2 . اگر حيا نباشد ، خوبى خواهد مُرد
در جاى خود گفتيم كه حيا ، عامل نيكىها و زيبايىهاست 4 و آدمى به وسيله حيا به سوى كارهاى نيك ، برانگيخته مىشود . به همين جهت ، اگر حيا وجود نداشته باشد ، بساط خير و زيبايى برچيده خواهد شد . به بيان ديگر ، «وا دارندگى به خوبىها» از ويژگىهاى حياست . حال اگر حيا وجود نداشته باشد ، عامل وا دارنده به خوبىها و ارزشها وجود نخواهد داشت و لذا نيكى و خوبى رخت برخواهد بست . به همين جهت ، امام صادق عليهالسلامفرموده است كه اگر كسى حيا نداشته باشد ، هيچ اميدى به خير او نيست 5 و امام على عليهالسلام1 - صحيح البخارى ، ج 8 ، ص 54 ، (ح 144) ؛ سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1400 ، (ح 4183) ؛ تاريخ بغداد ، ج 2 ، ص 100 ؛ حلية الأولياء ، ج 4 ، ص 370 ؛ سنن أبى داوود ، ج 4 ، ص252 ، (ح 4797) . 2 - غررالحكم ودررالكلم ، ح 2718 . 3 - همان ، ح 1053 . 4 - ر .ك : بخش اوّل : «حيا ، بازدارنده يا وادارنده ؟» 5 - «ثلاث من كنّ فيه فلايرج خيره : من لم يستح من العيب ويخشى اللّه بالغيب ويرعو عند الشيب ؛ سه چيز است كه اگر در كسى باشد ، به خير او اميدى نيست : كسى كه از عيوب ، حيا نمىكند و در پنهانى از خدا نمىترسد و در پيرى خودْ نگهدارى ندارد» . (الكافى ، ج 8 ، ص 219 ، ح 271 ؛ روضة الواعظين ، ص 504 ؛ الأمالى ، صدوق ، ص 336)