تذکر چند نکته در اينجا ضروري مي نمايد: 1. برخي مانند تهانوي و ابن حجر عسقلاني در تبيين مفهوم اصطلاحي حديث موضوع، قيد تعمد را آورده اند و بسياري آن را اعم از عمدي و خطايي دانسته اند،(11) به نظر مي رسد بين عنوان و حکم، اشتباه و خلط شده است، بدون ترديد نسبت دادن هر سخني به معصوم که او نگفته با هر انگيزه اي که باشد موضوع است گرچه حکم عمدي و سهوي آن تفاوت دارد. 2. اطلاق حديث بر سخن موضوع از روي تسامح در تعبير بوده يا به معناي لغوي است يعني سخن، نه به معناي ااصطلاحي که فعل و قول و تقرير معصوم است، حديث آن است که از قول و فعل و تقرير معصوم حکايت نمايد، آنچه را معصوم ابراز ننموده نمي توان حديث اصطلاحي خواند، اطلاق حديث بر آن از روي تسامح در تعبير بوده و يا حديث به معناي لغوي سخن و خبر است. 3. اهل سنت، مراد از احاديث را فقط سخن، عمل و سکوت پيامبر ميدانند در صورتي که از نظر اماميه، حديث. سخن، فعل و تقرير همه معصومين است، زيرا بازگشت کلمات معصومين نيز به سخنان پيامبر اکرم مي باشد.(12)