به دنبال انتقال مرکز حکومت از کوفه به شام معاويه تلاش نمود مزيت و تقدسي براي آن منطقه بتراشد از اين رو روايات متعدد جعل شد که شام سرزمين برگزيده و مـردم آن شمشير خدا هستند. شام قريه ابدال و نيکان است، ابدال 30 يا 40 نفرند که در شام زنـدگي مي کنند هر گاه يکي بميرد، خداوند ديگران را برمي گزيند.(49)
ج) خلافت بني عباس
بني عباس پس از حذف امويان از صحنه حکومت و قبضه نمودن قدرت براي جلب توجه عامه مردم، تثبيت خلافت خود، تضعيف مخالفان، مشروعيت بخشيدن به زمامداري خويش و عقب نماندن از ديگران به جعل حديث روي آوردند.روايات موضوع در اين دوران نيز در چند محور مي باشد:
1.تاييد اصل خلافت عباسيان
مانند: «عن ابن عباس عن ابيه ان النبي قال للعباس و علي عنده: يکون الملک في ولدک ثم التفت علي فقال: لايملک احد من ولدک»(50)ابن عباس از پدرش نقل مي کند رسول خدا به عباس فرمود در حاليکه علي نيز نزد آن حضرت بود: سلطنت در فرزندان توست سپس متوجه علي شد و فرمود :هيچ يک از فرزندان تو عهده دار سلطنت نخواهند شد.
2. تاييد اشخاص و خلفاء به نام
مانند: يخرج رجل من اهل بيتي عند انقطاع الزمان و ظهور الفتن يقال له السفاح(51)به هنگام ظهور فتنه ها و در آخر الزمان مردي از اهل بيت من آشکار مي شود که به او سفاح گفته مي شود.