پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
باشد كه از نفسى ضعيف و عاجز برخوردار است ، كاركرد منفى خواهد داشت و به عاملى براى ارتكاب زشتىها و جلوگيرى از پاكىها و خوبىها تبديل مىشود . بنا بر اين ، اگر حيا در كنار ناتوانى قرار گيرد ، كمرويى توليد مىشود . رسول خدا در اين باره مىفرمايد : الحَياءُ عَلى وَجهَينِ : فَمِنهُ ضَعفٌ ، ومِنهُ قُوَّةٌ وإسلامٌ و إيمانٌ . 1 حيا بر دو گونه است : يكى [ حياى] ضعف است و ديگرى [ حياى ]قدرت و اسلام و ايمان . ضعف نفس و ناتوانى انسان ، عامل تسليم شدن و كوتاه آمدن است و انسان كمرو در برابر نفى و اعتراض ديگران ، كوتاه مىآيد و عقبنشينى مىكند و تسليم خواسته آنان مىشود . اگر حيا را به عنوان نقطه ميانى فرض كنيم ، گذر از آن ، پُررويى و بىشرمى است و عقب ماندن از آن ، كمرويى و خجالتى بودن . اين ، يك اصل است كه هر چيزى حدّى دارد . فراتر از آن ، تجاوزگرى و زيادهروى است و فروتر از آن ، عجز و ناتوانى . امام صادق عليهالسلام مىفرمايد : «إن لكلّ شىء حدّا ؛ فإن جاوزه كان سرفا وإن قصر عنه كان عجزا ؛ هر چيزى حدّى دارد كه اگر از آن بگذرد ، اسراف است و اگر كوتاه آيد ، ناتوانى است» . (مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 188 ؛ نزهة الناظر و تنبيه الخواطر ، ص 114)دولتى كه از مرزهاى سرزمين خود عبور كند و وارد قلمرو ديگران شود ، تجاوزگر و زيادهطلب است و اگر از مرزهاى خود عقب نشيند و اجازه دهد ديگران وارد قلمرو او شوند ، عاجز و ناتوان است . حيا نيز همين گونه است . كسى كه در مرز خود مقاومت و از آن دفاع كند ، اهل حياست و اگر از مرز خود بگذرد و وارد قلمرو ديگران شود ، بىحيا و گستاخ است ، و اگر از مرز خود عقب نشيند و اجازه دهد ديگران وارد قلمرو او شوند ، كمرو و خجالتى است . آنچه به وسيله شرع و عرف مشخّص