پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
برود ، ميزان حياى از وى نيز بيشتر مىشود و از اينرو ، مقدار حيايى كه شخص از يك فرد غريبه دارد ، با حيايى كه از پدر ، مادر ، معلّم ، عالم دينى و يا اولياى الهى دارد ، متفاوت است . از آن جا كه حرمت فرد ناظر نيز از عوامل اساسى در حياى از ناظر است ، در مواردى كه پيشوايان دينى صحبت از نظارت فرشتگان كردهاند و قصدشان بر اين بوده كه حياى مردم را نسبت به آنان برانگيزانند ، از آنان به «فرشتگان كِرام (ارجمند)» تعبير كردهاند 1 و از مردم خواستهاند تا آنان را « تكريم » كنند (يعنى ارج نهند و بزرگ شمارند) . 2 مسلّم است كسى كه كريم دانسته نشود ، شايسته تكريم نيز دانسته نمىشود و قطعا از او شرم نيز نخواهد شد . همچنين از امام على عليهالسلام نقل شده كه هر كس از خودش حيا نكند ، براى خود ارزش قائل نيست . 3 اين نشان مىدهد كه انسان از كسى حيا مىكند كه براى او ارزش و احترام قائل باشد و اگر از او شرم نكرد ، معلوم مىشود كه ارزشى براى وى قائل نبوده و بىحرمتى نسبت به وى را جايز شمرده است . به همين جهت ، در پارهاى از روايات آمده كه هر كس بداند خداوندْ او را مىبيند و با اين حال ، در محضر او معصيت كند ، در حقيقت ، خداوند را خوارترينِ ناظرها دانسته است . 4 در اين دسته از روايات ، اولاً مسئله «درك نظارت» خدا آمده است و ثانيا تصريح شده كه نگهنداشتن حيا در برابر خداوند ، نشانه بىارزش دانستن خداوند است . حيا ، خودْتنظيمىِ بدون ترس و طمع
ويژگىاى كه ركن نظارت به حيا مىدهد ، آن است كه آن را به خودْتنظيمى