فاطمه زهرا قدم مبارك به دنيا مى نهد - فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت - جلد 1

سید مهدی هاشمی حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است.» [ فرائد السمطين، ج 2، ص 61، حديث 386 و مستدرك حاكم، ج 3، ص 156 مقتل الحسين خوارزمى، فصل 5، ج 1، ص 64 و ابن مغازلى در حديث 406 و 407 در مناقب خود از ابن عباس و سعد روايت كرده است و فيض القدير، ج 5، 7 ص 87 و كنز العمال، ج 7، ص 111 و مجمع الزوائد هيثمى، ج 9، ص 202 و ميزان الاعتدال، ج 2، ص 518، حديث 4672. ] «عن ابن عباس قال: دخلت عائشة على رسول الله و هو يقبل فاطمة، فقالت له: اتحبها يا رسول الله؟ قال: اما والله لو علمت حبى لها لازددت لها حبا، انه لما عرج بى الى السماء الرابعة... الى ان يقول: فاذا برطب الين من الزبد، و اطيب من المسك، و احلى من العسل فأخذت رطبة فأكلتها فتحولت الرطبة نطفة فى صلبى، فلما ان هبطت الى الارض واقعت خديجة فحملت بفاطمة حوراء انسية، فاذا اشتقت الى الجنة شممت رائحة فاطمة».

«ابن عباس مى گويد: عايشه به نزد رسول خدا رفت در حالى كه پيامبر مشغول بوسيدن فاطمه بود. عايشه از رسول خدا سؤال كرد: آيا فاطمه را دوست دارى؟ فرمود: آرى والله و تو نيز اگر ميزان دوست داشتن مرا نسبت به او مى دانستى محبت تو به فاطمه زياد مى شد زيرا وقتى كه مرا به آسمان چهارم به معراج بردند- تا اينكه پيامبر فرمود- خرمايى تازه كه نرم تر از كف آب و خوش بوتر از مشك و عطر و شيرين تر از عسل بود به من دادند، پس خرما را گرفتم و خوردم و بصورت نطفه اى در صلب من گرديد و وقتى كه به زمين آمدن با خديجه همبستر شدم وى به فاطمه حامله شد. پس فاطمه فرشته اى است به صورت انسان، هر زمان كه شوق و اشتياق بهشت در من ايجاد مى شود فاطمه را استشمام مى كنم...». [تا ريخ بغداد، ج 5، ص 87 و مقتل الحسين 7 ص 63 و ميزان الاعتدال، ج 1، ص 38 و نظم درر السمطين، ج ص و لسان الميزان، ج 5 ص 160 و ينابيع المودة، ص 117 و 118 و ذخائر العقبى، ص 43 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الى 112 و نور الابصار، ص 51 الى 54. ] حديث مذكور در بسيارى از كتب اهل سنت آمده است كه آن را با كمى اختلاف ذكر كرده اند.

از احاديثى كه از كتب معتبر اهل سنت نقل شد به دست مى آيد كه فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) بانويى بهشتى و اصل وجود آن بانو از ميوه ى بهشتى به وجود آمده است. و نيز فهميده مى شود وى چه مقدار قدر و منزلت و مقام در نزد خدايش دارد.

روايتهايى كه بر اين مضمون است در كتب احاديث شيعه بيش از حد احصاء مى باشد. به كتابهاى بحار الانوار (ج 6 و 10) و سفينة البحار و مناقب ابن شهر آشوب امالى و خصال شيخ صدوق و... مراجعه فرماييد.

«ان الخديجة الكبرى تمنت يوما من الايام على سيد الانام ان تنظر الى بعض فاكهة دار السلام، فأتى جبرئيل المفضل على الكونين من الجنة بتفاحتين و قال : يا محمد يقول لك من جعل لكل شى ء قدرا: كل واحدة و اطعم الاخرى لخديجة الكبرى، و اغشها، فانى خالق منكما فاطمة الزهراء. ففعل المختار ما اشار به الامين و امر... الى ان قال: فكن المختار كلها اشتاق الى الجنة و نعيمها قبل فاطمة و شم طيب نسيمها، فيقول- حين ستنثق نسمتها القدسية-: ان فاطمة حوراء انسية».

«خديجه ى كبرى روزى از رسول خدا خواست كه بعضى از ميوه هاى بهشتى را براى وى نشان بدهد و تعريف بنمايد، جبرئيل در حالى كه دو سيب از بهشت براى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) آورده بود شرفياب شد و عرض كرد: اى محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) آن خدايى كه هر چيزى را به اندازه خلق فرموده و براى هر شئى اندازه و حد معين قرار داده است مى گويد: يكى از اين سيب ها را خود بخور و ديگرى را به خديجه اطعام كن و با وى همبستر شو زيرا من فاطمه ى زهرا را از شما به وجود مى آورم.

پس پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) آن چه را كه خداوند فرمود و جبرئيل گفته بود انجام داد، تا اينكه گفت: هر زمانى كه شوق بهشت و نعمت هاى آن بر من ايجاد مى شود فاطمه را مى بوسم و نسيم بهشت را از آن استشمام مى كنم و هر وقتى كه پيامبر اسلام اين كار را مى كرد مى گفت: فاطمه فرشته اى است به صورت انسان». [ الروض الفائق، ص 214 و فرائد السمطين، ج 2، ص 61 قريب به همين مضمون و ذخائر العقبى، ص 36 و نور الابصار، ص 53 و ينابيع المودة، باب 56، ص 197 قريب به مضمون و اعلام النساء، ج 4، كلما فاطم تذكرة الخواص، ص 275 به بعد. ] را ويان اين حديث عايشه و ابن عباس و سعيد بن مالك و عمر بن خطاب هستند روايات متواتر به اين مضمون زياد است، ولى به علت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى شود. مسئله اى كه بايد به آن اشاره كرد اين است، آيا ولادت بانوى دو جهان بعد از معراج پيامبر اسلام بوده و يا در سال پنجم بعثت بوده است؟ اگر بگوييم كه در سال پنجم بعثت بوده است، كه رواياتى از ائمه معصومين (عليهم السلام) همين را مى گويد و از طرفى در روايات آمده است كه معراج پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) سال دوم بعثت بوده و لازمه ى اين دو گونه روايات اين مى شود كه فاطمه ى زهرا دو سال در شكم مادر بوده است كه درست نيست و حقيقت ندارد. پس بايد قول مرحوم كلينى را در كافى قبول بكنيم كه پيامبر اسلام دو معراج داشته است و يا اينكه بگوييم فاطمه ى زهرا در سال سوم بعثت به دنيا آمد. [ البته اين موضوع نياز به بررسى بيشتر دارد ولى آنچه مسلم و قطعى است و اكثر علماى اهل سنت ه گفته اند، ولادت بانوى نمونه ى اسلام بعد از معراج بوده است. ] موضوع ديگر اين كه آيا ولادت بزرگ بانوى اسلام قبل از بعثت بوده است يا بعد از بعثت؟ چنان كه در بعضى از روايات و كتب حديث اهل سنت هم آمده است كه ولادت قبل از بعثت بوده، جواب اين سؤال را خيلى از بزرگان و محدثين اهل سنت داده اند مبنى بر اينكه ولادت بانوى نمونه ى اسلام بعد از بعثت بوده و احاديثى كه ذكر شد خود گواه و دليل روشن بر اين مدعى است و در همه ى احاديث مذكور مسئله ى معراج و كلمه ى عروج آمده است.

از جمله افتخارات ديگرى كه منحصر به فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) مى باشد اين است كه بى بى در شكم مادر با ايشان سخن مى گفت و اين موضوع را هم اهل سنت و هم شيعه هر دو قبول دارند و بيان كرده اند.

از جمله عبدالرحمن شافعى از قول خديجه مى گويد: «انه لما حملت بفاطمة كانت حملا، تكلمنى من باطنى» «زمانى كه به فاطمه حامله شدم وى در شكمم با من صحبت مى كرد». منزهة المجالس، ج 2، ص 227.@.

«انه لما حملت خديجة بفاطمة كانت تكلمها ما فى بطنها، و كانت تكتمها عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم فدخل عليها يوما وجدها تتكلم و ليس معها غيرها فسألها عمن كانت تخاطبه فقالت: ما فى بطنى، فانه يتكلم معى. فقال النبى صلى الله عليه و آله و سلم: ابشرى هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفايى يخرجون بعدى و بعد ابيهم».

«وقتى كه خديجه به فاطمه حامله شد فاطمه با مادر خود صحبت مى كرد و خديجه اين موضوع را از رسول خدا كتمان و پنهان مى كرد و رسول خدا روزى بر خديجه وارد شد و ديد كه خديجه با كسى حرف مى زند در حالى كه نزد خديجه كسى نبود، از خديجه سؤال مى كند: با كى صحبت مى كردى؟ خديجه در جواب رسول خدا عرض كرد با اين حمل كه در شكم دارم حرف مى زدم زيرا او در تنهايى ها با من صحبت مى كند.پيامبر اسلام فرمود: بشارت باد تو را اى خديجه اين كودكى كه در شكم دارى دختر است و خداوند او را مادر يازده جانشين من كه بعد از من و پدرشان مى آيند قرار داده است». [ تجهيز الجيش به نقل از كتاب مدح خلفاء راشدين. ] «فلما سأله الكفار ان يريهم انشقاق القمر، و قد بان لخديجة حملها بفاطمة و ظهر قالت خديجة وا خيبة من كذب محمدا و هو خير رسول ربى، فنادت فاطمة- من بطنها-: يا اماه لا تحزنى و لا ترهبى، فان الله مع ابى فلما تم حملها و انقضى، وضعت فاطمة فاشرق بنور وجهها الفضاء».

«وقتى كه كفار از پيامبر اسلام انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه به فاطمه (سلام الله عليها) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده گفت كه زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى كنند، در حالى كه او فرستاده ى پروردگار من است، پس فاطمه (سلام الله عليها) از شكم مادرش صدا كرد اى مادر نترس و محزون مباش زيرا خدا با پدر من مى باشد. پس وقتى كه مدت حمل خديجه تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (سلام الله عليها) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت». [ روض الفائق صفحه ى، ص 214. ] خواننده ى گرامى تا اينجا در موضوع اصل ايجاد نطفه ى بانوى دو جهان حضرت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) و انعقاد نطفه ى پاك و پاكيزه ى او بحث كرديم و روايات زيادى را از كتب اهل سنت و جماعت يادآور شديم در فصل بعد به اميد حق وارد دور دوم زندگى پاره ى تن پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) از زمانى كه قدم مبارك را به دنيا مى گذارد مى شويم.

فاطمه زهرا قدم مبارك به دنيا مى نهد

در مسئله ى تاريخ ولادت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در بين مورخين اختلاف نظر وجود دارد و حتى بعضى از مورخين گفته اند كه آن بزرگوار قبل از بعثت به دنيا آمده است. ولى احاديث و روايات فراوانى از محدثين شيعه آمده كه فاطمه ى زهرا بعد از بعثت به دنيا آمده است.

قول قبل از بعثت را بعضى از اهل سنت و جماعت هم پذيرفته اند و از جمله ابونعيم اصفهانى در كتاب «معرفة الصحابة» مى گويد: «فاطمه ى زهرا كوچكترين دختر رسول خدا بود و تولد ايشان به هنگامى كه قريش كعبه را بنا مى كردند اتفاق افتاد».

ابوالفرج اصفهانى در كتاب «مقاتل الطالبين» مى گويد: «تولد فاطمه ى زهرا قبل از بعثت رسول اسلام و به هنگامى كه قريش كعبه را بنا مى كردند واقع شد».

ابن اثير در كتاب «المختار من المناقب الاخيار» و طبرى در «ذخائرالعقبى» و سيوطى در «الثغور الباسمة» همان حديث را به محتواى دو كتاب قبلى نقل كرده اند، ولى اين حديث در كتب مذكور با احاديث ديگرى از اقوال بزرگان و محدثين اهل سنت كه انعقاد نطفه ى آن بزرگوار را از طعام بهشتى مى دانند و به اين معنى تصريح كردند ناسازگار است، براى اينكه قبل از بعثت نه معراج براى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) صورت گرفته بود و نه هبوط جبرئيل و ميكائيل بود و نه نزول وحى به رسول خدا شده بود. پس بنابراين حديثى كه ابونعيم اصفهانى و ابوالفرج اصفهانى و محب الدين طبرى و سيوطى ذكر كرده اند و ولادت فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) را طبق آن حديث قبل از بعثت مى دانند درست نيست.

«عن خديجة عليها السلام قالت: فلما قربت ولادتى ارسلت الى القوابل من قريش فابين على لاجل محمد صلى الله عليه و آله و سلم فبينما انا كذالك اذ دخل على اربع نسوة، عليهن من الجمال و النور ما لا يوصف، فقالت احديهن: انا امك حواء. و قالت الاخرى: انا آسية و قالت الاخرى: انا كلثوم- كلثم- اخت موسى. و قالت الاخرى: انا مريم، جئنا لنلى امرك».

«خديجه كبرى (سلام الله عليها) گفته است: زمانى كه لحظه ى تولد فرزندم نزديك شد به سراغ قابله هاى قريش فرستادم، ولى چون همسر محمد بودم از آمدن امتناع كردند، در همين هنگام چهار زن به نزد من وارد شدند كه جمال و زيبايى و نورانيت آنان قابل وصف نيست، يكى از آنان گفت من مادر تو حوا هستم و ديگرى گفت من آسيه ام سومى خود را كلثوم خواهر حضرت موسى معرفى كرد و چهارمى گفت من مريمم، آمده ايم تا به تو در امر زايمان كمك كنيم». [ نزهة المجالس و ذخائر العقبى، ص 44 و 45 و ينابيع المودة، ص 198 و 199 و نورالابصار، ص 54 الاصابة، ج 8 و جامع، ترمذى، ج 5 و سيره ى ملا موصلى، و اسعاف الراغبين حاشيه ى نور الابصار. ] «فلما ارادت خديجة ان تضع بعثت الى قريش ليانينها فيلنن منها ما تلى النساء ممن تلد، فلم يفعلن، و قلن: لا نأتيك، قد صرت زوجة محمد صلى الله عليه و آله و سلم فبينما هى كذالك اذ دخل عليها اربع نسوة، عليهن من الجمال و النور ما لا يوصف، فقالت لها احديهن: انا امك حواء. و قالت الاخرى: انا آسية بنت مزاحم و قالت الاخرى: انا كلثم- اخت موسى. و قالت الاخرى: انا مريم بنت عمران (ام عيسى). جئنا لنلى امرك ما تلى النساء. قال: فولد فاطمة».

«آن هنگام كه خديجه خواست وضع حمل نمايد به سراغ زنان قريش فرستاد تا وى را در امر زايمان مساعدت كنند، ولى آنان گفتند چون تو همسر محمد شده اى نخواهيم آمد، در اين هنگام چهار زن كه نورانيت و جمالشان قابل وصف نبود آمدند، اولى چنين گفت: من مادر تو حوايم دومى گفت من آسيه دختر مزاحم هستم و آن ديگرى خود را چنين معرفى كرد كلثوم خواهر موسى هستم و ديگرى گفت من مريم دختر عمران (مادر عيسى) هستم آمده ايم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، آنگاه فاطمه به دنيا آمد، در حالى كه سر به سجده داشت و انگشت مباركش بالا بود و اين حديث را ملا در سيره ى خود آورده است». [ نزهة المجالس و ذخائر العقبى، ص 44 و 45 و ينابيع المودة، ص 198 و 199 و نورالابصار، ص 54 الاصابة، ج 8 و جامع، ترمذى، ج 5 و سيره ى ملا موصلى و اسعاف الراغبين در حاشيه ى نورالابصار. ] بانوى دو عالم به دنيا آمد و روى زمين به سجده افتاده و انگشت مباركش را بالا گرفته بود ابن عساكر مى گويد: وقتى كه براى خديجه ى كبرى فرزندى به دنيا مى آمد وى را به دست دايه مى سپرد تا به او شير دهد، ولى هنگامى كه سيده زنان عالم به دنيا آمد، خديجه خود شير دادنش را به عهده گرفت. اين موضوع را نيز ابن كثير در كتاب خود «البداية و النهاية» آورده است.

/ 34