بیشترلیست موضوعات فاطمه ى زهراء در كلام اهل سنت (جلد 1) سخنانى درباره ى كتاب پيشگفتار شخصيت فاطمه از زبان پيامبر و ديگران شناخت فاطمه زهرا قبل از ولادت ازدواج پيامبر اكرم با خديجه معكوس شدن سنت خواستگارى نطفه ى فاطمه از ميوه بهشتى فاطمه زهرا قدم مبارك به دنيا مى نهد نامگذارى براى مولود مسعود فاطمه: صديقه: مباركه: طاهره: بتول: فاطمه زهرا يار و ياور پدر فاطمه زهرا در آستانه ازدواج ازدواج على و فاطمه به فرمان خداوند جهيزيه فاطمه زهرا فاطمه زهرا در آيه ى قربى فاطمه زهرا در آيه مباهله فاطمه زهرا در سوره هل اتى سوره ى هل اتى مكى است يا مدنى؟ فاطمه زهرا در آيه ى مرج البحرين منزلت فاطمه زهرا در نزد خداوند فاطمه زهرا برترين بانوى دو جهان محبت و دوستى پيامبر به فاطمه وظايف فاطمه زهرا در خانه و عبادات و تسبيح آن حضرت فاطمه زهرا در آخرين ساعات زندگى پيامبر آخرين لحظه هاى زندگى پيامبر آخرين وداع و خداحافظى زبان حال فاطمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و رحمت خداوند بر شما باد اى اهل بيت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) من بيچاره اى گرسنه هستم و چيزى به من اطعام بكنيد، پس همه ى غذا را به وى دادند و شب و روز را صبر كردند و چيزى را نخوردند مگر آب خالص. و در شب دوم وقت افطار يتيمى آمد و گفت: مرا اطعام بكنيد، پس همه غذا را به يتيم اعطا كردند و در شب سوم موقع افطار اسيرى آمد و گفت: اسير هستم مرا اطعام بكنيد و غذا جمله به وى دادند و سه شب و روز را صبر و ايثار كردند و هيچ چيزى نخوردند مگر آب خالص، وقتى كه روز چهارم شد و روزه هاى نذرى را تمام كردند، على (عليه السلام) دست حسن را به دست راست و دست حسين را به دست چپ گرفت به طرف پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد در حالى كه آنان از شدت گرسنگى مثل جوجه مى لرزيدند، پس وقتى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از حال آنان با خبر شد از حال فاطمه (سلام الله عليها) جويا شد و بعد حضرت به طرف خانه ى فاطمه تشريف برد، وى در محراب خود مشغول عبادت بود در حالى كه از شدت گرسنگى شكم وى به پشتش چسبيده بود و چشم هاى مبارك به گودى رفته بود. و قتى كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) اين حالت را از فاطمه مشاهده فرمود، استغاثه كرد و گفت: اى خدا اهل بيت محمد همه از گرسنگى مى ميرند، پس ناگاه جبرئيل نازل شد و خواند: «هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا الى آخر سورة.» اين روايت را كه قندوزى آورده است با رواياتى كه در كتب ارزشمند شيعه آمده تقريبا از نظر محتوا و اصل قضيه مطابقت و موافقت دارد. اين احاديث كه در اين فصل ذكر شد، نمونه اى از روايات بود كه در رابطه با ايثار و فداكارى گوهر تابناك و ام ابيهاى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) نقل شده است. مقام و منزلت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) در پيشگاه خدايش آن قدر زياد است كه خداوند در سوره ى مباركه ى «هل اتى على الانسان» از حور العين اسمى نياورده و بر خلاف موارد ديگرى از قرآن مجيد مانند سوره هاى واقعه و صف و نبأ و رحمن وقتى كه بهشت و نعمت هاى بهشتى ذكر شده از حورالعين اتراب ذكر به ميان آمده است، ولى در اين سوره مباركه به احترام زهرا (سلام الله عليها) از حورالعين اسم برده نشده است، چرا؟ براى اينكه زهرا از حورالعين و فرشته بالاتر است، فرشته كجا و فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كجا؟ فرشتگان بايد همه خدمتگزاران وى باشند و بدون شك همه در خدمتگزارى به فرشته ى انسان گونه ى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) افتخار مى كنند.در اول اين فصل گفته شد كه اين سوره ى مباركه در شأن اهل بيت و مخصوصا فاطمه (عليهم السلام) نازل شده است؛ اگر سؤال شود كه چرا مخصوصا فاطمه (سلام الله عليها)؟ در جواب بايد گفت كه اگر چه در لسان آيه ى مباركه (يطعمون) به صيغه ى جمع آمده است، يعنى بندگان نيكوكار غذا را به نيازمند اطعام مى كنند؛ گرچه در ايثار و فداكاريى كه چهار نور مقدس بنابر بعضى رواياتى كه حسن و حسين هم سه روز نذر كردند انجام دادند همه ايثار كردند، ولى ايثار و فداكارى فاطمه (سلام الله عليها) از ويژگى خاصى برخوردار مى باشد، زيرا در تمام رواياتى كه ذكر شد بالصراحة گفته اند: «قامت فاطمة الى صاع طحنته و اختبزته» فاطمه (سلام الله عليها) برخواست و يك صاع جو را آرد كرد چند قرص نان پخت و فقط در يك روايت آمده كه جاريه اين كار را كرده است، حالا شما ملاحظه بكنيد در آن موقع حضرت فاطمه (سلام الله عليها) با زبان روزه چه وظايفى را انجام مى داده و اين ايثار هم در كنار آنهاست.1- كارهاى خانه را انجام مى داد، جارومى كرد و از چاه آب مى كشيد و نظافت منزل را عهده دار بود.2- بچه دارى مى نمود و نيازهاى آنها را برطرف مى كرد و از آنان مراقبت و نگهدارى مى نمود.3- تاريخ اين ايثار در هر سالى از هجرت كه واقع شده، به احتمال قوى در آن موقع بانوى دو عالم بچه ى شيرخوارى، يا فرزندى خردسال داشته كه نياز به مراقبت و رسيدگى داشته است.4- در بعضى از روايات مذكور آمده است كه حضرت على (عليه السلام) به ازاى سه كيلو جو، سه كيلو پشم گرفت كه هر روز فاطمه (سلام الله عليها) يك كيلو پشم را خامه مى كرد و بعد يك صاع جو را آرد نموده و نان مى پخت.5- حضرت فاطمه (سلام الله عليها) كاتب وحى بوده آيات الهى را مى نوشت و احكام دستورات اسلام و قوانين آن را تدوين و تحقيق و بررسى مى كرد و شرح مى داد. تا صحيفه ى الهى خود را تكميل كند.6- در يك شبانه روز ساعاتى را با معبود خويش در محراب عبادت خلوت مى كرد و مشغول راز و نياز بود و لحظه اى از آن غافل نبود. بلى با همه ى اينها فاطمه (سلام الله عليها) در اطاعت و پيروى از شوهر عزيزش غذا را به مسكين و يتيم و اسيرمى دهد و آنان را بر خود مقدم مى دارد. با توجه به اين چند نكته مى توان گفت كه ايثار فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) از ويژگى خاصى برخوردار است.
سوره ى هل اتى مكى است يا مدنى؟
عده اى كوشيدند تا ثابت كنند كه سوره ى مباركه ى «هل اتى» مكى است تا به اثبات برسانند كه آيات مذكور درباره ى فضيلت اهل البيت و مخصوصا فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نازل نشده است. و لى بر عكس، عده ى زيادى از اهل سنت و جماعت قائل هستند كه اين سوره در مدينه نازل شده، و اين قول در بين اهل سنت مشهور است. از جمله قرطبى مفسر مشهور اهل سنت در تفسيرش جلد 29 مى گويد: «قال الجمهور مدنية»: «بيشتر علما معتقد هستند كه در مدينه نازل شده است.» حاكم ابوالقاسم حسكانى از ابن عباس تعداد آياتى را كه در مكه و در مدينه نازل شده به ترتيب مشروحا نقل كرده است و اين سوره را جزء سوره هاى مدنى شمرده كه بعد از سوره ى «رحمن» و قبل از سوره ى «طلاق» نازل گرديده است.در فهرست ابن نديم از ابن عباس نقل شده كه سوره ى هل اتى يازدهمين سوره ى مدنى مى باشد و در اتقان سيوطى از بيهقى در «دلائل النبوة» از عكرمه نقل شده كه سوره ى هل اتى در مدينه منوره نازل شده است. و در تفسير «در المنثور» سيوطى نيز همين معنى از ابن عباس به طرق مختلف نقل شده است. و از همه گذشته جمع كثيرى از بزرگان اهل سنت نزول آيات آغازين اين سوره ى مباركه را (ان الابرار...) درباره ى على و فاطمه زهرا و حسن و حسين (عليهم السلام) نقل كردند و اين خود شهادت و گواه صريح بر مدنى بودن آن است، براى اينكه تولد امام حسن حسين (عليهماالسلام) در مدينه بوده است. و احدى در اسباب النزول و بغوى در معالم التنزيل و سبط ابن جوزى در تذكره و گنجى شافعى در كفاية الطالب قائل هستند كه سوره ى هل اتى از سوره هاى مدنى مى باشد. و اين مسئله به قدرى معروف و مشهور است كه محمد بن ادريس شافعى يكى از ائمه چهارگانه اهل سنت آن شعر معروف خودش را درباره ى على و فاطمه زهرا (عليهماالسلام) انشاء كرده است.اكنون عبارت برخى از كسانى كه سوره ى مباركه هل اتى را مدنى مى دانند ذكرمى شود: از جمله شيخ طنطاوى جواهرى در تفسير الجواهر فى تفسير القرآن مى گويد: «هى مدينة نزلت بعد سورة الرحمن» «سوره ى هل اتى مدنى است و بعد از سوره الرحمن نازل شده است.» و قرطبى در تفسير «الجامع الاحكام القرآن مى گويد: «قال الجمهور: مدنية و قيل فيها مكى من قوله تعالى: «انا نحن نزلنا عليك القرآن تنزيلا» [ تفسير الجواهر فى تفسير القرآن، ج 12، ص 318. ] الى آخر السورة و ما تقدمه مدنى» «عده ى كثيرى از علما و دانشمندان گفته اند كه سوره ى هل اتى مدنى است ولى قولى ديگر گفته است كه از قول خداوند متعالى «انا نحن» يعنى از آيه 23 تا آخر آن مكى است و در مكه نازل شده است، اما قبل آن از اول سوره تا آيه 22 مدنى است.» جلال الدين سيوطى در تفسير «الدر المنثور»مى گويد: «و اخرج اين الضريس و ابن مردويه و البيهقى عن ابن عباس قال نزلت سورة الانسان بالمدينة» [ الجامع الاحكام القرآن، ج 19، ص 118. ] «ابن ضريس و ابن مردويه و بيهقى هر سه نفر از ابن عباس نقل كرده اند و ابن عباس گفته است كه سوره ى انسان در مدينه نازل شده و مدنى است (الدر المنثور، جلد 6، صفحه ى 297، چاپ مكتبة المرعشى، قم، ايران- 1404 هجرى قمرى).ابوالفضل رشيدالدين ميبدى در تفسير كشف الاسرار خواجه عبدالله انصارى، جلد 10، صفحه ى 316مى گويد: «مجاهد و قتاده گفتند: اين سوره مدنى است، به مدينه فرود آمده و باز هم مى گويد: حسن گفت و عكرمه يك آيه از اين سوره به مكه فرود آمد «فاصبر لحكم ربك... الخ» و باقى به مدينه فرود آمد.» احمد مصطفى مراغى در تفسير «المراغى» جلد 10 صفحه ى 159 مى گويد: «هى مدنية نزلت بعد سورة الرحمن»: «سوره ى هل اتى مدنى است و در مدينه بعد از سوره الرحمن نازل شده است.» مرحوم علامه امينى در كتاب شريف الغدير از 34 نفر از علماى معروف اهل سنت نام مى برد كه اين حديث را در كتابهاى خود آورده اند. به اين ترتيب روايت فوق از رواياتى است كه درميان اهل سنت مشهور بلكه متواتر است. [ الغدير،ج 3، ص 107 الى 111 و احقاق الحق، ج 3، ص 157 الى 171. ] و باز هم دليل ديگرى كه آيات و بلكه تمام سوره ى هل اتى درباره ى على و فاطمه زهرا (عليهماالسلام) نازل شده است كلمه ى اسير مى باشد، براى اينكه از زمانى كه پيامبر اسلام در مكه ى معظمه بود جنگى بين اسلام و كفر واقع نشده بود و هر چه غزوات پيامبر اسلام در راه پيشبرد اسلام با كفر انجام داد بعد از هجرت به مدينه منوره بوده است و بعد از يك سال از هجرت بوده، و ازدواج على و فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) در سال دوم هجرت بوده است. [ تفسير نمونه، ج 25، ص 344. ] مناسب است روايتى را كه آلوسى مفسر معروف اهل سنت در «روح المعانى» از ابن عباس پيرامون آيه مباركه ى «متكئين فيها على الارائك لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا»، «بهشتى ها در حالى هستند كه بر تختهايى زيبا تكيه كرده اند، نه آفتاب را در آنجامى بينند، و نه سرما را» آورده است، يادآور شويم. ابن عباس چنين نقل مى كند:«بينا اهل الجنة اذرؤا ضوئا كضوء الشمس، و قد اشرقت الجنان به فيقول اهل الجنة يا رضوان ما هذا؟ و قد قال ربنا لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا فيقول لهم رضوان ليس هذا بشمس، و لا قمرا، و لكن على (سلام الله عليه) و فاطمة (سلام الله عليها) ضحكا، و اشرقت الجنان من نور ثغريهما!».«هنگامى كه بهشتيان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نور آفتاب مشاهده مى كنند كه صحنه ى بهشت را روشن ساخته است، بهشتيان به رضوان (فرشته مأمور بهشت )مى گويند: اين نور چيست با اينكه پروردگار ما فرموده در بهشت نه آفتاب را مى بينند و نه سرما را؟ او در پاسخ مى گويد: اين نور خورشيد و ماه نيست، على فاطمه (عليهماالسلام) خندان شده اند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است». [ روح المعانى، ج 29، ص 159 گرفته شده از تفسير نمونه، ج 25، ص 364. ] اينها بود اقوال اهل سنت در رابطه با اينكه سوره ى مباركه ى هل اتى- مگر بعضى آيات آن- در مدينه منوره و در شأن على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) و مخصوصا فاطمه زهرا (سلام الله عليها) نازل شده است.
فاطمه زهرا در آيه ى مرج البحرين
يكى از آياتى كه در شأن فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام) نازل شده آيه ى مباركه ى «مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان»: «دو درياى مختلف را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند، اما در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگر غلبه نمى كند»، [ سوره الرحمن، آيه ى 19 الى 21. ]مى باشد. مقصود از دو دريا على و فاطمه (عليهماالسلام) و برزخ وجود پيامبر رحمة للعالمين و لؤلؤ و مرجان حسن و حسين (عليهم السلام)مى باشند.علامه سبط ابن جوزى مى گويد:«ذكر الثعلبى فى تأويل قوله تعالى: مرج البحرين عن سفيان الثورى و سعيد بن جبير ان البحرين على و فاطمة و البرزخ محمد صلى الله عليه و آله و سلم و يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان الحسن و الحسين عليهما السلام» «ثعلبى در تفسير خود در تأويل و تفسير آيه از سفيان ثورى و سعيد بن جبير نقل كرده است: مقصود از دو دريا على و فاطمه و برزخ پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) و لؤلؤ و مرجان كه از آن دو دريا بيرون مى آيد، حسن و حسين (عليهماالسلام) مى باشند». [ تذكره ى سبط ابن جوزى، ص 245. ] علامه خوارزمى از سيد حفاظ ابومنصور و از رئيس ابوالفتوح بن عبدالله همدانى و از امام عبدالله بن عبدان و از ابوعبدالله نافع بن على و از على بن ابراهيم قطان و از احمد بن حماد كوفى و از محمد بن زيدان هاشمى و از عبدالله بن عبدالرحمن موصلى و از محمد بن يوسف فريابى و از سفيان بن سعيد ثورى و از ابن أبى نجيع و از مجاهد و از ابن عباس در قول خداوند: «مرج البحرين، قال على و فاطمة بينهما برزخ لا يبغيان قال: ود لا يتباغضان، يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان قال الحسن و الحسين.»: «گفته است بحرين على و فاطمه و برزخ دوستى است كه غضب نمى كند و لؤلؤ و مرجان كه از ان دو دريا خارج مى شود حسن و حسين مى باشند». [ مقتل خوارزمى، ص 112. ] علامه سيوطى مى گويد:«أخرج ابن مردويه عن ابن عباس فى قوله: مرج البحرين يلتقيان قال: على و فاطمة بينهما برزخ لا يبغيان قال النبى صلى الله عليه و سلم يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان قال: الحسن و الحسين». [ الدر المنثور، ج 6 مناقب مرتضوى، ص 70. ] «ابن مردويه از ابن عباس آورده است: بحرين ملاقات كننده، على و فاطمه (عليهماالسلام) و برزخى بين آن دو هست كه بر ديگرى غلبه نمى كنند، پيامبر اسلام حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و لؤلؤ و مرجان كه از آن دو دريا خارج مى شوند، حسن حسين (عليهماالسلام) مى باشند». و خوارزمى نيز همين روايت را از مردويه و از انس بن مالك آورده است.علامه آلوسى مى گويد:«أخرج ابن مردويه عن ابن عباس، قال: مرج البحرين يلتقيان، على و فاطمة رضى الله تعالى عنهما بينهما برزخ لا يبغيان النبى صلى الله عليه و سلم يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان الحسن و الحسين رضى الله عنهما».«ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده است: مقصود از بحرين على و فاطمه و برزخ بين آن دو دريا نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و لؤلؤ و مرجان كه از دو دريا بيرون مى آيند حسن و حسين مى باشند». [ تفسير روح المعانى، ج 27، ص 93. ] آلوسى مى گويد: ابن مردويه همين روايت را از انس بن مالك هم آورده است، ولى برزخ را ذكر نكرده است.در كتاب مناقب مرتضوى محمد صالح ترمذى حنفى از كتاب شيخ شهاب الدين سهروردى و تفسير العمدة و الدرر از سفيان ثورى با سندى از سعد و سلمان نقل شده است: مرج البحرين على و فاطمه و برزخ و حائل بين آن دو محمد مصطفى و لؤلؤ مرجان حسن و حسين (عليهم السلام) مى باشد.علامه شيخ سليمان قندوزى مى گويد:«أخرج أبونعيم الحافظ و الثعلبى و المالكى باسانيدهم و روى سفيان الثورى هم جميعا عن أبى سعيد الخدرى و ابن عباس و أنس بن مالك رضى الله عنهم قالوا: على و فاطمة بحران عميقان لا يبغى أحدهما على صاحبه و بينهما برزخ هو رسول الله صلى الله عليه و سلم يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان هما الحسن و الحسين رضى الله عنهم».«ابونعيم و ثعلبى و مالكى با سندهاى خودشان آورده اند و سفيان ثورى همه ى آنها را از ابى سعيد خدرى و ابن عباس و انس بن مالك روايت كرده است و آنها گفته اند: دو درياى عميق على و فاطمه هستند كه يكى از آنها بر ديگرى ظلم و غضب نمى كنند، برزخ بين آن دو دريا، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و لؤلؤ و مرجان كه از آن دو درياى عميق خارج مى شوند حسن و حسين مى باشند».باز هم قندوزى مى گويد: و روى فى المناقب عن جعفر الصادق قال: كان أبوذر رضى الله عنه يقول: ان هذه الآية مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان نزلت فى النبى صلى الله عليه و سلم و على و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام فلا يحبهم الا مؤمن