ابن جوزي حديث مفصلي را در تاييد شهرهاي خراسان و اطراف آن آورده است، بخشي از آن چنين است: ان لله مدينة بخراسان يقال لها طوس و ايّ رجال بطوس، مومنون لاتاخذهم في الله لومة لائم يقومون لله بطاعة و يحبون سنة نبيه محمد(52)... همانا براي خدا شهري است در خــراسان به نام طوس، چه مرداني هستند در طوس، مومنند و در راه خدا از هيچ سرزنشي نمي مانند، براي اطاعت الهي قيام مي نمايند و سنت پيامبرش را دوست مي دارند.
انگيزه ديني و فرهنگي
با گذشت زمان، دواعي و انگيزه هاي دروغ پردازي در حديث تنوع و گوناگوني يافت، يکي از انگيزه هاي خطرناک که اين بار دين و فرهنگ را مورد هجمه قرار داده بود، انگيزه فرهنگي و ديني بود، اين بار واضعان اصول و فروع دين را به سخريه گرفته و هر کجا کم آوردند از حديث براي تاييد عقايد و آراء خود در اصول و فروع دين مايه گذاشتند. انگيزه مزبور را در چند بخش مورد بررسي قرار مي دهيم.
1.فرقه هاي و نحله هاي گوناگون
در مدتي کوتاه پس از رحلت رسول خدا و اواخر عمر صحابه، انديشه ها و افکار گوناگون در حوزه فرهنگ اسلامي شکل گرفت. هر مذهب و گروه خود را حق دانسته و ساير آراء و مذاهب را باطل مي خواند، اين اختلافات گاه به درگيري هاي فيزيکي و جنگ منتهي مي شد و افرادي بر سر عقيده خويش جان باختند.حکومت ها نيز در شعله وري اين آتش موثر بودند و از کنار آن منافع خويش را مي جستند. صاحبان اين آراء و مذاهب براي مشروعيت بخشي و استورسازي ديدگاه هاي خود علاوه بر تاويل ناروا از آيات قرآن دست به جعل حديث مي زدند، زيرا اين عمل، مؤون? کمتري داشت. افرادي هم بودند که در هر دوران دين را به دنيـــا فروخته و براي هر مطلبي کـه مي پسنديدند سخني را به رسول خدا نسبت مي دادند، عمده ترين فرق عبارتند از:
الف) فرقه هاي کلامي
مقصود گروه هايي هستند که از نظر اعتقادي با يکديگر اختلاف داشتند. هر کدام براي ايمان، صفات خدا، اختيار و جبر، شر و... عقيده اي را ابراز مي کردند، به عنوان مثال، معتزله(53) که به قدريه نيز معروفند انسان را يکسر آزاد و مختار مي خواندند و خدا را از هر دخالتي در اعمال بشر جدا دانستند.