . زنان رسول خدا ، متوجّه خواسته حضرت على عليهالسلامو شرم وى شدند . از اينرو ، باب گفتگو را با ايشان باز كردند و گفتند : «آيا مىخواهى از رسول خدا بخواهيم كه فاطمه عليهاالسلام را به منزل تو بفرستد ؟» . على عليهالسلام نيز با پيشنهاد آنان ، موافقت نمود . آنان نزد پيامبر صلىاللهعليهوآلهرفتند و نخست ، از جاى خالى حضرت خديجه عليهاالسلام سخن گفتند و سپس خواسته على عليهالسلامرا مطرح كردند . ظاهرا خودِ حضرت نيز همراه آنان بوده است . رسول خدا مىفرمايد : «چرا على همسرش را از من نخواسته است ؟ ما منتظر بوديم» . على عليهالسلاممىگويد : «اى رسول خدا ! حيا مرا از اين كار ، باز داشت» . 1 در كارى كه ممكن است اقدام خود شخص با شرم و حيا همراه باشد ، از واسطه استفاده مىگردد . براى انسان باحيايى چون حضرت على عليهالسلام ، رو در رو شدن با كسى همچون رسول خدا ـ كه با همه عظمتش اكنون پدر همسر او نيز شده بود ـ كارى بس دشوار و سخت بود . شايد اگر رسول خدا پدر همسرش نمىبود ، راحتتر مىتوانست اين موضوع را با ايشان در ميان بگذارد ؛ امّا به هر حال ، اكنون ، حيا مانع رو در رو شدن و تقاضاى مستقيم كردن بود . شيوهاى كه در چنين مواردى به كار گرفته مىشود ، «استفاده از واسطه» است . پس از اين جريان ، مقدّمات مراسم عروسى آماده شد و طعامى به عنوان وليمه عروسى طبخ گرديد . پيامبر اكرم به على عليهالسلام فرمود : «به مسجد برو و هر