جهيزيه فاطمه زهرا - فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت - جلد 1

سید مهدی هاشمی حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برنامه بيش از ديگران گرد آورده بود، تا قيامت بر آن افتخار خواهد نمود». [ حلية الاولياء، ج 5، ص 59. ] و همين حديث را خوارزمى در مقتل الحسين و عسقلانى در لسان الميزان و نيز در تهذيب التهذيب و قندوزى هم در ينابيع الموده (چنانچه گذشت) نقل كرده اند.

صفورى در نزهة المجالس از انس بن مالك نقل مى كند: «در مسجد بوديم كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) فرمود: اين جبرئيل است كه خبر مى دهد خداى تعالى فاطمه را به تو تزويج نموده و براى اين پيمان چهل هزار فرشته را به گواهى گرفته است و به درخت طوبى امر فرموده تا بر آنان در و جواهر و ياقوت و زيورهاى بهشتى فرو بارد و آن درخت نيز امتثال امر نموده و در افشانده، پس حور العين در جمع كردن در و ياقوت و جواهرات و زينت ها و لباس ها بر يكديگر پيشى مى جستند و از آن افشانده ها تا روز قيامت به يكديگر هديه مى دهند». [ عين خطبه عقد را كتاب هاى ينابيع الموده، باب 55، ص و ذخائر العقبى، ص 30 و نزهة المجالس صفورى آورده اند. ] سيوطى هم حديث فوق را در كتاب تحذير الخواص نقل كرده و سپس نوشته است: «رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در مسجد صيغه ى عقد را جارى فرمود در حالى كه بر سر منبر نشسته و مسلمانان نيز شاهد بوده و كلام وى را مى شنيدند و به اين ترتيب پيامبر مكرم اعلان و اظهار نموده، عقد ازدواج را سنت نهاد و نيز به مسلمانان آموخت كه در مورد صداق و مهريه دقت نموده و سعى كنند كه ميزان مهريه را زياد معين ننمايند و فرمود: «در صداق زياده روى نكنيد چون مايه ى بروز دشمنى و بدبينى ها و بى توجهى ها خواهد شد».

مهريه و صداق فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از نظر ظاهر مهريه ى اندكى بود، آن هم به ميل اراده ى پدر بزرگوارش رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و روى اهداف حساب شده اى واقع گرديد. يكى از اهداف اين بود كه مسلمانان در ازدواج و شوهر دادن دخترانشان به رسول خدا اقتدا و تأسى كنند. ولى قبول مهريه اندك از سوى اين بانوى بزرگوار به اين معنى نيست كه حضرت فاطمه مقام و مرتبت و علو درجات و شرافت خويش را فراموش نموده كه چه گوهر و در گرانبهايى است.

احمد بن يوسف دمشقى در كتاب خود به نام اخبار الدول و آثار الاول مى گويد:

«در خبر وارد شده، زمانى كه پدر بزرگوار فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) او را شوهر داده است مالى اندك را به عنوان صداق تعيين فرمود، فاطمه عرض كرد: اى رسول خدا دختران مردم هم شوهر كرده و مقدار كمى به عنوان صداق برايشان تعيين مى گردد، پس فرق بين من و آنان چيست؟ اميدوارم كه مهريه را به على (عليه السلام) برگردانى و از خداى تعالى بخواهى كه مهريه مرا شفاعت گناهان از امت تو قرار بدهد؛ پس جبرئيل بر پيامبر نازل شد و با وى كاغذى كوچك از حرير بود كه در آن نوشته شده بود: خداى تعالى مهريه ى فاطمه را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داده است. و به همين علت زمانى كه ايشان درا حتضار بود وصيت فرمود كه آن كاغذ كوچك را روى سينه وى در زير كفن قرار دهند. و به اين وصيت عمل شد و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) فرمود هنگامى كه در قيامت برانگيخته شوم اين كاغذ را به دست مى گيرم و از گناهكاران امت پدرم شفاعت مى كنم».

از اين حديث شريف به دست مى آيد كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) چه مقام و منزلتى در نزد خداوند دارد و چه خواسته ى زيبا و پر محتوايى از پدر عزيزش مى خواهد و خداوند هم خواسته او را اجابت مى فرمايد.

ابن حجر در كتاب صواعق مى گويد:

«عن عبدالله ابن مسعود قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله لعلى ان الله عز و جل زوجك فاطمة و جعل صداقها الارض فمن مشى مبغضا لك مشى حراما».

«از عبدالله ابن مسعود نقل شده است: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) فرمود: خداى عزيز و جليل فاطمه را به تو تزويج كرده است و مهريه و صداق وى را تمام كره ى زمين قرار داده است، پس هر كس روى اين زمين راه برود، در حالى كه نسبت به تو غضبناك باشد، راه رفتنش حرام است، چرا؟ براى اينكه زمين صداق زهراست». [ الصواعق المحرقه، فضائل على و فاطمه (عليه السلام) و ينابيع الموده، ص 194 و 195. ] صفورى مى گويد: «فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از پدرش رسول خدا درخواست نمود كه صداق و مهريه وى را شفاعت براى امت او قرار بدهد و اين بانوى بزرگوار زمانى كه بر صراط مى آيد صداق خويش را طلب مى كند».

روايات و اخبار بسيارى از ائمه ى معصومين (عليهم السلام) پيرامون اين مطلب كه خداوند شفاعت فاطمه ى زهرا را در قيامت جزء صداق و مهريه وى قرار داده، وارد شده است. ولى چون منظور ما فقط ذكر روايات و احاديث از اهل سنت مى باشد لذا از نقل آنها خوددارى مى شود.

علاقه مندان مى توانند به كتاب هاى بحارالانوار (جلدهاى 10 و 6) و يا رياحين الشريعه و كتاب ناسخ التواريخ و كتاب هاى مربوطه ى ديگر مراجعه كنند.

رواياتى چند را از اهل سنت كه در رابطه با شب زفاف فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) گفته شده است، متذكر مى شويم.

در شب زفاف فاطمه زهرا (سلام الله عليها) عملى از او سر زد كه نظيرش را نمى توان يافت. در آن شب بى بى دو جهان ايثار و انفاقى را انجام داد كه از همه ى فداكارى ها انفاق ها برتر و بالاتر بود زيرا فقط براى جلب رضايت خداوند تبارك تعالى انجام گرفت.

«ان النبى صلى الله عليه و آله و سلم صنع لها قميصا جديدا ليلة عرسها و زفافها و كان لها قميص مرقوع و اذا بسائل على الباب يقول: اطلب من بيت النبوة قميصا خلقا فارادت ان تدفع اليه القميص المرقوع، فتذكرت قوله تعالى: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون. فدفعت له الجديد فلما قرب الزفاف نزل جبرئيل قال: يا محمد ان الله يقرئك السلام، و امرنى ان اسلم على فاطمة، و قد ارسل لها معى هدية من ثياب الجنة من السندس الاخضر...».

صفورى شافعى مى گويد: «رسول خدا در شب عروسى براى فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) پيراهن نويى تهيه كرد و جامه اى كهنه و وصله دار نيز نزد خانم دو جهان بود، در اين هنگام سائلى در زد و گفت: از خانه ى رسول خدا جامه ى كهنه اى مى خواهم، فاطمه زهرا (سلام الله عليها) خواست كه جامه ى وصله دار را به وى بدهد، ولى فرموده ى خداى تعالى به يادش آمد كه: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون». [ سوره ى آل عمران، آيه ى 92. ] «هرگز به خوبى ها نمى رسيد مگر اينكه از چيزهايى كه دوست داريد در راه خدا انفاق بكنيد» سپس آن حضرت جامه ى نو را به وى داد؛ وقتى كه هنگام زفاف نزديك شد جبرئيل به محضر رسول خدا آمده عرض كرد: يا رسول الله پروردگارت سلام مى رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) سلام برسانم و براى فاطمه توسط من جامه ى ديبايى سبز، از جامه هاى بهشتى فرستاده است». [ نزهة المجالس، ج 2، ص 226 و تذكرة الخواص، حالات فاطمه زهرا. ] على (عليه السلام) شب عروسى به عده ى بسيارى از مردم مدينه غذا داد، وليمه از طرف على (عليه السلام) آماده شد و يك مقدار گوشت و خرما و روغن بود، اين وليمه را پيامبر اسلام به دست مبارك خويش به همه ى اهالى مدينه از مهاجرين و انصار داد. و حتى كسانى كه در نخلستان ها و بستان ها كار مى كردند و محرومينى كه در مسجد زندگى مى كردند- بنام اصحاب صفه- از وليمه ى با بركت و مطهر دختر پيامبر اسلام بهره مند شدند.

محب الدين طبرى مى گويد: احمد بن حنبل نقل كرده است:

«قوله صلى الله عليه و آله و سلم لعلى لابد للعروس من وليمة فقال سعد على كبش و قال فلان على كذا و قال فلان على كذا و عن اسماء قالت لقد او لم على على فاطمة فما كان وليمة فى ذلك الزمان افضل من وليمة رهن درعه عند يهودى بشطر شعير و كانت وليمته اصعا من شعير و تمر و حيس» «و عن جابر قال حضرنا عرس على و فاطمة فما رأيت عرسا كان أطيب منه حشونا البيت طيبا و أتنا بتمر فاكلنا».

«پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) فرمود: براى عروسى بايد وليمه و شيرينى داد و سعد گفت كه من يك گوسفند به على (عليه السلام) مى دهم و كسى ديگر گفت من فلان چيز را مى دهم، ديگرى عهده دار چيزى ديگر از مخارج عروسى شد» و از اسماء روايت شده است: «على (عليه السلام) در عروسى فاطمه وليمه و مهمانى داد كه هيچ وليمه اى بالاتر از آن نبود، وليمه على (عليه السلام) اين گونه تهيه شده بود كه على (عليه السلام) زره خود را در نزد يهودى گرو گذاشت، و در مقابل يك مقدار جو و خرما و حيس [ حيس غذايى است كه از خرما و پنير و كشك ساخته مى شود و گاهى عوض پنير و كشك از آرد استفاده مى كنند» هو الطعام المتخذ من التمر و الاقط و السمن و قد يجعل عوض الاقط الدقيق. ] گرفت».

از جابر نقل شده است: «ما در عروسى على و فاطمه (عليهاالسلام) حاضر بوديم و هيچ عروسى را نديدم كه پاكتر و خوشبوتر از عروسى على و فاطمه باشد و خانه را پر كرديم در حالى كه خوشبو و طيب بود، از ما توسط خرما و كشمش پذيرايى شد و ما آن طعام معطر و زيبا را خورديم». [ ذخائر العقبى، ص 33 و 34 و ينابيع الموده، باب 55 و الاصابه، ج 8، حرف الفاء و الاعلام النساء، ج 4 و تذكرة الخواص و مجمع الزوائد هيثمى. ]

جهيزيه فاطمه زهرا

محب الدين طبرى در رابطه با جهيزيه فاطمه (سلام الله عليها) مى گويد:

«و عن اسماء بنت عميس قالت: لقد جهزت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم الى على بن ابى طالب و ما كان حشو فرشهما و وسائدهما الا ليفا».

«و عن على رضى الله عنه قال لقد تزوجت فاطمة و مالى و لها فراش غير جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه الناضح بالنهار و مالى و لها خادم غيرها».

«از اسماء دختر عميس نقل شده است: جهيزيه اى كه فاطمه دختر پيامبر به خانه على (عليه السلام) آورد چيزى نبود مگر فرش و بالش و تشك كه آنها پر شده ى از ليف خرما بود».

«و از على (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به فاطمه اش اين وسائل را جهزيه داد: يك حميله تشك و بالش كه داخل آن ليف خرما بود و يك مشك آب» و اين روايت را احمد در مناقب خود آورده است.

«باز هم از على (عليه السلام) روايت شده است: به تحقيق وقتى كه فاطمه را عقد كردم عروسى نمودم و به خانه آوردم نه براى من و نه براى فاطمه چيزى بود مگر يك پوست گوسفند كه شبها روى آن مى خوابيديم و روزها روى آن شترمان را علف مى داديم و نه من خادم داشتم و نه فاطمه ى زهرا خدمت كارى داشت». [ ذخائر العقبى، ص 34 و ينابيع الموده، باب 75 و الاصابه، ج 8 و الاعلام النساء، ج 4، كلمه ى فطم و مناقب احمد ابن حنبل و كنز العمال، ج 12. ] آن مقدار وسائل و جهيزيه اى را كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به دخت گراميش داد كه در كتب اهل سنت و شيعه آمده است، از اين قرار است:

مهريه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) 500 درهم بود و مقدارى از آن مبلغ را پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به ابوبكر داد و بلال را نيز همراه وى فرستاد تا براى فاطمه ى زهرا وسائل زندگى بخرند و سلمان فارسى و عمار ياسر را هم همراه آنان فرستاد كه در حمل وسائل به آنان كمك كنند. ابوبكر مى گويد كه پيامبر اسلام پولى را كه به من داده بود 63 درهم بود. با آن مبلغ وسائل ذيل را خريدند:

1- دو دست رختخواب از پارچه مصرى كه يكى از برگ خرما و ديگرى از پشم گوسفند پر شده بود.

2- فرشى از پوست.

3- بالشى از پشم و با درونى از برگ خرما.

4- عبايى خيبرى.

5- مشك آب.

6- دو كوزه ى آب و دو ظرف آب (دو ظرف بزرگ آب و دو ظرف كوچك آب).

7- آفتابه.

8- پرده اى از پشم نازك.

9- پيراهنى به قيمت 9 درهم.

10- يك روسرى به ارزش چهار درهم.

11- حوله ى سياه رنگ

12- تختى پوشيده به رو تختى.

13- چهار زير دستى از پشم طايف با محتوايى از گياهان به نام اذخر.

14- حصيرى بحرينى

15- دستاس

16- وسيله و ظرف خضابى از مس

17- ظرفى براى شير

18- ظرفى بزرگ براى آب و قتى كه خريد وسايل تمام شد، برخى از كالا را ابوبكر و برخى ديگر را ياران پيامبر حمل كردند و نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آوردند، وى در حجره ى ام سلمه آنها را با دست زير و رو كرد و فرمود: خداوند به اهل اين خانه بركت عنايت فرمايد. و در روايتى ديگر است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) سر خود را به سوى آسمان بلند كرده: عرض كرد: پروردگارا بركت ده قومى را كه بيشترين ظرف هاشان گلين است».

اين كليه ى اثاثيه و متاعى بود كه سرور انبيا براى دختر خويش خريد، دخترى كه اشرف و سالار زنان جهان است و پيامبر خدا خواست كه به همه ى انسانها درس و پند دهد كه سعادت و خوشبختى در زندگى زناشويى از طريق تكبر و اسراف نيست و از طريق ولخرجى به دست نمى آيد، لباس فاخر و تجملات گران قيمت، گرانبها، طلا، جواهر، قصرهاى مجلل و ماشين هاى آخرين مدل، لوستر، سقف آويز و... ايجاد سعادت در زندگى زناشويى نمى كند. اى بسا كه امروز ميليونها انسان سعادت را به آن چه كه ذكر شد مى بينند.

خطيب بغدادى در تاريخ خود از ابن عباس نقل مى كند: «در شبى كه صديقه طاهره را براى زفاف به سوى منزل على (عليه السلام) مى بردند، رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در پيش روى جبرئيل سمت راست، ميكائيل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر وى حركت مى كردند و خداى بزرگ را تسبيح و تقديس مى نمودند». [تا ريخ بغداد، ج 5، ص 76 و درر السمطين ص و ميزان الاعتدال ص ج و لسان الميزان، ج و اخبار الدول ص، و ينابيع الموده، باب 55. ] زنان پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) و بنى هاشم در التزام ركاب بانوى دو عالم بودند، رسول خدا فرمود كه دختران عبدالمطلب (عمه هاى پيامبر)، زنان مهاجر و انصار در اين حركت همراه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) باشند: زنان پيامبر پيشاپيش قافله حركت كرده و اشعارى مى خواندند، مثلا ام سلمه مى خواند:



  • سرن بعون الله جاراتى سرن بعون الله جاراتى


  • و اشكرنه فى كل حالات و اشكرنه فى كل حالات


را ه رويد با يارى خدا اى همقدمان من، و او را در هر حالى شكر نماييد.



  • و ذكرن ما انعم رب العلى و ذكرن ما انعم رب العلى


  • من كشف مكروه و آفات من كشف مكروه و آفات


و به ياد آوريد آنچه را پروردگار بر شما انعام فرمود و نيز آنچه از ناراحتيها و آفت ها كه از شما دور داشت.



  • فقد هدانا بعد كفر و قد فقد هدانا بعد كفر و قد


  • انعشنا رب السموات انعشنا رب السموات


پروردگار پس از كفر، ما را هدايت فرمود و رب آسمان ها ما را طراوت ايمان بخشيد.



  • و سرن مع خير نساء الورى و سرن مع خير نساء الورى


  • تفدى بعمات و خالات تفدى بعمات و خالات


و راه برويد با بهترين زنان عالم، آن زنى كه سزاوار است به او گفته شود: فداى تو عمه ها و خاله هايت.



  • يا بنت من فضله ذوالعلى يا بنت من فضله ذوالعلى


  • بالوحى منه و الرسالات بالوحى منه و الرسالات


اى دخت آن كس كه پروردگار بلند مرتبه او را فضيلت بخشيد با وحيى كه بر او فرستاد و با رسالت ها. و نيز عايشه گفت:



  • يا نسوة استترن بالمعاجز يا نسوة استترن بالمعاجز


  • و اذكرن ما يحسن فى المحاضر و اذكرن ما يحسن فى المحاضر


اى زنان خود را در چادرها پيچيد و آنچه را كه در مجامع نيكوست ياد كنيد.



  • و اذكرن رب الناس اذ يخصنا و اذكرن رب الناس اذ يخصنا


  • بدينه مع كل عبد شاكر بدينه مع كل عبد شاكر


و به ياد آوريد پروردگار خلق را كه ما و بندگان شاكر را مخصوص گردانيد به دين خود.



  • و الحمدلله على افضاله و الحمدلله على افضاله


  • و الشكر لله العزيز القادر و الشكر لله العزيز القادر


سپاس گوييد خداى را بر نعمتهايش و شكر پروردگار با عزت و توانا و قادر را.



  • سرن بها فالله اعطى ذكرها سرن بها فالله اعطى ذكرها


  • و خصها منه بطهر طاهر و خصها منه بطهر طاهر


را ه رويد با فاطمه اى كه خدا نام او را بلند نمود و وى را به لقب «مطهر طاهر» تخصيص داد.

حفصه نيز چنين مى گفت:



  • فاطمة خير نساء البشر فاطمة خير نساء البشر


  • من لها وجه كوجه القمر من لها وجه كوجه القمر


فاطمه بهترين زنان بشر است، آن كسى كه صورتى همچون قرص ماه دارد.



  • فضلك الله على كل الورى فضلك الله على كل الورى


  • بفضل من خص بآى الزمر بفضل من خص بآى الزمر


پروردگار به فضل خود با آيه هاى سوره ى زمر ترا بر تمام جهانيان برترى داده است.



  • زوجك الله فتى فاضلا زوجك الله فتى فاضلا


  • اعنى عليا خير من فى الحضر اعنى عليا خير من فى الحضر


خداوند ترا به جوانى فاضل تزويج فرمود يعنى على بهترين كسى كه موجود است.



  • فسرن جاراتى بها انها فسرن جاراتى بها انها


  • كريمة بنت عظيم الخطر كريمة بنت عظيم الخطر


اى هم قدمان با وى راه برويد، آن خانم بزرگوارى كه دختر رسول بلند مرتبه است.

معاذه مادر سعد بن معاذ چنين سرود و گفت:



  • اقول قولا فيه ما فيه اقول قولا فيه ما فيه


  • و اذكر الخيرات و ابديه و اذكر الخيرات و ابديه


سخنى گويم كه در آن هر چه بايد باشد، هست و خير را بر زبان جارى و آشكار مى كنيم.



  • محمد خير بنى آدم محمد خير بنى آدم


  • ما فيه من كبر و لا تيه ما فيه من كبر و لا تيه


محمد بهترين فرزندان آدم است و با اين وصف نه بزرگ بينى دارد و نه بر خود مى بالد.



  • فضله عرفها رشدنا فضله عرفها رشدنا


  • فالله بالخير يجازيه فالله بالخير يجازيه


به فضل او هدايت خود را يافتيم پس خدا به او پاداش خير عنايت فرمايد.



  • و نحن مع بنت نبى الهدى و نحن مع بنت نبى الهدى


  • ذى شرف قد مكنت فيه ذى شرف قد مكنت فيه


و ما همراه با دختر پيامبر هدايت هستيم كه شرف در او جمع و فراهم شده است.



  • فى ذروة شامخة اصلها فى ذروة شامخة اصلها


  • فما ارى شيئا يدانيه فما ارى شيئا يدانيه


در قله ى بلند مرتبه كه هيچ كسى را شبيه و نزديك او نمى بينم.

قبل از آن كه فاطمه را به طرف خانه على (عليه السلام) ببرند رسول خدا به همسران خويش دستور داد تا فاطمه را براى زفاف بيارايند و زنان وى را به بوى خوش خوشب و كردند و زيورها را برايشان مى آويختند يكى از آنان مويش را شانه مى زد و ديگرى آن را مى آراست و لباسى را كه جبرئيل از بهشت براى آن بزرگوار آورده بود بر تنش مى پوشاند، لباسى كه نمى شد برايش قيمت تعيين كرد. اين همه مهر و محبت و ابراز لطف و عنايت و رحمت رسول خدا بر دخت عزيزش كه نظير آن درباره ى هيچ يك از دخترانش ديده نشد، فقط به خاطر فضائل شخصى و كمالات روحى آن بزرگوار بود.

البته در اين فضائل و كمالات داماد هم نقش اساسى را داشت و عروس هم كمتر از داماد نبود چه هر دو مشمول آيه ى تطهير و آيه ى مباهله و آيه ى ذى القربى هستند.سرانجام شب شد، همان شبى كه فاطمه ى زهرا با كمال تأسف يتيم بودن خويش را خوب حس كرد و جاى خديجه خالى بود، هنگامى كه خورشيد غروب كرد پيامبر خدا به صديقه ى طاهره و نيز به داماد گرانقدرش دعا فرمود: فاطمه ى زهرا جامه اى بس بلند در بر كرد كه پايين آن به زمين كشيده مى شد، به نزد پدر آمد در حالى كه عرق شرم از چهره اش سرازير بود.

آرى خداوند مى خواست كه ازدواج فاطمه ى اطهر از هر جهت ممتاز و بى نظير باشد پيامبر هم مى خواست كه دخت عزيزش درد يتيمى را احساس نكند. لذا فرمان داد تا مركب خاص خود يعنى اسب سياه و سفيد را آورده و پارچه ريشه دار بر آن نهادند. به فاطمه فرمود كه سوار بر اسب شو و به سلمان فرمان داده كه دهانه ى اسب را بگيرد خود اسب را مى راند.

در حالى كه همسران پيامبر شعر خوانى مى كردند فاطمه را به خانه على بردند، وقتى كه به خانه على رسيدند پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمان داد تا عروس و داماد پيش پيامبر بيايند، آن دو بزرگوار آمدند پيامبر دست فاطمه را گرفت در دست على نهاد فرمود: خداوند دختر رسولش را بر تو مبارك گرداند، اى على، اين فاطمه امانت من نزد توست، اى على، اين فاطمه بهترين همسرى است كه تو مى توانستى انتخاب بكنى. و سپس به فاطمه ى زهرا فرمود: اى فاطمه، اين على بهترين شوهرى است كه امكان داشت نصيب تو گردد و آن وقت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) دعا فرمود كما اينكه در

/ 34