فاطمه زهرا در آيه ى قربى
«قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا ان الله غفور شكور». [ (اى رسول ما به امت) بگو من از شما اجر رسالت جز اين نمى خواهم كه مودت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد و هر كه كار نيكو انجام دهد ما بر نيكى اش بيفزائيم كه خدا بسيار آمرزنده ى (گناهان) و پذيرنده ى شكر بندگان است. سوره ى شورا، آيه ى 23. ] شأن نزول آيه ى قربى اين است: هنگامى كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه هاى حكومت اسلام محكم گرديد، انصار گفتند: ما خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى رسيم عرض مى كنيم: اگر مشكلات مالى پيدا شد اموال ما بدون هيچ گونه قيد و شرط در اختيار شما قرار دارد. هنگامى كه اين سخن را خدمتش عرض كردند، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) منتظر امر خداوند بود.در اين هنگام آيه ى مباركه ى سوره ى شورى «قل لا اسئلكم عليه اجرا...». نازل شد خداوند فرمود: اى پيامبر به مردم بگو كه من در مقابل زحمات رسالتم از شما اجر و مزد مادى نمى خواهم، فقط اجر من اين است كه از نزديكانم پيروى بنماييد و آنها را دوست داشته باشيد. انصار با خوشحالى از خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند.در روايات بسيارى از ائمه اهل البيت (عليهم السلام) و پيروان ائمه نقل شده كه مقصود از قربى در اين آيه ى مباركه اقربا و خويشان پيامبرند و احاديثى كه همه ى آنها به حد تواتر مى رسند و در كتابهاى شيعه و اهل سنت آمده است قربى را به اسامى آنها معين نموده اند و از آن جمله احاديثى است كه نويسندگان صحاح و علماى اهل سنت نقل كرده اند.عده ى كثيرى از مفسرين و متكلمين و محدثين اهل سنت آيه ى قربى را درباره ى پنج تن اهل بيت پيامبر دانسته اند، از جمله ى آنها الحافظ احمد بن حنبل در كتاب فضائل الصحابه مى گويد: حرب بن حسن طحان از حسين اشقر و او از قيس و او از اعمش و او از سعيد بن جبير از عامر نقل كرده است:«لما نزلت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى» «قالوا يا رسول الله: من قرابتك من هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: على و فاطمة و ابناهما عليهم السلام و قالها ثلاثا» هنگامى كه آيه «قل لا اسئلكم...» نازل شد از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند يا رسول الله نزديكان تو چه كسانى هستند آنهايى كه دوستى آنها بر ما واجب و لازم شده كيستند؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: على و فاطمه و فرزندان آنها (عليهم السلام) پيامبر اين مطلب را سه بار فرمود» [ فضائل الصحابه، ص 218. ] بخارى در صحيح خود مى گويد: حديث كرد ما را محمد بن بشار و حديث كرد ما را محمد بن جعفر و حديث كرد ما را شعبه از عبدالملك بن ميسره و عبدالملك گفته است: شنيدم از طاووس و او از ابن عباس و ابن عباس از قول خداوند «الا المودة فى القربى» سؤال كردم، سعيد بن جبير گفت: قربى آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) هستند». [ صحيح بخارى، ج 6، ص 29. ] محمد بن جرير طبرى مى گويد:«حدثنى يعقوب، قال حدثنا مروان عن يحيى بن كثير عن ابى العالية عن سعيد بن جبير فى قوله تعالى: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى».«خبر داد به من يعقوب و گفت: تعريف كرد براى ما مروان از يحيى بن كثير و او هم از أبى العاليه و او هم از سعيد بن جبير درباره ى قول خداوند «قل لا اسئلكم» سعيد بن جبير گفت قربى در آيه مبارك آل رسول خداست». [ تفسير طبرى، ج 25، ص 14 و 15. ] و باز هم طبرى مى گويد:«حدثنى محمد بن عمارة الاسدى و محمد بن خلف قالا: حدثنا عبيدالله، قال: اخبرنا اسرائيل عن ابى اسحاق، قال سأتل عمرو بن شعيب عن قول الله عز و جل: «قل لا اسئلكم» قال قربى النبى صلى الله عليه و آله و سلم».«به من خبر داد محمد بن عماره و محمد بن خلف و آن دو هم از عبيدالله و عبيد الله گفته است كه خبر داد به ما اسرائيل از ابى اسحاق و ابى اسحاق گفته است: از عمرو بن شعيب سؤال كردم درباره ى آيه ى قربى، گفت: قربى نزديكان پيامبر اسلام هستند». [ تفسير طبرى، ج 25، ص 14 و 15. ] و باز هم طبرى مى گويد:«حدثنى محمد بن عمار قال حدثنا اسماعيل بن أبان قال حدثنا الصباح بن يحيى المرى عن السدى عن أبى الديلم، قال لما جى ء بعلى بن حسين ضى الله عنهما فاقيم على درج دمشق قام رجل من اهل الشام فقال: الحمدلله الذى قتلكم و استأصلكم و قطع قرنى الفتنة فقال له على بن الحسين رضى الله عنه: اقرأت القرآن؟ قال نعم، قال اقرأت آل حم؟ قال: قرأت القرآن و لم اقرأ ال حم، قال او ما قرأت قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى، قال و انكم لانتم هل قال: نعم».«به من خبر داد محمد بن عماره گفت: اسماعيل بن أبان گفته است تعريف كرد صباح بن يحيى مرى از سدى از ابى ديلم و ابى ديلم گفت وقتى على بن حسين (عليهماالسلام) را آوردند به شام و حضرت را نزديك دروازه ى شام نگهداشتن، مردى از اهل شام بلند شد و گفت حمد و ثنا مر خداى را كه شما را كشت و شما را ذليل و خوار نمود (العياذ بالله) و دو شاخ فتنه را قطع نمود. پس امام سجاد فرمود: آيا قرآن خوانده اى؟ مرد شامى گفت: بلى، حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود: آيا قرائت كرده اى آل حم را و شامى گفت: قرآن خواندم ولى آل حم را قرائت نكردم، حضرت فرمود: (قل لا اسئلكم...) را قرائت كرده اى يا نه؟ و بعد شامى گفت: همانا شما همانها هستيد كه در آيه آمده است ذوى القرباى پيامبر شما هستيد؟ حضرت فرمود بلى...». [ تفسير طبرى، ج 25،ص 14 و الصواعق المحرقه و ينابيع المودة ص. ] علامه حاكم در مستدرك مى گويد:«حدثنا ابومحمد الحسن بن محمد بن يحيى اخى الطاهر العقيقى الحسنى حدثنا اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين حدثنى عمى على بن جعفر ابى محمد حدثنى الحسين بن زيد عن عمر بن على عن ابيه على بن الحسين قال: خطب الحسن بن على الناس حين قتل على فحمد الله و اثنى الى ان قال و انا من اهل البيت الذى اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، و انا من اهل البيت الذى افترض الله مودتهم على كل مسلم، فقال تبارك و تعالى لنبيه صلى الله عليه و آله: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».«از على بن حسين (عليهماالسلام) روايت شده كه حضرت فرمود: وقتى كه على (عليه السلام) كشته شد امام حسن براى مردم خطبه خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: من از اهل بيت هستم كه خداوند پليدى و زشتيها را از آنان برده است و آنها را پاك گردانيده است و ما از اهل بيت هستيم كه خداوند دوستى آنها را بر هر مسلمان واجب گردانيده است و بعد حضرت آيه «قل لا اسئلكم عليه»را قرائت نمود فرمود: به دست آوردن حسنه دوستى ما اهل بيت است». [ مستدرك حاكم، ج 3، ص 172، و ذهبى هم در تلخيص المستدرك، ج 3، ص 172 در حاشيه ى مستدرك آورده است. ] علامه ى زمخشرى مى گويد: «وروى انها لما نزلت، قيل يا رسول الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم قال على و فاطمة و ابناهما.» «روايت شده است: وقتى كه آيه ى مباركه ى قربى نازل شد، خدمت مبارك پيامبر اسلام گفته شد: يا رسول الله كيست نزديكان شما كه بر ما دوستى و پيروى از آنها واجب شده است! پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: على و فاطمه و دو فرزندشان». [ كشاف زمخشرى، ج 3، ص 402. ] البته زمخشرى در اين باره روايت هاى ديگرى هم در تفسيرش آورده است و علاقه مندان مى توانند به جلد سوم مراجعه بفرمايند.ابومويد مكى خوارزمى در مقتل الحسين مى گويد: «روى نزول الآية فى الخمسة».خوارزمى مى گويد: «آيه مباركه ذوى القربى درباره پنج تن مقدس نازل شده است». [ مقتل الحسين، ص 1. ] و علامه ابن اثير مى گويد: «اخرج البخارى و الترمذى عن ابن عباس سئل عن قوله تعالى «الا المودة فى القربى» فقال سعيد بن جبير قربى آل محمد»: «بخارى و ترمذى از ابن عباس آورده اند: سؤال شد از قول خداوند «قل لا اسئلكم» در شأن چه كسانى نازل شده است؟ پس سعيد بن جبير گفت كه قربى آل محمد هستند». [ جامع الاصول، ج 2، ص 415. ] علامه ى فخرالدين رازى بعد از آنكه روايت كشاف را نقل مى كند، روايت ديگرى را هم كه درباره ى حب آل محمد، است نقل مى كند:«ثم قال: و أنا اقول محمد صلى الله عليه و آله و سلم هم الذين يؤولون امرهم اليه، فكل من كان امرهم اليه اشد و اكمل كانوهم الآل، و لا شك ان فاطمة و عليا و الحسن و الحسين كان التعلق بينهم و بين رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اشد التعلقات و هذا كالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب ان يكونوا هم الآل (الى ان قال) قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: فاطمة بضعة منى يؤذينى من يؤذيها، و ثبت بالنقل المتواتر عن محمد صلى الله عليه و سلم انه كان يحب عليا و الحسن و الحسين و اذا ثبت ذلك وجب على كل الامة مثله لقوله: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» و لقوله تعالى «قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله، و لقوله سبحانه: لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة.(الثانى) ان الدعا لآل امنصب عظيم و لذلك جعل هذه الدعاء خاتمة التشهد فى الصلاة و هو قوله اللهم صل على محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد، و هذا التعظيم لم يوجد فى غير الآل فكل ذلك يدل على ان حب آل محمد واجب».فخر الدين رازى مى افزايد: آل محمد (عليهم السلام) كسانى هستند كه بازگشت امرشان به او است، كسانى كه ارتباطشان محكمتر و كاملتر باشد «آل» محسوب مى شوند و شك نيست كه فاطمه و على و حسن و حسين محكمترين پيوند را با رسول خدا داشتند اين از مسلمات و مستفاد از احاديث متواتر است، بنابراين لازم است كه آنها را آل پيامبر بدانيم. سپس فخرالدين رازى مى افزايد: گروهى در مفهوم «آل» اختلاف كرده اند بعضى آنها را خويشاوندان نزديك پيامبر مى دانند، و بعضى گفته اند آنها امت پيامبر هستند، اگر اين واژه را بر معنى اول حمل كنيم آل پيامبر تنها آنها هستند و اگر به معنى امت كه دعوت او را پذيرفته اند بدانيم باز هم خويشان نزديك رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آل او محسوب مى شوند، بنابراين آنها «آل» هستند اما آيا غير آنها در لفظ «آل» داخلند يا نه؟ اختلاف است. و بعد رازى از صاحب كشاف نقل مى كند: «وقتى اين آيه نازل شد، عرض كردند: اى رسول خدا خويشان تو كيانند كه مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: «على و فاطمه و دو فرزندشان بنابراين ثابت مى شود كه اين چهار تن ذى القرباى پيغمبرند هنگامى كه اين معنى ثابت شد واجب است از احترام فوق العاده اى برخوردار باشند».فخرالدين رازى مى افزايد: «دلائل مختلف بر اين مسئله دلالت مى كند: يك دليل جمله ى «الا المودة فى القربى» است كه بيان شد و دليل دوم اينكه شك نيست كه پيامبر فاطمه را (سلام الله عليها) دوست مى داشت و درباره ى او فرموده: فاطمه پاره ى تن من است و آن كسى كه او را آزار دهد مرا آزرده است» و با احاديث متواتر از رسول خدا ثابت شده كه او على و حسن و حسين را دوست مى داشت، و هنگامى كه اين معنى ثابت شد محبت آنها بر تمام امت واجب است، چون خداوند فرموده: «و اتبعوه لعلكم تهتدون» « از او پيروى كنيد تا هدايت شويد» [ سوره ى اعراف، آيه ى 158. ] و نيز فرموده است: «فليحذر الذين يخافون عن امره» «كسانى كه فرمان او را مخالفت مى كنند از عذاب الهى بترسند». [ سوره ى آل عمران، آيه ى 63. ]نيز فرموده است: «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة» «براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى است» [ سوره ى احزاب، آيه ى 21. ] و دليل سوم:دعا براى «آل» است: «اللهم صل على محمد و على آل محمد و ارحم محمدا و آل محمدا» كه چنين تعظيم و احترامى در حق غير آل ديده نشده است. بنابراين همه ى دلايلى كه ذكر شد نشان مى دهد كه محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله) واجب است. بعد از همه ى اين حرفها فخر رازى سخنان خود را در اين مسئله با اشعار معروفى از شافعى پايان مى دهد:يا راكبا قف بالمصحب من منى يا راكبا قف بالمصحب من منى و اهتف بساكن ضيفها و الناهض و اهتف بساكن ضيفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجيج الى منى سحرا اذا فاض الحجيج الى منى فيضا كما نظم الفرات الفائض فيضا كما نظم الفرات الفائض
ان كان رفضا حب آل محمد ان كان رفضا حب آل محمد فليشهد الثقلان انى رافض فليشهد الثقلان انى رافض