فاطمه زهرا در آيه مباهله - فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه زهرا (س) در کلام اهل سنت - جلد 1

سید مهدی هاشمی حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قربى درباره ى پنج تن پاك نازل شده است». و از قول بزاز و طبرانى روايت شده است: امام حسن (عليه السلام) بعد از فوت على (عليه السلام) در خطبه اى فرمود: آيه ى قربى در شأن اهل بيت نازل شده است. و از ابن عباس نقل مى كند وقتى كه آيه ى قربى نازل شد اصحاب گفتند:اى فرستاده ى خدا نزديكان تو كه دوستى آنها بر ما واجب شده است كيانند؟ فرمود على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام)». [ كتاب الاتحاف، ص 5. ] «شيخ محمد صبان از طبرانى و ابن ابى حاتم و ابن مردويه از ابن عباس روايت مى كند وقتى كه آيه ى قربى نازل شد، سؤال كردند: يا رسول الله نزديكان شما كيانند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آنها». [ اسعاف الراغبين، ص 115 در حاشيه نور الابصار. ] محمد شوكانى يمانى صنعانى مى گويد: ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و انب مردويه از طريق سعى بن جبير از ابن عباس آورده است: آيه قربى در شأن پنج تن مقدس نازل شده است. و باز هم مى گويد: ابونعيم و ديلمى از طريق مجاهد از ابن عباس نقل كرده است: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در تفسير آيه ى «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى اى تحفظونى فى اهل بيتى تودونهم بى»: يعنى مرا در اهل بيت من محافظت بكنيد و آنها را به خاطر من دوست داشته باشيد». [ تفسير فتح القدير، ج 4، ص 22. ] شهاب الدين آلوسى مى گويد:

«اخرج ابن المنذر و ابن ابى حاتم و الطبرانى و ابن مردويه من طريق ابن جبير عن ابن عباس قال لما نزلت هذه الآية: قل لا اسئلكم الخ قالوا يا رسول الله من قرابتك الذين وجبت مودتهم؟ قال على و فاطمة و ولدها.» «از ابن عباس روايت شده است وقتى كه آيه ى «قل لا اسئلكم» نازل شد، برخى گفتنداى فرستاده ى خدا، كيست نزديكان تو كه دوستى آنها واجب است؟ فرمود على و فاطمه و فرزندان فاطمه». و بعد آلوسى به نقل از ابن جرير و از ابى ديلم، جريان برخورد مرد شامى با على بن الحسين (عليهماالسلام) كه حضرت آيه قربى را خواند، آورده است.

سپس آلوسى مى گويد: اخبار و احاديث در رابطه با آيه قربى كه در شأن اهل بيت نازل شده است آن قدر زياد است كه احصاء و شمرده نمى شود. و در آخر، اين روايت را ذكر مى كند:

«قال مثل اهل بيتى كسفينة نوح من ركب فيها نجى و من تخلف عنها هلك».

«پيامبر اسلام فرمود: اهل بيت من، مثل كشتى نوح مى باشد، هر كسى از اهل بيت من پيروى و اطاعت كند نجات مى يابد و اگر كسى مخالفت كند در اين دنيا هلاك مى شود». [ تفسير روح المعانى، ج 25، ص 29. ] شيخ سليمان قندوزى مى گويد:

«اخرج احمد فى مسنده بسنده عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضى الله عنها نزول الآية فى الخمسة و اخرج الطبرانى فى معجمه الكبير ايضا نزول الآية فى الخمسة. و اخرج ابن ابى حاتم ايضا فى تفسيره نزول الآية فى الخمسة. و اخرج الحاكم فى المناقب ايضا نزول الآية فى الخمسة. و اخرج الواحدى فى الوسيط ايضا نزول الآية فى الخمسة. و اخرج الواحدى فى الوسيط ايضا نزول الآية فى الخمسة. و اخرج ابونعيم الحافظ فى الحلية الاولياء ايضا نزول الآيه فى الخمسة. و اخرج الثعلبى فى تفسيره ايضا نزول الآية فى الخمسة. و اخرج الحموينى فى فرائد السمطين نزول الآية فى الخمسة».

«احمد بن حنبل در مسند خود به سند از سعيد بن جبير و از ابن عباس آورده است : آيه قربى در شأن پنج تن پاك نازل شده است». و طبرانى نيز در معجم كبير خود آورده است: «آيه ى مباركه «قل لا اسئلكم» در شأن پنج تن نازل شده است». و ابن ابى حاتم نيز در تفسير خود نزول آيه را درباره ى پنج تن» و حاكم در مناقب خود گفته است: آيه قربى در شأن پنج تن مقدس نازل شده است». واحدى در وسيط خود و ابونعيم در حلية الاولياء و ثعلبى در تفسير خودش و حموينى در كتاب فرائد السمطين نزول آية مباركه «قل لا اسئلكم» [ ينابيع المودة، ص 106. ] را در شأن پنج تن آل عبا دانسته اند». و جمال الدين برزندى مى گويد: «انه لما نزلت الآية سأل الاصحاب عن النبى من هم؟ فاجاب انهم على و فاطمه و ابناهما».

«وقتى كه آيه ى قربى نازل شد، اصحاب از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) سؤال كردند: ايشان كيستند؟ پيامبر اسلام جواب داد: على و فاطمه و فرزندان آنها». [ فلك النجاة، ص 37. ] طبرانى در صفحه ى 47 كتاب خود و احمد بن حنبل در كتاب مناقب خود و ابن ابى حاتم در تفسير خود و حاكم در مناقب و واحدى نيشابورى در وسيط خودش صاحب تفسير جامع البيان و علامه شبلنجى در نور الابصار ص 150 از جمله كسانى هستند كه همگى قائلند كه آيه ى مباركه ى قربى در شأن پنج تن مقدس نازل شده است. [ احقاق الحق، ج 3، ص 16. ] ابوبكر شهاب الدين العلوى الحسينى الشافعى الحضرمى مى گويد: «اخرج الملا موصلى فى «سيرتة» حديث ان الله جعل اجرى عليكم المودة فى القربى و انى سائلكم عنهم غدا.» «ملا موصلى در سيره ى خود حديثى را آورده است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند اجر و پاداش رسالت مرا دوستى شما درباره ى نزديكان و قرباى من قرار داده است و همانا من در روز قيامت سؤال مى كنم شما را از اهل بيتم». [ رشفة الصادى، ص 21. ] احمد در مناقب و طبرانى در معجم الكبير خود از ابن عباس مى گويند: «لما نزلت هذه الآية «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى، قالوا يا رسول الله من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودتهم؟ قال: على و فاطمه و ابناهما».

«وقتى كه آيه قربى نازل شد، عده اى گفتند: يا رسول الله نزديكان تو كه دوستى آنها بر ما واجب شده است كيستند؟ پيامبر اسلام فرمود كه على و فاطمه و دو فرزند آنها». [ رشفه الصادى، ص 22. ] طبرانى در اوسط و كبير خود به نقل از ابى الطفيل خطبه ى امام حسن (عليه السلام)را آورده كه در آن خطبه گفته است:

«و انا من اهل البيت الذين افترض الله سبحانه مودتهم و ولايتهم فقال فيما انزل على محمد صلى الله عليه و آله و سلم «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى».

«من از اهل بيتى هستم كه خداوند سبحان دوستى و ولايت آنها را بر همه واجب نموده است و سپس حضرت آن آيه را كه بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شده بود تلاوت فرمود: «قل لا اسئلكم...». [ رشفه الصادى، ص 2. ] باز هم در همان كتاب آمده است:

«و فى رواية و انا من اهل البيت الذين افترض الله مودتهم على كل مسلم انزل فيهم قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها و اقتراف الحسنة مودتنا اهل البيت».

«امام حسن مجتبى (عليه السلام) فرمود: من از اهل بيتى هستم كه خداوند دوستى آنان را بر هر مسلمان واجب كرده است و درباره ى آنها نازل شده است آيه ى «قل لا اسئلكم» و انجام دادن حسنه، دوستى ما اهل بيت مى باشد». [ رشفه الصادى. ] و محمد محمود حجازى در تفسير خود «الواضح» (ج 25، ط مصر) و عبدالكافى حسنى تونسى در كتاب «السيف المسلول» و يا «الصارم البتار» (ص 9، طبع مصر) مى گويند كه آيه مباركه ى قربى در شأن پنج وجود مقدس نازل شده است.

اينها بود نمونه هايى از روايات اهل سنت و جماعت پيرامون آيه قربى كه در شأن اهل بيت مخصوصا فاطمه (سلام الله عليها) نازل شده است.

در حديث قدسى آمده است: «خلقت افلاك و هستى به طفيل وجود نازنين پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) مى باشد و آفرينش پيامبر اسلام به طفيل على بن ابى طالب (عليهماالسلام) مى باشد «و لو لا فاطمة لما خلقتكما) و اگر فاطمه نمى بود تو (پيامبر) و على را خلق نمى كردم». پس معلوم و روشن است كه ام ابيهاى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) چه مقدار مقام و منزلت در نزد پروردگار دارد.

در پايان اين فصل چند روايت ديگر در رابطه با اين موضوع ذكر مى شود.

گنجى شافعى مى گويد:

«جاء اعرابى الى النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال: يا محمد اعرض على الاسلام: فقال تشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و ان محمدا عبده و رسوله قال: سألنى عليه اجرا؟ قال لا الا المود فى القربى» قال قرابتى او قرابتك؟ قال: قرابتى قال: هات ابايعك فعلى من لا يحبك و لا يحب قرابتك لعنة الله. فقال النبى صلى الله عليه و آله و سلم: آمين».

جابر بن عبدالله انصارى مى گويد: «مردى اعرابى خدمت رسول خدا آمد و عرض كرد: اى محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) اسلام را بر من عرضه دار، پيامبر فرمود: شهادت بده به لا اله الا الله و اينكه محمد بنده و فرستاده اوست، عرض كرد: آيا در مقابل از من اجر و پاداشى مى طلبى؟ فرمود: خير فقط دوستى و محبت با خويشاوندان را از تو مى خواهم، عرض كرد: خويشاوندان خودم يا شما؟ پيامبر فرمود: خويشاوندان من، عرض كرد: دستت را پيش آور تا بيعت كنم، پس آن كس كه به تو مهر نورزد خويشاوندانت را دوست نداشته باشد لعنت خدا بر او باد،و پيامبر آمين فرمود». [ كفاية الطالب، ص 31. ] ابن حجر در الصواعق المحرقه اين دو بيت را از ابن عربى نقل كرده است مى گويد:



  • رأيت ولائى آل طه فريضة رأيت ولائى آل طه فريضة


  • على رغم اهل البعد يورثنى القربى على رغم اهل البعد يورثنى القربى


«دوستى اهل بيت پيغمبر را واجب يافتم، على رغم آنان كه از اهل بيت دورند، آيه ى قربى مرا به اهل بيت نزديك مى كند.»



  • فما طلب المبعوث اجرا على الهدى فما طلب المبعوث اجرا على الهدى


  • بتبليغه الا المودة فى القربى بتبليغه الا المودة فى القربى


«پس رسول اكرم بر رسالت خود اجر نخواست در رساندن پيام خدا مگر دوستى با اهل بيتش را.» و شافعى نيز اين دو بيت را سروده است:



  • يا اهل بيت رسول الله حبكم يا اهل بيت رسول الله حبكم


  • فرض من الله فى القرآن انزله فرض من الله فى القرآن انزله


«اى اهل بيت رسول خدا دوستى شما واجب است از سوى خدا كه در قرآن آن را فرو فرستاده است.»



  • كفاكم من عظيم القدر انكم كفاكم من عظيم القدر انكم


  • من لم يصل عليكم لا صلاة له من لم يصل عليكم لا صلاة له


«در عظمت قدر شما همين بس كه هر كسى بر شما صلوات نفرستد نمازش مورد قبول نيست و باطل است.

ابن جرير طبرى در تفسير خود با سند خود از «سعيد بن جبير» و با سند ديگرى از عمر بن شعيب نقل مى كند كه آيه ى قربى رسول الله (نزديكان رسول خدا) مى باشد. [ تفسير طبرى، ج 25، ص 16 و 17. ] در كتاب شواهد التنزيل حاكم حسكانى كه از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از ابى امامه باهلى چنين نقل مى كند: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

«ان الله خلق الانبياء من اشجار شتى و انا و على (عليه السلام) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و على فرعها، و فاطمة (عليه السلام) لقاهها و الحسن و الحسين شمارها، و اشياعنا اوراقها، لو ان عبدا عبدالله بين الصفا و المروة الف عام ثم الف عام ثم الف عام حتى يصير كالشن البالى، ثم لم يدرك محبتنا كبه الله على منخريه فى النار، ثم تلا: قل لا اسئلكم عليه اجرا».

«خداوند انبياء را از درختان مختلفى آفريده است، ولى من و على (عليه السلام) را از درخت واحدى آفريده است و من اصل آن هستم و على (عليه السلام) شاخه ى آن فاطمه (سلام الله عليها) بارورى آن است و حسن و حسين ميوه هاى آن و شيعيان ما برگهاى آنند؛ سپس فرمود: اگر كسى خدا را در ميان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار سال- در مجموع سه هزار سال- خدا را عبادت بكند تا همچون مشك كهنه شود، اما محبت ما را درك نكند و نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش مى افكند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: قل لا اسئلكم». [ شواهد التنزيل حسكانى. ] زمخشرى در تفسير «كشاف» حديثى را بيان كرده و فخر رازى و قرطبى نيز در تفسيرشان از او اقتباس كرده اند: حديث مزبور به وضوح مقام آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و اهميت حب آنها را بيان مى دارد و مى گويد:

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:

«من مات على حب آل محمد مات شهيدا.

الا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له.

الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا.

الا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الايمان.

الا و من مات على حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة ثم منكر و نكير.

الا و من مات على حب آل محمد يزف الى الجنة كما تزف العروس الى بيت زوجها.

الا و من مات على حب آل محمد فتح له فى قبره بابان الى الجنة.

الا و من مات على حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائكة الرحمة.

الا و من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة.

الا و من مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه آيس من رحمة الله.

الا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا.

الا و من مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة.» هر كسى با محبت آل محمد بميرد (صلى الله عليه و آله و سلم) شهيد از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بخشوده شده است.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود مؤمن و با ايمان كامل از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مى دهد و سپس منكر و نكير (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود در قبر او دو در به سوى بهشت گشوده مى شود.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود او را با احترام به سوى بهشت مى برند آنچنان كه عروس به خانه ى داماد مى رود.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بر سنت جماعت اسلام از دنيا رفته است.

آگاه باشيد هر كسى با محبت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود خدا قبر او را زيارتگاه فرشتگان رحمت قرار مى دهد.

آگاه باشيد هر كسى با عداوت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود روز قيامت در حالى وارد عرصه ى محشر مى شود كه در پيشانى او نوشته شده: مأيوس از رحمت خدا!

آگاه باشيد هر كسى با عداوت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود كافر از دنيا رفته است!

آگاه باشيد هر كسى با عداوت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رود بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد». [ تفسير كشاف، ج 4، ص 220 و 221 و تفسير فخر رازى ج 27، ص 165 و 166 و تفسير قرطبى، ج 8. ] اگر چه روايات در رابطه با اينكه، آيه ى قربى در شأن پنج تن مقدس نازل شده است، بيش از حد احصا مى باشد، ولى دريغ آمد سخن عالم فرزانه مرحوم علامه ى امينى، در را بطه با آيه ى قربى ذكر نشود.

ايشان نخست آراء قرطبى در تفسير جامع الاحكام (ج 16، ص 1) و نيشابورى در تفسيرش و خازن در تفسيرش (ج 4، ص 49) و شوكانى در فتح القدير (ج 4، ص 510) و نظرات ديگران را به نقل از ابن عباس و قتاده «على انها مكية الا الاربع آيات اولها: قل لا اسئلكم عليه اجرا» ذكر مى كند. و بعد مى فرمايد كه اين حديث مى گويد: آيه ى درباره ى على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) نازل شده كه مودت و دوستى آنها واجب است. اين مطلب مورد اتفاق همه ى مسلمانان است و اختصاص به شخصى و يا به مذهب خاصى ندارد و بعد ايشان اسامى آن عده از بزرگان اهل سنت را چه از مفسرين و محدثين كه قائل به نزول آيه ى مباركه ى قربى درباره ى پنج تن آل عبا مى باشد، ذكر مى كند:

الامام احمد، الصفورى، الزرقانى، المناوى، النسفى، ابوالسعود، ابن مردويه، ابن المنذر، الصبان ابن حجر العسقلانى، الهيثمى، الواحدى، الثعلبى، ابن ابى حاتم، الشبلنجى، السمهودى، الزرندى، الحسكانى، ابونعيم، ابوعبدالله الملا، الطبرى، الحضرمى، السيوطى، الحموى، محب الدين، البغوى، البوا ابوالشيخ، الطبرانى، النبهانى، ابوحيان، النيسابورى، الزمخشرى، البزار، النسايى، ابن الصباغ، ابن ابى الحديد، ابن طلحه، ابن عساكر، ابن المغازى، الخازن، الكنجى، البيضاوى، الرازى ، ابوالفرج.

سپس ايشان از كتاب ابن حجر مكى هيثمى در صواعق المحرقه صفحه ى 87 و از شرح المواهب الزرقانى صفحه ى 7 و از كتاب مشارق الانوار حمزاوى مالكى و از كتاب الاتحاف الشبراوى دو بيت شعر از امام شافعى در رابطه با محبت و دوستى و پيروى از اهل بيت بيان مى كند:



  • يا اهل بيت رسول الله حبكم يا اهل بيت رسول الله حبكم


  • فرض من الله فى القرآن انزله فرض من الله فى القرآن انزله




  • كفاكم من عظيم القدر انكم كفاكم من عظيم القدر انكم


  • من لم يصلى عليكم لا صلوة له من لم يصلى عليكم لا صلوة له


البته در وصف و عظمت اهل بيت، مخصوصا حضرت زهرا (عليهم السلام) از بزرگان اهل سنت اشعار بسيارى نقل شده است كه در آخر اين كتاب قطعه هايى از آنها خواهد آمد.

فاطمه زهرا در آيه مباهله

خداوند مى فرمايند: «فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبين». [ سوره ى آل عمران، آيه ى 61. ] «پس هر كس با تو درباره ى عيسى مجادله كند، بعد از آنكه به وحى خدا به احوال او آگاهى يافتى به آنها بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخيزيم و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار كنيم تا دروغگويان و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم».

اين جريان يكى از حادثه ها و وقايع مهم و مشهور بين مسلمانان به شمار مى آيد و اين آيه مباركه به اتفاق تمم مفسران و راويان حديث هنگامى نازل شد كه بحث و گفتگويى بين رسول اكرم و نصاراى نجران پيرامون حضرت عيسى بن مريم (عليهماالسلام) واقع شده بود. و خلاصه ى ماجرا اين است كه عده اى از نصاراى نجران نزد رسول خدا آمدند و پيشاپيش آنها سه تن از بزرگانشان به نامهاى- عاقب، محسن و اسقف بودند، در حالى كه دو تن از مشهورين يهود هم همراه آنها بودند تا از پيامبر اسلام سؤالاتى بكنند.

اسقف پرسيد:اى ابوالقاسم چه كسى پدر موسى بود؟ پيامبر فرمود: عمران سؤال كرد: پدر يوسف چه كسى بود؟ پيامبر فرمود: يعقوب.

پرسيد: پدر و مادرم فدايت، پدر تو كيست؟ فرمود: عبدالله پسر عبدالمطلب.

اسقف سؤال كرد: پدر عيسى كه بود؟ پيامبر اسلام ساكت ماند؛ جبرئيل نازل و گفت: او روح خدا و كلمه ى او بود. اسقف گفت: آيا روح بدون پدر مى شود؟ پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) ساكت گرديد. در اين هنگام وحى نازل شد:

«ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون». [ سوره ى آل عمران، آيه ى 59. ] «همانا مثل خلقت عيسى از جانب خدا مثل خلقت آدم ابوالبشر است كه خدا او را از خاك بساخت، سپس بدان خاك گفت: بشرى به حد كمال باش، چنان گشت». و قتى پيامبر اسلام اين آيه را خواند، اسقف از جاى خود پريد زيرا براى او قابل قبول نبود اين كه بشنود عيسى (عليه السلام) از خاك است. بعد گفت:اى محمد ما اين مطلب را نه در تورات ديده ايم و نه در انجيل و زبور يافته ايم، اين مطلبى است كه فقط تو مى گويى. پس پروردگار وحى فرمود: «قل تعالوا ندع ابنائنا...».

اسقف و همراهان او گفتند كه اى ابوالقاسم انصاف دادى پس وقت مباهله را معين نما، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: ان شاءالله فردا صبح. پيامبر هنگام صبح بعد از نماز دست على (عليه السلام) را گرفت و بانوى دو جهان را پشت سر و امام حسن را در سمت راست و امام حسين را در سمت چپ خويش قرار داد و به آنان فرمود: وقتى كه من دعا كردم شما آمين بگوييد، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به حالت دعا زانوهاى مبارك را بر زمين نهاد. طايفه ى نصارى كه اين حالت را از پنج تن مقدس مشاهده كردند پشيمان شدند و بين خودشان مشورت نموده و گفتند كه سوگند به خدا او پيامبر است و اگر با وى مباهله بكنيم حتما خداى تعالى دعاى او را مستجاب خواهد نمود و ما همه نابود خواهيم شد و هيچ چيزى نمى تواند ما را از نفرين وى نجات بدهد و صلاح اين است

/ 34