مراد از ناتوانى ، ناتوانى جسمانى و بدنى نيست ؛ بلكه مراد ، ناتوانى روحى و روانى است . گاهى ماهيت يك كار به گونهاى است كه انجام دادن آن ، دشوار و طاقتفرساست . در اين گونه موارد ، توان بدنى و قدرت جسمانى فرد به چالش كشيده مىشود . مثلاً حمل يك شىء سنگين ، به نيروى بدنى فردْ مربوط است . امّا گاهى توان روحى و قدرت روانى فرد به چالش كشيده مىشود . حضور و نظارت ديگران به هنگام انجام دادن يك كار ، از همين قِسم است . شكّى نيست كه ميان حضور و عدم حضور ديگران ، تفاوتى وجود دارد . انسان ، هنگام تنهايى ، احساس راحتى مىكند ؛ امّا در حضور ديگران ، قدرى كار بر وى مشكلتر مىگردد . اين ، نشان مىدهد كه حضور ديگران ، تا اندازهاى در سنگينتر شدن فضا مؤثّر است . صحبت در اين است كه اين تفاوت ، آيا مىتواند ناتوانى فرد را توجيه كند ؟! گاهى برخى افراد ، توان تحمّل هيچ ناظر و نظارتى را ندارند ، گاهى حضور برخى افراد برايشان سنگين است و گاهى انجام دادن برخى كارها در حضور ديگران ، برايِشان سخت و دشوار است . بنا بر اين ، عوامل متفاوتى در ناتوانى ، نقش دارند .