بیشترلیست موضوعات فاطمه ى زهراء در كلام اهل سنت (جلد 1) سخنانى درباره ى كتاب پيشگفتار شخصيت فاطمه از زبان پيامبر و ديگران شناخت فاطمه زهرا قبل از ولادت ازدواج پيامبر اكرم با خديجه معكوس شدن سنت خواستگارى نطفه ى فاطمه از ميوه بهشتى فاطمه زهرا قدم مبارك به دنيا مى نهد نامگذارى براى مولود مسعود فاطمه: صديقه: مباركه: طاهره: بتول: فاطمه زهرا يار و ياور پدر فاطمه زهرا در آستانه ازدواج ازدواج على و فاطمه به فرمان خداوند جهيزيه فاطمه زهرا فاطمه زهرا در آيه ى قربى فاطمه زهرا در آيه مباهله فاطمه زهرا در سوره هل اتى سوره ى هل اتى مكى است يا مدنى؟ فاطمه زهرا در آيه ى مرج البحرين منزلت فاطمه زهرا در نزد خداوند فاطمه زهرا برترين بانوى دو جهان محبت و دوستى پيامبر به فاطمه وظايف فاطمه زهرا در خانه و عبادات و تسبيح آن حضرت فاطمه زهرا در آخرين ساعات زندگى پيامبر آخرين لحظه هاى زندگى پيامبر آخرين وداع و خداحافظى زبان حال فاطمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
حاكم در مستدرك الصحيحين به سند از عايشه مى گويد:«ان النبى صلى الله عليه و آله قال و هو فى مرضه الذى توفى فيه-: يا فاطمة الا ترضين ان تكونى سيدة نساء العالمين و سيدة نساء هذه الامة و سيدة نساء المؤمنين؟ [ صحيح ترمذى، ج 2، ص 306 گرفته شده از فضائل الخمسة فيروزآبادى، ج 3، ص 171. ] «به درستى كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: (در حالى كه بيمار بود و از آن بيمارى رحلت نمود) فرمود: يا فاطمه آيا راضى و خشنود نمى شوى به اينكه تو بانوى زن هاى دو جهان و بى بى زن هاى اين امت و پيشواى زن هاى مومنين بوده باشى» و بعد حاكم مى گويد كه اسناد اين حديث صحيح است.أبى نعيم مى گويد:«روى بسنده عن عمران بن حصين ان النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال الا تنطلق بنا نعود فاطمة فانها تشتكى؟ قلت بلى، قال: فانطلقا حتى اذا انتهينا الى بابها فسلم و استأذن فقال: ادخل أنا و من معى؟ قالت نعم و من معك يا ابتاه، فوالله ما على الا عباءة فقال لها: اصنعى بها كذا و اصنعى بها كذا فعلمها كيف تستتر، فقالت والله ما على رأسى من خمار، قال: فأخذ ملاءة كانت عليه فقال: اختمرى بها، ثم اذنت لهما فدخلا فقال: كيف تجدينك يا بنية؟ قالت:انى لوجعة و انه ليزيدنى انه مالى طعام آكله، قال: يا بنية أما ترضين انك سيدة نساء العالمين؟ قالت يا ابت فأين مريم ابنة عمران؟ قال: تلك سيدة نساء عالمها و انت سيدة عالمك اما والله زوجتك سيدا فى الدنيا و الاخرة». [ حلية الاولياء، ج 2، ص 42، كنز العمال، ج 12، ص 105 الى 112. ] «از عمران بن حصين نقل شده است: همانا پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: با ما نمى آيى تا از فاطمه كه مريض است عيادت بكنيم؟ عمران مى گويد: عرض كردم: بلى يا رسول الله، فرمود: پس با ما بيا. با پيامبر رفتم تا اينكه به درب خانه ى فاطمه رسيديم، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) سلام فرمود و اجازه ى داخل شدن خواست، و پيامبر فرمود: من كسى كه با من هست داخل شوم؟ او عرض كرد: اى پدر بلى كسانى كه با شما هستند با هم داخل شويد، قسم به خدا چيزى ندارم مگر يك عباى كوچك، پس پيامبر فرمود:خودت را با آن بپوشان، پيامبر فاطمه را تعليم كرد كه چگونه خود را بپوشاند و فاطمه عرض كرد: قسم به خدا بر سر من مقنعه نيست، پيامبر فرمود: ملافه و يا عبايى كه همراه است بگير و آن را مقنعه كن و بعد فاطمه اجازه داد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و عمران داخل شدند، فرمود: حالت چگونه است دخترم؟ فاطمه عرض كرد: همانا من بيمار هستم و اين بيمارى را گرسنگى كه مى كشم زياد مى كند و غذايى براى من نيست.پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا راضى و خشنود نمى شوى از اينكه تو پيشوا مقتداى زن هاى دو جهانى باشى؟ فاطمه عرض كرد:اى پدر پس مريم دختر عمران چگونه است؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: او پيشواى زن هاى زمان خود است و تو بى بى و پيشواى زن هاى عالم خود هستى، قسم به خدا همسر تو آقاست هم در دنيا و هم در آخرت».اينكه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) به حضرت زهرا فرمود تو پيشوا و سيده زن هاى عالم خود هستى آيا غير از اين است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) خاتم النبين است و پيامبر همه ى امت ها است و دين او دين جهانى است و دنيا و آخرت به طفيل وجود او خلقت شد پس پيامبر به دختر گرامى اش مى گويد كه سيده زنان عالم خودت هستى، يعنى امت ها و همه ى عالم منظور است.طحاوى هم اين حديث را در مشكل الآثار، جلد 1، صفحه ى 50، آورده است به اضافه ى اين مطلب: (و لا يبغضه الا منافق) «ناراحت و اذيت نمى كند او (على) را مگر منافق». نيز محب الدين طبرى كه يكى از محدثين بزرگ و قديمى اهل سنت است اين حديث را در كتاب ذخاير العقبى ص 43 ذكر كرده است.أبى نعيم از جابربن سمرة روايت كرده و مى گويد:«قال: جاء نبى الله صلى الله عليه و آله و سلم فجلس فقال: ان فاطمة وجعه فقال: القوم عدناها، فقام فمشى حتى انتهى الى الباب و الباب عليها مصفق قال:فنادى شدى عليك ثيابك فان القوم جاؤوا يعودونك، فقالت: يا نبى الله ما على الا عباءة قال، فاخذ رداءه فرمى به اليها من رواء الباب فقال: شدى بهذا رأسك، فدخل و دخل القوم فقعد ساعة فخرجوا فقال القوم: تالله بنت نبينا صلى الله عليه و آله و سلم على هذا الحال، قال: فالتفت فقال: اما انها سيدة النساء يوم القيامة». [ حلية الاولياء، ج 2، ص 42. ] «پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تشريف آورد و نشست و سپس فرمود: همانا فاطمه مريض است، مردم كه خدمت پيامبر بودند عرض كردند: به عيادت فاطمه (سلام الله عليها) برويم بعد بلند شدند، به راه افتادند تا اينكه به درب منزل فاطمه (سلام الله عليها) رسيدند، درب خانه بسته بود، پيامبر فرمود: دخترم خود را بپوشان مردم به عيادت تو آمدند. فاطمه عرض كرد: اى پيامبر خدا چيزى جز عبايى كوچك ندارم، جابر گفت: پس پيامبر رداى خود را گرفت از پشت ديوار به طرف فاطمه انداخت و فرمود: با اين سر خود را ببند و بعد پيامبر داخل شد و مردم هم داخل شدند و ساعتى نشستند و بعد خارج شدند.مردم گفتند: قسم به خدا دختر پيامبر ما (صلى الله عليه و آله و سلم) بر اين حال است، جابر گفت: پيامبر از اين سخن آنان التفات پيدا كرد و فرمود: آيا نمى دانيد او پيشواى زن هاى روز قيامت مى باشد.متقى هندى به نقل از عايشه مى گويد:«ان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم- فى مرضه الذى قبض فيه- قال يا فاطمة بابنتى أحنى على فأحنت عليه فناجاها ساعد ثم انكشفت عنه تبكى و عايشة حاضرة، ثم قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم بعد ذلك ساعه احنى على فأحنت عليه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تضحك فقالت عايشة: يا بنت رسول الله اخبرينى بماذا ناجاك ابوك؟ قالت: اوشكت رأيته ناجانى على حال سر.ثم ظننت انى اخبر بسره و هو حى، فشق ذلك على عايشة ان يكون سر دونها فلما قبضه الله اليه قالت عايشة لفاطمة سلام الله عليها: الا تخبرينى ذلك الخبر؟ قالت: اما الآن فنعم، ناجانى فى المرة الاولى فاخبرنى ان جبرئيل كان يعارضه القرآن فى كل عام مرة و انه عارضه القرن العام مرتين و انه اخبره انه لم يكن نبى بعد نبى الا عاش نصف عمر الذى كان قبله و انه اخبرنى ان عيسى عاش عشرين و مأة سنة و لا أرانى الا ذاهب على رأس الستين فأبكانى ذلك، و قال: يا بنية انه ليس من نساء المؤمنين اعظم رزية منك فلا تكونى ادنى من امرى ء صبرا، ثم ناجانى فى المرة الاخرى فأخبرنى انى اول اهله لحوقا به، و قال انك سيدة نساء اهل الجنة. [ كنز العمال، ج 7، ص 11 و 105 الى 112، حديث 34212، صحيح بخارى، ج 8،كتاب استئذان، ص 79 و مسلم در مسند، كتاب فضائل، ج ص 1905 و مسند طيالسى ج ص 196 حديث 1373 و خصائص نسائى، ص 33 و سنن ترمذى، ج 5، ابواب مناقب، حديث 3985 و الصواعق المحرقة، ص 290. ] «همانا پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) در بيماريى كه سبب رحلت حضرت شد خطاب به فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: دخترم گريه و زارى كن بر من (يعنى مرا نوازش كن همان طور كه مادر فرزند مريضش را نوازش مى كند) فاطمه بر بيمارى پيامبر گريه و زارى نمود و او را نوازش كرد، و بعد پيامبر اسلام ساعتى با فاطمه آهسته صحبت كرد در حالى كه سر فاطمه به آغوش پيامبر بود، بعد فاطمه سرش را از آغوش پيامبر در حالى كه گريه مى كرد بيرون آورد، عايشه حاضر بود و نظاره مى كرد، بعد از ساعتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)باز به فاطمه فرمود: گريه و زارى و نوازش و شفقت كن براى من، باز هم فاطمه (سلام الله عليها) گريه و زارى و اظهار شفقت كرد و بعد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) ساعتى با فاطمه در گوشى و سرى صحبت فرمود و فاطمه وقتى عقب مى آمد خندان بود.عايشه مى گويد: من گفتم اى دختر رسول آن چه را كه پدر تو آهسته و سرى به تو گفت مرا خبر بده؟ فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: اى واى ديدى كه پيامبر با من بطور سرى پنهانى فرمود و تو گمان كردى كه من اسرار پيامبر را در حالى كه زنده است به تو مى گويم.آن حرف بر عايشه گران تمام شد، براى اينكه پيامبر حرف سرى و پنهانى خود را به فاطمه گفته و به وى نفرموده، وقتى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) رحلت فرمود عايشه خطاب به فاطمه (سلام الله عليها) عرض كرد: آيا آن خبرى را كه پيامبر سرى و پنهانى فرمود به من نمى گويى؟ فاطمه فرمود: الآن بلى مى گويم، فرمود: در مرحله اول پيامبر فرمود: جبرئيل در هر سال يك مرتبه قرآن را بر من نازل مى كرد و اما در اين سال دو مرتبه آن را بر من نازل كرد و به من خبر داد: هيچ پيامبرى بعد از پيامبر قبلى نبوده مگر اينكه به اندازه ى نصف عمر پيامبر قبلى در اين دنيا زندگى كرده است. و به من خبر داده است كه عيسى پيغمبر صد و بيست سال عمر كرد. و من از شصت سال گذشتم و از دنيا مى روم. اين مسئله مرا به گريه آورد، و بعد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: دخترم از بين زنهاى مؤمنين نيست كسى كه مصيبت و گرفتارى هايش بزرگتر از مصيبت تو باشد،پس از بين خانواده و نزديكانم تو به من نزديكترى و صبر و بردبارى و تحمل را پيشه كن.بعد فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: در مرحله دوم كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) با من سرى پنهانى صحبت فرمود به من خبر داد من اول كسى از اهل پيامبر هستم كه به وى ملحق مى شوم و فرمود: همانا تو سيده و پيشواى زنان اهل بهشت هستى».گويا بانوى دو عالم با بيان اين جمله دوم خواسته است به عايشه بگويد وقتى كه اين حرف را شنيدم خوشحال شدم و خنديدم.حاكم به سند خود به نقل از عايشه خطاب به فاطمه دختر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) مى گويد:«الا ابشرك انى سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يقول: سيدات نساء أهل الجنة اربع مريم بنت عمران، و فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و خديجة بنت خويلد و آسية» [ مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 185 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الى 112 و حديث 34232 و عوالم العلوم، ج 3، ص 45 و ذخاير العقبى، ص 31 و نور الابصار شبلنجى، ص 51 الى 55 و اعلام النساء، ج 4،كلمه ى فاطمه بنت محمد. ] «آيا بشارت ندهم تو را به چيزى؟ (گويا بانوى دو عالم فرموده باشد بگوييد) شنيدم از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كه فرمود: بهترين و والاترين زنان اهل بهشت چهار تا هستند. مريم دختر عمران و فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و خديجه دختر خويلد و آسيه ى همسر خداپرست فرعون».متقى هندى مى گويد:«عن على عليه السلام ان النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال بفاطمة سلام الله عليها: الا ترضين ان تكونى سيدة اهل الجنة و ابنيك سيدا شباب اهل الجنة؟» [ كنز العمال، ج 7، ص 11 چاپ قديم و كنزالعمال، ج 12، ص 105 الى 112، چاپ جديد و همين روايت را حاكم در مستدرك و طبرانى در ذخاير العقبى و خطيب در تاريخ بغداد ذكر كرده اند. ] «پيامبر اسلام خطاب به فاطمه: آيا راضى و خشنود نمى شوى من تو را به عقد اول كسى كه اسلام آورد و داناترين افراد از نظر علم و دانش درآوردم، پس فاطمه جان بدان تو بهترين زن هاى امت من خواهى بود، همان طور كه مريم بهترين زنان قوم خود بود؟ آيا راضى نمى شوى كه خداوند به اهل زمين اطلاع داده است كه از بين آنان دو مرد را پسنديده است: يكى از آن دو را پدر تو و ديگرى را شوهر تو قرار داده است؟ محب الدين طبرى مى گويد:«و عن ابن عباس عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال: اربع نسوة سيدات سادات عالمهن، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم، و افضلهن عالما فاطمة سلام الله عليها». ذخاير العقبى، چاپ قديم، ص 44.@.«از ابن عباس نقل شده و او از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) كه حضرت فرمودند: چهار زن بهترين زنان و بهترين زمان خودشان هستند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و از حيث علم و دانش فاطمه (سلام الله عليها) فاضل ترين آنان مى باشد». و سيوطى در تفسير درالمنثور در ذيل آيه شريفه ى:«و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين» «وقتى كه ملائكه خطاب به مريم گفتند: اى مريم همانا خداوند تو را پسنديد و پاكيزه گردانيد و بر تمام زنهاى دو جهان ارجحيت داد». همين حديث را آورده است و بعد گفته است: ابن عساكر از طريق مقاتل و او از ضحاك و او از ابن عباس و او از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) اين حديث را نقل كرده است.حاكم با سند از ابن عباس روايت كرده است:«خط رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اربعة خطوء ثم قال: اتدرون ما هذا؟قالوا: الله و رسوله اعلم، قال: ان افضل نساء اهل الجنة خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم. [ مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 497 و كنز العمال، ج 12، ص 105 الى 112 و اصابة، ج 8، كلمه ى فطم، قسم اول و ينابيع المودة، باب 55، ص 169 الى 178. ] «رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چهار تا خط كشيد و بعد فرمود: آيا مى دانيد اين چيست؟ عرض كردند: خدا و رسول او داناترند، فرمود: همانا برترين زنهاى اهل بهشت خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم هستند. و بعد حاكم مى گويد: اين حديث صحيح الاسناد است. و باز همين حاكم در جاى ديگر اين حديث را به طريق ديگرى (صحيحة عن ابن عباس) آورده است. و احمد ابن حنبل هم در مسند خود جلد يك، صفحات 293 و 316 و 322 به راه هاى گوناگون از ابن عباس روايت كرده است و صاحب استيعاب در جلد دوم صفحه ى 720 به دو طريق روايت كرده است. و سيوطى هم در درالمنثور پيرامون آيه ى شريفه ى «و ضرب الله مثلا للذين آمنوا امرأة فرعون» «خداوند براى مؤمنان (آسيه) زن فرعون را مثل آورد» اين حديث را بيان كرده است. [ درالمنثور، ج 6، ص 246 و عبارت «امرأة فرعون» را اضافه كرده است. ] و ابن اثير در اسد الغابة جلد پنجم، صفحه ى 437 و محب الدين طبرى در ذخاير العقبى صفحه ى 42 و ابن حجر در اصابة جلد 8، صفحه ى 158 اين حديث را ذكر كرده اند باز هم ابن حجر در صفحه ى 8 اصابة حديثى را از عايشه نقل مى كند: « ما رأيت قط احدا افضل من فاطمة سلام الله عليها غير أبيها» [ الاصابة ابن حجر، ج 8، كلمه فطم، القسم الاول و ينابيع المؤدة، باب 55، ص 169 الى 178. ] «هيچ كسى را به جز پدر فاطمه برتر و با فضيلت تر از فاطمه نديدم.» و باز روايت مستدرك را طحاوى در كتاب مشكل الآثار، جلد يك، صفحه ى پنجاه عسقلانى در فتح البارى، جلد هفت، صفحه 258 و هيثمى در مجمع خود، جلد 9، صفحه ى 223 بيان كردند؛ و ابن عبدالبر بدو طريق از ابوهريره نقل كرده است:«قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مراحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم». [ الاستيعاب، ج 2، ص 720 و 750. ] «رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان در جهان چهار زن هسند، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)» و هيثمى در مجمع الزوائد، جلد 9، صفحه 223 و ثعلبى در قصص الانبياء، صفحه 511، اين حديث را بيان كردند.متقى هندى در حديثى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) ذكر كرده است:«خير رجالكم على و خير شبابكم الحسن و الحسين و خير نسائكم فاطمة» [ كنز العمال، ج 12، ص 217. ] «بهترين مردان شما على (عليه السلام) و بهترين جوانان شما حسن و حسين (عليهماالسلام) بهترين زنان شما فاطمه (عليهاالسلام) مى باشند».مناوى در متن كتاب فيض القدير مى گويد:«خديجة خير نساء عالمها و مريم خير نساء عالمها، و فاطمة خير نساء عالمها.» [ فيض القدير، ج 3، ص 437. ] «پيامبر اسلام فرمود: خديجه بهترين زنان عالم خود و مريم بهترين زنان عالم خود و فاطمه (سلام الله عليها) بهترين زنان زمان و عالم خود مى باشند».ابن جرير طبرى از ثابت البنانى و او از أنس بن مالك روايت مى كند:«ان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم قال: خير نساء العالمين اربع، مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم». [ تفسير ابن جرير، ج 3، ص 180. ] «رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين زنان عالم چهار تا هستند مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر خداپرست فرعون و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم).» ترمذى در صحيح خود در باب فضائل خديجه از انس روايت مى كند:«ان النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال: حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و آسية امرأة فرعون». [ صحيح ترمذى، ج 1، ص 31 و ابن اثير در اسد الغابة، ج 5، ص 437 ضمن نقل حديث مذكور عبارت «خير نساء العالمين» الى آخر را آورده و ابن حجر در تهذيب التهذيب، ج 12، ص 441 از شعبى و از جابر مرفوعا حديث را ذكر كرده و ابن عبدالبر در استيعاب، ج 2، ص 720 به دو طريق ذكر كرده و در يكى از آنها «خير نساء العالمين» را آورده و متقى هندى در كنز العمال، ج 6، چاپ قديم، ص 227 از ابن حبان و از انس حديث مذكور را بيان كرده است. ] «پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اين افتخار تو را كفايت مى كند كه در رديف بهترين زنان دو عالم مريم دختر عمران و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آسيه همسر فرعون باشى».حاكم در مستدرك الصحيحين، ج 3، صفحه 157، به دو طريق اين حديث را روايت كرده و در طريق دوم گفته است: اين صحيح است به شرط ذكر شيخين (پيداست كه شيخين مسلم و بخارى هستند) و احمد بن حنبل در مسند خود جلد سوم، ص 135 و ابونعيم در حليه، جلد دوم، ص 344 و طحاوى در مشكل الآثار، جلد يك، ص 50، اين حديث را بيان كرده اند. و فخر رازى در تفسير كبيرش، جلد 8، صفحه ى 46، چاپ ايران (المسألة الخامسة) در ذيل قول خداوند در سوره ى آل عمران «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين» و جلال الدين سيوطى هم در تفسير درالمنثور در ذيل اين آيه ى شريفه حديث مذكور را بيان كرده اند و خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، جلد 7، ص 184 و جلد 9، ص 404 به دو طريق حديث را بيان كرده و در هر دو گفته است: «خير نساء العالمين اربع الخ».ابن جرير طبرى با سندى از قتاده روايت كرده است:«قال ذكر لنا ان نبى الله كان يقول: حسبك بمريم بنت عمران، و امرأة فرعون، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد صلى الله عليه و آله و سلم من نساء العالمين. [ تفسير ابن جرير طبرى، ج 3، ص 180 نور الابصار شبلنجى، ص 51 الى 54.». ]