آفات قضاوت فراوان است.
يكى از آفات قضاوت، بد اخلاقى و برخورد خشونت آميز با مردم است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام قاضى يك روزه خود «ابوالاسود دوئلى» را جهت بداخلاقى با مردم عزل كرد.
2 رشوه خوارى
اشعث بن قيس، پدر زن امام مجتبى عليه السلام و از ياران امام بود كه بعدها فريب معاويه را خورده و در تمام توطئه ها دخالت داشت،
دختر او «اسماء» امام مجتبى عليه السلام را به شهادت رساند،
و پسر او محمد اشعث در قتل مسلم و سپس در كربلا دخالت داشت.
در دوران زندگى امام على عليه السلام، اشعث بامردى دعوا داشت و فردا مى بايست در محكمه على عليه السلام حاضر شده محاكمه گردد.
شب، حلوائى آماده كرده براى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام برد تااز اين راه امتيازى براى محاكمه فردا به دست آورد.
امام على عليه السلام در را گشود ونگاهى به حلوا كرد و فرمود:
وَاءَعْجَبُ مِنْ ذلِكَ طَارِقٌ طَرَقَنَا بِمَلْفُوفَةٍ فِي وِعَائِهَا، وَمَعْجُونَةٍ شَنِئْتُهَا، كَاءَنَّمَا عُجِنَتْ بِرِيقِ حَيَّةٍ اءَوْ قَيْئِهَا، فَقُلْتُ:
اءَصِلَةٌ، اءَمْ زَكَاةٌ، اءَمْ صَدَقَةٌ؟ فَذلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَيْنَا اءَهْلَ الْبَيْتِ!
فَقَالَ: لاَ ذَا وَلاَ ذَاكَ، وَلكِنَّهَا هَدِيَّةٌ.
فَقُلْتُ: هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ! اءَعَنْ دِينِ اللّهِ اءَتَيْتَنِي لَتَخْدَعَنِي؟ اءَمُخْتَبِطٌ اءَنْتَ اءَمْ ذُو جِنَّةٍ، اءَمْ تَهْجُرُ؟ وَاللّهِ لَوْ اءُعْطِيتُ الاَْقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ اءَفْلاَ كِهَا، عَلَى اءَنْ اءَعْصِيَ اللّهَ فِي نَمْلَةٍ اءَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ، وَإِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا.
مَا لِعَلِيٍّ وَلِنَعِيمٍ يَفْنَى، وَلَذَّةٍ لاَ تَبْقَى! نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ، وَقُبْحِ الزَّلَلِ. وَبِهِ نَسْتَعِينُ.
(و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسى به ديدار ما آمد(26) و ظرفى سر پوشيده پر از حلوا داشت، معجونى در آن ظرف بود كه از آن تنفّر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمّى، يا قى كرده آن مخلوط كردند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر صلّى الله عليه وآله حرام است.
گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است.
گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدى كه مرا بفريبى؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدى؟ يا هذيان مى گويى؟ به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانى كنم كه پوست جواى را از مورچه اى ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنياى آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پَست تر است على را با نعمت هاى فناپذير، و لذّتهاى ناپايدار چه كار؟!! به خدا پناه مى بريم از خفتن عقل، و زشتى لغزشها، و از او يارى مى جوييم.)(27)
3 امتياز ندادن به يكى از طرفين دعوا
يكى ديگر از آفات قضاء، امتياز دادن به يكى از طرفين دعواست، كه مخالف عدالت است، و قاضى را مى لغزاند، و به صدور حكم ظالمانه مى كشاند،
همه افراد با هرگونه شغل و مقام و امتيازات سياسى، اجتماعى بايد در برابر محكمه اسلامى و نگاه قاضى مساوى باشند.
در دوران حكومت خليفه دوم، شخصب ادّعائى نسبت به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام داشت و كار به دادگاه قضائى كشيد.
وقتى طرفين دعوا حاضر شدند،
خليفه دوم خطاب به امام على عليه السلام گفت:
يا اباالحسن در كنار مدّعى قرارگير تا قضاوت كنم.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام ناراحت شد.
خليفه دوم پرسيد:
از اينكه شما را در كنار مدّعى قرار دادم نارحت شديد؟
امام على عليه السلام پاسخ داد:
از آن جهت ناراحت شدم كه عدالت را بين ما رعايت نكردى، او را با نام خواندى و مرا با احترام و با كُنيه «ابوالحسن» صدا كردى شايد مدّعى من ناراحت شده باشد.(28)