با کاوش و تفحص در ميان آثاري که به صورت مستقل يا ضمني به بحث پيرامون وضع حديث پرداخته، عمده ترين دواعي اين بلاي خطرناک را ميتوان به چهار انگيزه سياسي، فرهنگي، و ديني، دنيوي و مالي و خيـــرخواهي جاهلانه برگرداند. هر يک از اين اسباب و انگيزه ها نيز خود به اقسام ريزتري تقسيم مي گردد که به اختصار به بررسي آن مي پردازيم.
انگيزه سياسي
کشمکش ها و دگرگوني هاي سياسي در حوزه فرهنگ اسلامي پس از رحلت رسول خدا و اختلاف بر سر حاکميت مسلمين بيشترين نقش را در وضع حديث داشت. عدم تدوين حديث، منع رسمي از کتابت و نشر آن(29)، تکيه بر حافظه و ضابطه مند نبودن نقل حديث از يک سو و مصونيت قرآن از تحريف و عدم امکان دستبرد به آيات الهي از سوي ديگر راه نفوذ به حوزه حديث را براي مغرضان هموار نمود. اوج اين حرکت فتنه آميز و خطرناک در دوران حاکميت معاويه مي باشد مهم ترين زمينه هاي جعل در اين گستره عبارتند از:
الف) خلافت خلفاء ثلاثه
پس از وفات پيامبر اکرم دو طرز تفکر عمده بين مسلمانان بر سر جانشيني آن حضرت پديد آمد، (مکتب امامت و مکتب خلافت) ديدگاه نخست که ريشه در آيات قرآن و احاديث صحيح پيامبر مانند حديث غدير، ثقلين و منزلت داشت، امامت را امري انتصابي مي دانست که به فرمان الهي شکل گرفته و پيامبر تنها وظيفه ابلاغ را بر عهده دارد. ديدگاه دوم قائل به انتخابي بودن خلافت توسط رأي مردم بود. بر اساس انديشه دوم، سقيفه شکل گرفت گرچه خود بنيانگذاران آن تصريح به شتابزدگي نمودند چنانکه خليفه دوم گفت: «کانت بيعه ابي بکر فلته وقي الله المسلمين شرها و من اتي مثلها فاقتلوه»(30) بيعت ابي بکر شتابزده و ناگهاني بود خداوند مسلمانان را از شر آن حفظ نمايد و هر کس به اين شکل در انتخاب خليفه عمل کند او را بکشيد.