پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پژوهشی در فرهنگ حیا - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پاكى دست ، افتخار است ؛ بسنده كردن به روزى حلال ، افتخار است ؛ نظم و انضباط ، افتخار است و ...

نكته ديگر ، اين كه حاكميت فرهنگ حيا ، به سالم‏سازى روابط ميان افراد ، منجر مى‏شود . موفّقيت يك سازمان و يك مجموعه ، بستگى زيادى به سلامت رابطه ميان افراد دارد . در حاكميت فرهنگ حيا ، افراد براى يكديگر حرمت و احترام قائل‏اند و آبروى همكاران را آبروى خويش مى‏پندارند و به همين جهت ، از عيبجويى پرهيز مى‏كنند و از فاش كردن اسرار يكديگر ، خوددارى مى‏كنند و به توجيه يا تطهير رفتار ديگران مى‏پردازند . در اين فرهنگ ، بزرگ‏نمايى خطاها و سخن‏چينى و خراب كردن ديگران ، وجود ندارد . گاهى برخى افراد ، لغزش‏ها و اشتباه‏هاى ديگرى را شماره كرده ، به ياد مى‏سپارند تا روزى از آنها عليه او استفاده كنند . اين حالت ، در احاديث ، نزديك‏ترين مرحله به كفر دانسته شده است . 1

برخى افراد ، عيوب پوشيده ديگران را از پرده بيرون مى‏اندازند و برخى عيوب آشكار را در ميان ديگران ، اشاعه مى‏دهند و برخى لغزش‏ها را به رُخ مى‏كشند . اينها همه ، موجب از ميان رفتن پرده حجب و حيا مى‏شود و در نقطه مقابلِ حيا و شرم قرار دارد ؛ امّا اگر حيا حاكميت داشته باشد ، عيب‏هاى پنهان ، پيجويى نمى‏شوند و عيوب آشكار ، اشاعه داده نمى‏شوند و اشتباهات رخ داده ، به رُخ فرد ، كشيده نمى‏شوند ؛ بلكه توجيه شده ، حمل بر صحّت مى‏گردند . همچنين نسبت به آنچه آشكار شده ، تغافل مى‏شود . در حقيقت ، پرده‏هاى موجود ، دريده نمى‏شوند و براى كارهاى عريان شده ، پرده‏سازى مى‏شود .


از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل شده است : «أقرب مايكون العبد إلى الكفر أن يؤاخى الرجل على الدين فيحصى عليه عثراته وزلاته ليعنفه بها يوما مّا ؛ نزديك‏ترين حالت بنده به كفر ، آن است كه با كسى پيوندى بر مبناى دين برقرار سازد و لغزش‏ها و اشتباه‏هاى او را شماره كند تا روزى بدان وسيله وى را زمين زند» (الكافى ، ج 2 ، ص 354 ، ح 1 ؛ معانى الأخبار ، ص 394 ، ح 394 ؛ الأمالى ، مفيد ، ص 23 ؛ بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 217) .

/ 366